سینما بی‌وفاست، مردم نه!

گفت‌وگو با «رضا رویگری» بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون به انگیزه تولد ۷۵ سالگی

سینما بی‌وفاست، مردم نه!

آقای رویگری این روزها اوضاع و احوال خودتان چطور است؟ فکر می‌کنی چطور باید باشد؟ چه بگویم! یک فیزیوتراپ آمده بود و حالم بهتر ‌شده بود که رها کرد و رفت. این‌ها اولش می‌گویند به عشق تو می‌آییم، اما بعد پول می‌خواهند، قهر می‌کنند و می‌روند. این ‌قدر به حالت بدی دچارم که اصلاً حوصله توضیحش را هم ندارم.

از پروژه‌های جدید چه خبر؟ علاقه‌مند بودید در سریال «سلمان فارسی» بازی کنید، خبری نشد؟
نه، هنوز صحبتی نشده است. اگر عمری باشد، یکی دو سال دیگر شاید سریال به قسمت‌هایی از داستان برسد که آقای میرباقری نقشی هم به من بدهد. این اواخر در چند کار مانند سریال «جزیره» سیروس مقدم حضور کوتاهی داشتم که البته فقط یک روز کار بود. به تازگی هم در فیلم «پیر پسر» ساخته اکتای براهنی نقشی به من داده شده است.   
البته در سریال «برف بی‌صدا می‌بارد» به کارگردانی پوریا آذربایجانی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی که اکنون در حال پخش از شبکه۳ است، بازی می‌کنم، این سریال درامی عاشقانه است که از سال‌های ۶۵ تا ۶۹ روایت می‌کند.

نیمی از عمرتان در سینما گذشته است، از سینما بگویید. 
چه چیزی باید راجع به سینما بگویم! سینما خیلی بی‌وفاست! اما خداوند در این سینما فقط یک چیز به من داد که بسیار باارزش است و آن هم عشق و محبت مردم است. این باارزش‌ترین چیزی است که از سینما بدست آوردم و خدا را شاکرم و می‌دانم که با ثروت زیاد هم نمی‌توان محبت واقعی یک نفر را خرید اما خوشبختانه من این محبت را دارم و این برای من خیلی ارزشمند و مهم است. در حال حاضر هم محبت مردم کمتر از ایام قدیم نیست و به هیچ عنوان من را فراموش نکرده‌اند. سینما بی‌وفاست ولی مردم نه!

با اینکه محبت و توجه مردم برای شما همیشگی بوده، اما انتظارتان از سینمایی‌ها چیست؟
دیگر از انتظارات من گذشته است. هر چیزی که بگویم حرف صد من یک غاز است. خودتان فکر کنید بببیند چرا سینما بی‌وفاست! 
شما با کارگردانان بزرگی همچون داریوش مهرجویی، داود میرباقری، مرحوم سیف‌الله داد و... کار کردید. تجربه کدام یک برایتان چالش‌برانگیزتر بوده است؟
کار کردن با هر سه این عزیزان که نام بردی برایم بسیار جذابیت داشت و همه آن‌ها فیلمسازان بزرگی هستند. مهرجویی و میرباقری که فوق‌العاده‌اند و مرحوم داد هم خدا رحمتش کند، کار کردن با او هم برایم تجربه بسیار خوبی بود.

و کدام فیلم‌تان را بیش از همه دوست دارید یا برایتان خاطره‌انگیز است؟
راستش نمی‌دانم و بی‌انصافی است اگر در این بین هر کدام را نگویم. «اجاره‌نشین‌ها» فیلمی است که مردم هنوز آن را فراموش نکرده‌اند. سریال «مختارنامه» هم که برایش سر و دست می‌شکنند. «بوتیک» فیلمی است که یکی از بهترین بازی‌هایم را در آن داشتم و خیلی دوستش دارم. «کانگی مانگا» هم برایم فیلم خاطره‌انگیزی است.

وقتی به پشت سر نگاه می‌کنید از کارنامه حرفه‌ایتان راضی هستید؟
بله، خدا را شکر کارنامه کاری خوبی دارم و وقتی به پشت سرم نگاه می‌کنم حس خوبی از این همه تجربه دارم، در تئاتر، تلویزیون و سینما آثاری دارم که ارزشمند است و به آن‌ها افتخار می‌کنم. البته موسیقی و نقاشی هم همین طور، بسیاری از شاگردان نقاشی من که امروز خودشان شاگرد دارند به من زنگ می‌زنند و احوالپرسی می‌کنند و این برای من بسیار افتخارآمیز است.

از سازمان سینمایی چه خبر؟ آیا به وضعیت شما رسیدگی می‌کنند؟ 
چه بگویم؟! فعلاً که خبری نیست. شاید نوبت من نشده است! البته کارهای کوچکی شده اما افراد دیگری هم هستند که وضعیت زیاد خوبی ندارند و باید به آن‌ها رسیدگی شود و خوب است که مدیران به آن‌ها هم توجه کنند.

در ۷۵ سالگی آرزویتان چیست؟
اول از همه سلامتی است و اینکه دستم پیش کسی دراز نباشد و خداوند عشق مردم را از من نگیرد. برای مردم هم همیشه آرزوی سلامتی، خوشبختی و آرامش دارم و برایشان یک زندگی بدون تنش و بی‎دغدغه خواهانم. 

برچسب ها :
ارسال دیدگاه