به نفع تو شد!
ابوهاشم میگوید:هیچ وقت نشد خدمت امام حسن عسکری(ع) برسم و از آن جناب معجزهای مشاهده نکنم!
یک روز خدمتش رسیدم. تصمیم داشتم مقداری نقره برای ساختن انگشتری بگیرم که برای تبرک به دست نمایم. نشستم ولی منظور خود را فراموش کردم. همین که از جای خود حرکت کردم که خارج شوم، امام(ع)ا نگشتری به من عطا کردند و فرمودند: تصمیم داشتی مقداری نقره بگیری، من به تو انگشتر دادم! نگین و اجرت ساخت هم به نفع تو شد! خدا برایت گوارا کند!
(برگرفته از کتاب مناقب آل ابی طالب)
یک روز خدمتش رسیدم. تصمیم داشتم مقداری نقره برای ساختن انگشتری بگیرم که برای تبرک به دست نمایم. نشستم ولی منظور خود را فراموش کردم. همین که از جای خود حرکت کردم که خارج شوم، امام(ع)ا نگشتری به من عطا کردند و فرمودند: تصمیم داشتی مقداری نقره بگیری، من به تو انگشتر دادم! نگین و اجرت ساخت هم به نفع تو شد! خدا برایت گوارا کند!
(برگرفته از کتاب مناقب آل ابی طالب)
برچسب ها :
ارسال دیدگاه