سهام‌دار بورس خدا

چند کلمه وقف زنده‌یاد حاج ‌عباس مسجدی

سهام‌دار بورس خدا

امیر سعادتی، سردبیر

یک) در خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی آمده: دهم شهریور سال ۶۴، امام خمینی(ره) به خاطر انتقادی که به تیتر و عکس یکی از روزنامه‌های کشور داشتند مدیرمسئول روزنامه اطلاعات و سایر روزنامه‌ها را می‌خواهند و به آن‌ها تذکر می‌دهند عکس و سخنان ایشان را در صفحه اول روزنامه‌ها چاپ نکنند. حجت‌الاسلام دعایی می‌گوید: «امام فرمودند معنا ندارد تیتر اول و عکس اول شما مربوط به صحبتی باشد که من کرده‌‌ام یا صحبتی باشد که رئیس‌جمهور کرده است. به سراغ مردم بروید. مردم صاحبان اصلی انقلاب هستند. شما سراغ کشاورزی بروید که با سختی و مرارت دستاورد مثبتی در امر کشاورزی دارد و نیاز کشور را برآورده می‌کند...».
دو) وقتی در دوره سردبیری‌ام در روزنامه شهرآرا، خدا زنده‌یاد «عباسعلی عباسی قیافه‌شناس» را سر راه ما گذاشت و یکشنبه ۱۱ خرداد ۹۳، عكس پیرمرد را آوردیم روی جلد و تیتر زدیم: «حاج‌ عباس مسجدی» و روتیتر زدیم: «حكایت خیری كه سه مسجد و یک مهد كودک ساخته و وقف کرده است»، فكر نمی‌كردیم صدای ما از فضای فرهنگی شهر مشهد فراتر برود. مثل صدها چهره مردمی دیگری كه در این سال‌ها معرفی شدند اما خیلی دیده و شنیده و شناخته نشدند. اما مثل اینكه خدا می‌خواهد این بنده خوبش را به آدم‌های بیشتری نشان دهد. حالا آوازه حاج‌ عباس مسجدی به گوش خیلی از دوستان رسانه‌ای رسیده است.
سه) بندگان خوب خدا در میان مردم عادی هستند. حاج‌ عباس مسجدی که بود؟ فرق این بنده خدا با ما در چه بود؟ فضل حاج‌ عباس در چه بود؟ او چه چیزی داشت که ما امروزه به آن نیاز شدیدی داریم؟ حاج ‌عباس آدم خاصی بود. به طور كلی كسی كه مالش را وقف خدا می‌كند (متأسفانه در این زمانه) باید آدم خاصی باشد. حتی حاج‌ عباس آدم «خاص‌ الخاصی» بود. او در میان چهره‌هایی که از واقفان متعارف امروزی ارائه شده هم آدم خاصی است. فرق او با بقیه واقفان در چیست؟ متأسفانه تصویری که از واقفان و خیران در ذهن مخاطبان امروزی شکل گرفته منحصر در چهره یک آدم ثروتمند، اتوکشیده و البته محترم است. اما همه می‌توانند واقف باشند. وقف موضوعی است که در طول تاریخ در سنت اقتصادی همه طبقات مردم ما بوده، اما کم‌کم رنگ فراموشی به خود گرفته است. حاج ‌عباس چهره جدیدی از فرهنگ وقف را به ما نشان داد. خاص بودن او در عام بودن او است. از بس عادی و عام بود، برای ما خاص شده بود. امثال حاج‌ عباس چهره کلیشه‌ای واقفان و خیران را در ذهن مخاطب امروزی می‌شکنند؛ نمونه‌ای جدید از خیران که در فرهنگ عمومی ما کم هم نیستند، اما متأسفانه به علت غفلت رسانه‌ها و مراکز فرهنگی کمتر دیده شده‌اند.
چهار) از طرف دیگر حاج‌عباس‌ها راه نفوذ و تسخیر فرهنگ عمومی را به سازمان‌های فرهنگی و رسانه‌ای ما نشان می‌دهند. اگر می‌خواهیم فرهنگ وقف را به فرهنگ عمومی تبدیل کنیم راهش نشان دادن امثال حاج‌عباس به مردم است. کسی که با آن ظاهر خاکی و ساده‌اش و با آن پیکان درب و داغانش به دوربین عکاس نگاه می‌کند و می‌خندد و یادآور می‌شود می‌توان با ساده‌زیستن هم واقفِ مسجد و مدرسه و مهد کودک بود. او راه جدیدی را برای فعالیت در حوزه فرهنگ عمومی به ما نشان می‌دهد. ما حاج‌عباس‌های زیادی در میان مردممان داریم. ما رسانه‌ها وظیفه داریم فاصله‌مان را با مردم‌ کم کنیم و این چهره‌ها را سر دست بگیریم و به دنیا نشان دهیم.
پنج) یکی دیگر از ویژگی‌های حاج ‌عباس «اخلاص» اوست. او «خاص» و «خالص» است. وقتی خبرنگار به او می‌گوید می‌خواهیم به عنوان یک خیر و واقف با شما گفت‌وگو کنیم، می‌گوید: «زیاد بزرگش نکنید، ساختن چند مسجد و حسینیه که این حرف‌ها را ندارد...» یا در جای دیگری از مصاحبه‌اش می‌گوید: «من فقط نخودی بودم در دیگ آش...» بله حاج‌ عباس، نخودی بود در دیگ آش خدا.
شش) حاج‌عباس می‌تواند الگوی خوبی برای همه‌ ما باشد. حاج‌عباس نمونه‌ای از تک‌تیراندازهای اقتصاد مقاومتی است. این پیرمرد زنده‌دلِ جهاد اقتصادی، یاد حاجی بخشی بسیجی‌های جبهه را برای ما زنده کرد. پیرمردهایی که برعکس برخی از سیاستمداران هرچه پیرتر می‌شوند، آرمانی‌تر می‌شوند.
هفت) این روزها که سودای سود فراگیر شده، وجود و یاد امثال حاج‌عباس ما را به یاد سود بزرگ‌تری می‌اندازد. این آدم عامی، سهام‌دار هیچ شرکت سهامی خاص یا عامی نبود. او سهام‌دار بورس خدا؛ وقف بود. حاج ‌عباس نیازی به معرفی ما نداشت و ندارد، این ما بودیم و هستیم که به معرفت و نگاه حکیمانه او به زندگی نیاز داریم. او یک واقف نمونه بود، او سهام‌دار بورس خدا بود.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه