تفکر سیستمی و مدیریت راهبردی حاج قاسم سلیمانی
پروفسور حمیدرضا یوسفی، استاد تاریخ تفکر دانشگاه پُتسدام آلمان و پژوهشگر فلسفه میانفرهنگی
کشور ما در منطقهای قرار دارد که بیشتر مردمانش با صدای بمب و سوگواری از خواب بیدار میشوند و روز خود را با ترس و وحشت از عملیات انتحاری و حمله پهپادهای بیگانه سپری میکنند. منطقهای که آمریکا و کشورهای اروپای غربی در آن برای حفظ منافع خود پایگاه نظامی دارند و تروریستهایی از القاعده و طالبان گرفته تا داعش را به وجود آوردند. طالبانی که آمریکا و متحدانش آن را برای فراری دادن ارتش اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان آفریدند امروز آمریکا و متحدانش را از این کشور فراری داده و خود بر آن کشور حکومت میکند. در منطقهای که شکافهای قومی و اختلافات مذهبی در چارچوب مرزهای تصنعی تاریخیِ پر از خونریزی و جنگ وجود دارد، قاسم سلیمانی مثل باران فراتر از همه این شکافها و نزاعهای تاریخی برای سعادت بر سر همه اقوام، مذاهب و ملتها بارید. این عملکرد، همان آموزه پیغمبر اسلام(ص) است که رحمتللعالمین بود. تلألو دلفریب قاسم سلیمانی برای ملتهای منطقه ناشی از همین آموزه پیامبر اکرم(ص) است. حال چگونه میتوان در چنین منطقهای که آتش را در آن با بنزین خاموش میکنند، امنیت کشوری بزرگ مثل ایران را تأمین کرد که در 40 سال گذشته، 48میلیون افزایش جمعیت داشته است؟
این کار بزرگ تنها با تفکر راهبردی، پشتکار خمناپذیر و مسئولیتپذیری مداوم امکانپذیر خواهد بود. سپهبد قاسم سلیمانی در کنار سپهبد علی صیاد شیرازی و سپهبد ولیالله قرنی یکی از فرزندان برومند ایرانزمین است که زندگی خود را وقف صیانت از امنیت و تمامیت ارضی کشورمان کرده است. قاسم سلیمانی فرزند یک اندیشه است که مبانی آن را تفکر و ساختارش را مدیریت راهبردی تشکیل میدهد.
قاسم سلیمانی تفکر راهبردیِ سرشار از عاطفه ملی و دینی خود را در همان ابتدای جنگ با ایجاد گردان کربلا نشان داد. او با کار جمعی و عبور موفق از آتش حوادث جنگ و راهبری گردان قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پشتکار تاریخساز و مسئولیتپذیری سیستمی و درونخیز خود را به رخ جهانیان کشید و از همان آغاز تبدیل به یک الگوی کارآمد و جهانی شد. قاسم سلیمانی میدانست باور در هم تنیده با ایمان راسخ، تعیینکننده و در همه عرصهها تمامکننده است. او با این چشمانداز عمیق، معمار تفکر خودباورانه و مبتنی بر اعتماد و عزتنفس «ما میتوانیم» بود. قاسم سلیمانی ایمان عقلی به این واقعیت داشت که با خوداتکایی و اعتماد به استعدادها میتوان سدهای ازخودبیگانگی و چالشهای سخت ناشی از آن را تبدیل به فرصتی برای ایجاد آغازی دوباره در همه زمینههای ممکن و در نهایت تعالی ایرانزمین کرد.
میپرسیدند چرا قاسم سلیمانی در عراق و سوریه است ولی نمیپرسیدند نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق، پشت گوش کشور ما چه میکنند؟ آنها نگفتند و نمیگویند آمریکا از دوردستها برای حفظ منافع خود پشت گوش ما آمده است نه برای ایجاد آرامش. برنامه آنها این بود که عراق و سوريه را تحت اختیار کامل خود درآورند تا بتوانند مرزهای آرمانی از نيل تا فرات را به وجود آورده و سرمایههای ملی این کشورها را در اختیار خود درآورند.
قاسم سليمانی از معماران شكست اين طرح آمریکا و متحدانش است. آمریکا و متحدانش به خوبی میدانند علت فعالیتهای برونمرزی ایران به رهبری قاسم سلیمانی -با توجه به مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها و فشار زیاد بر مردم- ایجاد امنیت درونمرزی است. قاسم سلیمانی یکتنه با تمام باور و ایمانش میداند امنیت، مبانی تحول جامعه است، درحالیکه آمریکا با اعمال فشار حداکثری دنبال ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی و فروپاشی ایران است. آمریکا ایران را مزاحم تحقق اهداف خود در آسیای غربی میداند. اگر ایران امروز دست از استکبارستیزی بردارد، به آیتالله خامنهای جایزه صلح نوبل خواهند داد. آمریکا ناآرامسازی یا سوریهسازی ایران و روی برگرداندن مردم از حکومت را بهترین حالت برای تحقق اهداف خود میبیند. بدیهی است یک کشور ناآرام و ناامن مثل سوریه، عراق، افغانستان و یمن که روی گنج انرژی جهان نشستهاند، توان ایجاد رشد و تحول را نخواهند داشت و نیروی خود را مصروف درگیریهای حزبی و جناحی در کشور خواهند کرد. قاسم سلیمانی چشمان این راهبرد را کور و ذهن آن را دگرگون کرد.
آمریکا و متحدانش که امروز در وین به ایران فشار حداکثری سیاسی و رسانهای با جنگ روانی میآورند، بهخوبی میدانند قاسم سلیمانی موفق شده برای در هم شکستن سیاستهای آنها مرزهای دفاعی ایران را بهعنوان بخشی از سیاست کلان کشور، بهمنظور دور نگهداشتن از آسیبهای مخرب، واکسینه کند. قاسم سلیمانی نماد و مصداق آشکار مبارزه با تروریسم و احیای ارزش و کرامت انسانی است. دلیل هیولاسازی آمریکا و متحدانش از سپاه پاسداران و شخص قاسم سلیمانی همین درایت راهبردی و مدیریت سیستمی است.
قاسم سلیمانی یکی از سرداران نظامی نابغه و مردمی معاصر است، کسی که تمام معادلات ایرانستیزان داخل و خارج از کشور را با شکست روبهرو کرد. او یک استعداد شایسته و مدیر بزرگ بود که در انسجام خط مقاومت نقشی راهبردی بر عهده داشت. او تاریخ ساخت و تاریخ در مورد او قضاوت خواهد کرد.
نام قاسم سلیمانی یک نظام فکری منسجم است که عمق سیره او را تنها در سلوک مالکاشتر میتوان یافت. فرهنگسازی این تفکر سرشار از معنویت و باور تبدیل به ایمان شده، میتواند ایران را از همه بحرانهای ممکن عبور دهد و به قلههای خودباوری و پیشرفت همهجانبه راهبری کند. تاریخ معلم خوبی است و دلایل امنیت کشورمان و حضور قاسم سلیمانی در عراق و سوریه و خنثیسازی تهدیدات سیاستهای آمریکا در قبال منطقه و ایران را به ما خواهد آموخت.
آمریکا و متحدانش معتقدند تحریمهای مکرر پس از برجام، قانونی است و خروج غیرقانونی ترامپ از برجام، «تهدیدکننده» برجام نبود. آنها اعتقاد دارند تحریم در حین مذاکرات وین «تهدیدکننده» مذاکرات نیست. آنها معتقدند ترور دانشمندان هستهای در حین مذاکرات، «تهدیدکننده مذاکرات» نبود. ترور قاسم سلیمانی، سپهسالار این خاک؛ در لباس غیرنظامی و در فرودگاه غیرنظامی، «جنگطلبی» نبود. ولی شعار نوشتن روی موشکهای دفاعی ایران «تهدیدکننده و جنگطلبی» بود و هست.
سپهبد شهید قاسم سلیمانی یکی از ستارگان ماندگار آسمان ایران زمین است که به ما درس خودباوری، تفکر مسئولیتپذیر، نگاه مدیریتی و بشردوستی فرامرزی میدهد. او عاشق ملت ایران و امت مسلمان با همه سلیقهها و دیدگاههایشان بود. قاسم سلیمانی شهیدِ وجدانِ زمان ماست، نمادی که امید میدهد و اطمینان میبخشد، نمادی که سردار دلهاست. قاسم سلیمانی در نبرد، دلاور و در زندگی، مقاوم است. او به کرامت انسان و قدرت عمل خودباورانه ایمان دارد. قاسم سلیمانی برای همیشه در حافظه بشریت میماند، مثل طلوع خورشیدی که به زندگی معنا و امید میبخشد. نام حاج قاسم، از سرزمین وجود انسانهای آزاده رخت برنمیبندد: الگویی که با آن خوبی را به جستوجو میرویم، زیبایی را میستاییم و از حقیقت صیانت میکنیم.
این کار بزرگ تنها با تفکر راهبردی، پشتکار خمناپذیر و مسئولیتپذیری مداوم امکانپذیر خواهد بود. سپهبد قاسم سلیمانی در کنار سپهبد علی صیاد شیرازی و سپهبد ولیالله قرنی یکی از فرزندان برومند ایرانزمین است که زندگی خود را وقف صیانت از امنیت و تمامیت ارضی کشورمان کرده است. قاسم سلیمانی فرزند یک اندیشه است که مبانی آن را تفکر و ساختارش را مدیریت راهبردی تشکیل میدهد.
قاسم سلیمانی تفکر راهبردیِ سرشار از عاطفه ملی و دینی خود را در همان ابتدای جنگ با ایجاد گردان کربلا نشان داد. او با کار جمعی و عبور موفق از آتش حوادث جنگ و راهبری گردان قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پشتکار تاریخساز و مسئولیتپذیری سیستمی و درونخیز خود را به رخ جهانیان کشید و از همان آغاز تبدیل به یک الگوی کارآمد و جهانی شد. قاسم سلیمانی میدانست باور در هم تنیده با ایمان راسخ، تعیینکننده و در همه عرصهها تمامکننده است. او با این چشمانداز عمیق، معمار تفکر خودباورانه و مبتنی بر اعتماد و عزتنفس «ما میتوانیم» بود. قاسم سلیمانی ایمان عقلی به این واقعیت داشت که با خوداتکایی و اعتماد به استعدادها میتوان سدهای ازخودبیگانگی و چالشهای سخت ناشی از آن را تبدیل به فرصتی برای ایجاد آغازی دوباره در همه زمینههای ممکن و در نهایت تعالی ایرانزمین کرد.
میپرسیدند چرا قاسم سلیمانی در عراق و سوریه است ولی نمیپرسیدند نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق، پشت گوش کشور ما چه میکنند؟ آنها نگفتند و نمیگویند آمریکا از دوردستها برای حفظ منافع خود پشت گوش ما آمده است نه برای ایجاد آرامش. برنامه آنها این بود که عراق و سوريه را تحت اختیار کامل خود درآورند تا بتوانند مرزهای آرمانی از نيل تا فرات را به وجود آورده و سرمایههای ملی این کشورها را در اختیار خود درآورند.
قاسم سليمانی از معماران شكست اين طرح آمریکا و متحدانش است. آمریکا و متحدانش به خوبی میدانند علت فعالیتهای برونمرزی ایران به رهبری قاسم سلیمانی -با توجه به مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها و فشار زیاد بر مردم- ایجاد امنیت درونمرزی است. قاسم سلیمانی یکتنه با تمام باور و ایمانش میداند امنیت، مبانی تحول جامعه است، درحالیکه آمریکا با اعمال فشار حداکثری دنبال ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی و فروپاشی ایران است. آمریکا ایران را مزاحم تحقق اهداف خود در آسیای غربی میداند. اگر ایران امروز دست از استکبارستیزی بردارد، به آیتالله خامنهای جایزه صلح نوبل خواهند داد. آمریکا ناآرامسازی یا سوریهسازی ایران و روی برگرداندن مردم از حکومت را بهترین حالت برای تحقق اهداف خود میبیند. بدیهی است یک کشور ناآرام و ناامن مثل سوریه، عراق، افغانستان و یمن که روی گنج انرژی جهان نشستهاند، توان ایجاد رشد و تحول را نخواهند داشت و نیروی خود را مصروف درگیریهای حزبی و جناحی در کشور خواهند کرد. قاسم سلیمانی چشمان این راهبرد را کور و ذهن آن را دگرگون کرد.
آمریکا و متحدانش که امروز در وین به ایران فشار حداکثری سیاسی و رسانهای با جنگ روانی میآورند، بهخوبی میدانند قاسم سلیمانی موفق شده برای در هم شکستن سیاستهای آنها مرزهای دفاعی ایران را بهعنوان بخشی از سیاست کلان کشور، بهمنظور دور نگهداشتن از آسیبهای مخرب، واکسینه کند. قاسم سلیمانی نماد و مصداق آشکار مبارزه با تروریسم و احیای ارزش و کرامت انسانی است. دلیل هیولاسازی آمریکا و متحدانش از سپاه پاسداران و شخص قاسم سلیمانی همین درایت راهبردی و مدیریت سیستمی است.
قاسم سلیمانی یکی از سرداران نظامی نابغه و مردمی معاصر است، کسی که تمام معادلات ایرانستیزان داخل و خارج از کشور را با شکست روبهرو کرد. او یک استعداد شایسته و مدیر بزرگ بود که در انسجام خط مقاومت نقشی راهبردی بر عهده داشت. او تاریخ ساخت و تاریخ در مورد او قضاوت خواهد کرد.
نام قاسم سلیمانی یک نظام فکری منسجم است که عمق سیره او را تنها در سلوک مالکاشتر میتوان یافت. فرهنگسازی این تفکر سرشار از معنویت و باور تبدیل به ایمان شده، میتواند ایران را از همه بحرانهای ممکن عبور دهد و به قلههای خودباوری و پیشرفت همهجانبه راهبری کند. تاریخ معلم خوبی است و دلایل امنیت کشورمان و حضور قاسم سلیمانی در عراق و سوریه و خنثیسازی تهدیدات سیاستهای آمریکا در قبال منطقه و ایران را به ما خواهد آموخت.
آمریکا و متحدانش معتقدند تحریمهای مکرر پس از برجام، قانونی است و خروج غیرقانونی ترامپ از برجام، «تهدیدکننده» برجام نبود. آنها اعتقاد دارند تحریم در حین مذاکرات وین «تهدیدکننده» مذاکرات نیست. آنها معتقدند ترور دانشمندان هستهای در حین مذاکرات، «تهدیدکننده مذاکرات» نبود. ترور قاسم سلیمانی، سپهسالار این خاک؛ در لباس غیرنظامی و در فرودگاه غیرنظامی، «جنگطلبی» نبود. ولی شعار نوشتن روی موشکهای دفاعی ایران «تهدیدکننده و جنگطلبی» بود و هست.
سپهبد شهید قاسم سلیمانی یکی از ستارگان ماندگار آسمان ایران زمین است که به ما درس خودباوری، تفکر مسئولیتپذیر، نگاه مدیریتی و بشردوستی فرامرزی میدهد. او عاشق ملت ایران و امت مسلمان با همه سلیقهها و دیدگاههایشان بود. قاسم سلیمانی شهیدِ وجدانِ زمان ماست، نمادی که امید میدهد و اطمینان میبخشد، نمادی که سردار دلهاست. قاسم سلیمانی در نبرد، دلاور و در زندگی، مقاوم است. او به کرامت انسان و قدرت عمل خودباورانه ایمان دارد. قاسم سلیمانی برای همیشه در حافظه بشریت میماند، مثل طلوع خورشیدی که به زندگی معنا و امید میبخشد. نام حاج قاسم، از سرزمین وجود انسانهای آزاده رخت برنمیبندد: الگویی که با آن خوبی را به جستوجو میرویم، زیبایی را میستاییم و از حقیقت صیانت میکنیم.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه