دعایی برای عبور دادن انسان از عالم دنیا

دعایی برای عبور دادن انسان از عالم دنیا

حجت‌الاسلام نخاولی

 عالم دنیا، عالم غفلت‌ها و به تعبیر روایات، عالم غرور و سرای فریب است. این تذکر در دعایی که انسان را در عبور از عالم دنیا کمک می‌کند و توصیه شده زیاد خوانده شود، آمده است: 
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ»؛ خـدایـا به من روزی عظیـم پهلـو تهی‌کردن از دار غرور و سرای فریب‌ها را عنایت فرما. 
«وَ الْإِنَابَةَ إِلَی دَارِ الْخُلُودِ»؛ و نیز رجوع به سرای سرور و خلود و جاودانگی را روزی‌ام گردان. 
«وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ»؛ و همچنین استعداد برای مرگ، پیش از نزول مرگ را نصیبم کن!
این دعا که «مرا روزی کن تا از دنیا پهلو تهی کنم» دعا برای مرگ نیست که خدایا مرگ مرا برسان تا از دنیا خارج شوم! بلکه دعا برای انتقال و عبور از دنیا در همین دنیاست؛ و هنر هم همین است که کسی در همین دنیا، پا از دنیا فراتر بگذارد و الا مرگ، دعا کردن نمی‌خواهد و به طور طبیعی روزی هر انسانی خواهد شد.
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ» یعنی پهلو تهی کنم، پیش از اینکه پهلوی مرا به مرگ طبیعی تهی کنند. 
پهلو تهی‌کردن از سرای غرور یعنی رسیدن به حقیقت در همین دنیا؛ معنای «پهلو تهی‌کردن از سرای غرور» این است که حقیقت‌ها را در همین دنیا بیابم و در زمانی که همه مردم در توهم، خیال و حس به سر برده و به شهوت و غضب مشغول‌اند و چشم آن‌ها به حقایق بسته است، چشم من به حقایق باز شود و در همین دنیا به حقیقت برسم.
اگر کسی در همین دنیا به حقیقت رسید، از دنیا خارج شده و اگر به حقیقت نرسید، در دنیاست ولو در حال طواف بیت‌الله الحرام باشد! 
بنابراین، ویژگی دنیا فریب است و کسی که از فریب خارج شود، تجافی از دنیا روزی او شده است؛ خروج از فریب به هر میزان که حاصل شود، به همان میزان روزیِ تجافی از دنیا نیز گسترش پیدا خواهد کرد.
در مورد بعضی از ادعیه، فضائلی ذکر شده که ما قدر آن‌ها را نمی‌دانیم. مثلاً در مورد «دعای سِمات» آمده اگر مردم می‌دانستند در این دعا چه خیر و برکت و ارزش و قدری وجود دارد، حاضر بودند با شمشیر بر سر یکدیگر بزنند تا از این دعا محروم نشوند! ما از این دعاها چقدر درک داریم؟ هیچ! اما اگر بگویند در فلان مرکز، وام میلیاردیِ بدون سقف و بدون سود (به صورت قرض‌الحسنه واقعی) می‌دهند، منتها اعلام کنند این وام به تعداد معدودی (مثلاً هزار نفر) تعلق می‌گیرد، در این صورت چگونه مردم برای دریافت این وام هجوم می‌برند؟! آیا در صفِ وام دعوایشان نمی‌شود؟! چه بسا حاضرند همدیگر را بکشند و با شمشیر بر سر هم بزنند!
بعضی از امور محسوس نیستند و اتفاقاً امور عظیم، محسوس نیستند. عالم حس و عالم دنیا، حقیرترین و پست‌ترین عوالم است؛ (البته «پست» در اینجا به معنای بد نیست؛ مثلاً هزار تومان بد نیست ولی نسبت به یک میلیون تومان پست است). 
عالم حس، کم‌رتبه‌ترین عالم مخلوقِ خداوند است و بعضی از اهل معرفت گفته‌اند: از وقتی خداوند عالم ماده را خلق فرموده، به آن نظر نکرده است؛ این به معنای بدی نیست، بلکه به معنای رتبه نازل آن است. پس آنچه در پست‌ترین عالم درک می‌شود، جزو پست‌ترین درک‌کردنی‌هاست؛ «قُل مَتَاعُ ٱلدُّنيَا قَلِيل».
در مورد یهود و بسیاری از افـراد دیگر می‌فرماید: «وَ ٱشتَرَواْ بِهِ ثَمَنا قَلِيلا»، دین را به بهای پست و ناچیزی فروختند. این، به معنای آن نیست که دین خود را فروختند و مثلاً در مقابل آن، یک میلیون تومان گرفتند! زیرا قرآن فرموده است: «قُل مَتاعُ ٱلدُّنيَا قَلِيل»‏، یعنی در مقابل آن چیزی که فروختند اگر تمام دنیا را هم می‌گرفتند، باز هم ثمن قلیل بود! دنیا، متاع و ثمن قلیل است. 
بنابراین، آنچه در این عالم، حس می‌شود، ثمن بخس و متاع قلیل است و آنچه حس نمی‌شود (و به خاطر همین حس نشدن، بی‌اهمیت در جان ما نشسته) از شدت عظمت آن است که حس نمی‌شود؛ یعنی بالاتر از ادراکات محسوس است که به حس درنمی‌آید، نه به این دلیل که حقیر است.
محسوسات و ادراکات حسی، پست‌ترین مُدرَکات هستند و ادراکات غیرمحسوس، به واسطه عظمتی که دارند به شکار ادراکات حسی ما نمی‌آیند و به همین دلیل است برای ما بی‌معنا و غیر قابل درک هستند که چگونه ممکن است مردم به‌خاطر خواندن دعای سمات، بخواهند با شمشیر بر سر یکدیگر بزنند!
فردی خدمت امام رضا(ع) عرض کرد: من خداوند را نمی‌بینم، پس قبول ندارم! حضرت فرمودند: اتفاقاً چون قابل دیدن نیست، می‌گوییم او خداوند است. آن کسی که تو ببینی، یک شئ مادی، محدود و محسوس است، به طوری که ادراک تو به او محیط، و او مُحاط در ادراکات تو شده است و این یعنی تو از آن بزرگ‌تری و به آن احاطه داری! 
به هر صورت، ما در فضای غرور و فریب زندگی می‌کنیم و زمانی به سر حد انسانیت خواهیم رسید که تجافی از دار غرور برای ما حاصل شود. «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ»؛ چه زمانی این اتفاق می‌افتد؟ زمانی که بتوانیم فریب، سراب و خیالات را از حقایق کشف کنیم.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه