گفتوگو با مسعود نوذری، عکاس پیشکسوت آستان قدس رضوی که این روزها بازنشسته شده است
برق نگاه زائر به ضریح مطهر؛ جذابترین سوژه
آغاز عکاسی از حرم مسعود نوذری پس از اینکه دیپلمش را گرفت راهی بازار کار شد و به دنبال علاقهاش رفت. او چند سالی عکاسی آموخت و به گفته خودش شاگرد عکاسی بود. نوذری میگوید: از سال ۶۴ عکاسی را شروع کردم و اپراتور دستگاه چاپ بودم. آن زمان عکسها آنالوگ بود و دوستان در روزنامه قدس عکسها را میآوردند و من چاپ میکردم. همان موقع که آقای چرمساز مسئول واحد عکس روزنامه بود به من پیشنهاد کار داد و گفت به عکاس نیاز داریم و اگر علاقهمندی بیا. من هم خدمت آقای فیاضی رفتم و از روزهای پایانی سال ۷۵ کارم را شروع کردم. دو سال و اندی در روزنامه مشغول بودم تا اول تیرماه ۷۸ که جایگزین عکاس بازنشسته آستان قدس شدم.
نوذری با یادآوری خاطراتش از صفحه «رواق» میگوید که به روزنامه افزوده شد و عکاس ویژه آن بود. او ادامه میدهد: برای این صفحه به عکسهای حرم نیاز داشتیم و به همین خاطر مجوزی از آستان قدس گرفته شد که برای تصاویر مورد نیاز این صفحه، از حرم عکاسی کنم. بعدها که به آستان منتقل شدم نیز علاوه بر پوشش خبری، تصاویر هنری از حرم مطهر و معماری آن را هم ثبت میکردم.
شکار لحظههای ناب زیارت
او درباره عکاسی از حرم میگوید: یکی از تفاوتهایی که کار کردن در آستان قدس دارد این است که فرد از آن خسته نمیشود و این به دلیل شرایط معنوی آن است و هرچقدر بیشتر آنجا باشد وابستهتر میشود.
نوذری شرایط ویژهای را در حرم مطهر حضرت رضا(ع) تجربه کرده است، در ساعات و شرایطی که شاید کمتر کسی توفیق حضور در این بارگاه معنوی را داشته، توانسته عکاسی و با صاحب دستگاه خلوت کند. او درباره احساسش از این اتفاق اینطور میگوید: اتفاقاً یکی از محرکهایی که برای من وجود داشت همین حضور زائران بود که میآمدند و نجوا میکردند و حالت روحانی حرم با زمزمههای آنها دو چندان میشد و من میتوانستم عکسهایی بگیرم که معنویت بیشتری را منتقل کند. از طرفی واکنشهای مردم نیز برای من حکم تشویق را داشت، چرا که میدانستم بسیاری از مردم در اقصی نقاط کشور دلشان به همین عکسها خوش است و این وظیفه من را خیلی سنگینتر میکرد که بیشتر در جستوجو و شکار لحظههای ناب زیارت باشم. از طرفی چیزی که در حرم مطهر مغفول مانده بود معماری بسیار ویژه آن بود. حرم مطهر معماری نفیسی دارد که من آن را به تصویر کشیدم و در دید عموم قرار دادم و اتفاقاً از آن بسیار هم استقبال شد.
«روضه منوره» از همه جا جذابتر است
از او درباره جذابترین و متفاوتترین بخشی از حرم مطهر که عکاسی کرده سؤال میکنم. او معتقد است همه فضای حرم مطهر از معنویت بالایی برخوردار است و حضور زائران این معنویت را دوچندان میکند. اما درباره جذابترین جایی که از آن عکاسی کرده میگوید: «روضه منوره» برای من از همه جا جذابتر است، وقتی برق نگاه زائر به ضریح مطهر میافتد خیلی دیدنی است و میتوان عکسهای جذابی از این صحنه گرفت. ضمن اینکه این بخش قدمت بسیار و معماری ممتازی دارد و از لحاظ فیزیکی هم نزدیکترین مکان به آرامگاه حضرت است و طبیعتاً جذابیتهای بصری دارد.
عکسی که آیتالله طبسی را مدهوش کرد
او صحبتهایش را اینطور تکمیل میکند: البته از آنجا بهتر هم هست که توفیق عکاسیاش دست نداده و آن سرداب حضرت است. یک بار زمان تعویض ضریح مطهر، مرحوم آقای طبسی دستور دادند ضریح فولادی که داخل ضریح قبلی بود دور سرداب قرار بگیرد. مسیر سرداب باز شده بود و ایشان اجازه دادند کارکنان آنجا دعای توسل بخوانند و من هم این افتخار را داشتم و همراه خدام در سرداب دعای توسل خواندیم. او همچنین میگوید در بیشتر غبارروبیها و تعویض ضریحها حضور داشته و عکاسی کرده است.
نوذری را با انتخاب عکس مورد علاقهاش به چالش میکشیم. او میگوید طبیعی است هر عکاسی به همه عکسهایش عرق خاصی دارد و بهخصوص عکسهای حرم هرکدام جذابیتی ویژه دارد اما به عکس خاصی اشاره میکند که برایش معنا و پیام متفاوتی داشته است. او در این باره اینگونه توضیح میدهد: در یکی از آیینهای غبارروبی منتظر بودیم مرحوم آقای طبسی بیایند. در همان حین که کنار درِ دارالسرور ایستاده بودم متوجه شدم این فضا و آینهکاریهای پشت سر کادر جالبی به من میدهد، یک شات سریع زدم و وقتی به آن نگاه کردم یک عکس معمولی به نظرم آمد. پس از آن نمایشگاهی در مشهد برگزار کردیم وعکس کم آوردم و به ناچار آن عکس را در نمایشگاه شرکت دادم اما واکنشهای عجیبی از بازدیدکنندگان دیدم؛ خاطرم هست شبهای عید بود که همین عکس را به عنوان هدیه خدمت مرحوم طبسی بردم و از دفتر ایشان با من تماس گرفتند و گفتند حاج آقا مدهوش این عکس شده است. پس از آن بود که علاقهمند شدم این عکس را در شرایط حرفهای بگیرم و در غبارروبیهای بعدی تلاش کردم و چندین بار با همان دوربین از همان زاویه عکس گرفتم اما هیچگاه از لحاظ کیفیت و جذابیت مانند عکس اول نشد.
عکسم زودتر از خودم به پابوس حضرت ابوالفضل(ع) رفت
جالب است بگویم آن عکس در همه فرودگاهها، مساجد بینراهی و حتی در ۲۵ کشور از جمله آمریکا وجود دارد و خودش همه جا میچرخد و حتی مقدمهای بر نوحه و مدیحهسراییهای زیادی هم شده است.
یادم است اولین باری که به کربلا و زیارت حرم حضرت ابوالفضل(ع) رفتم، غرفهای ویژه خدام مستقر بود و عکسم را آنجا دیدم و بسیار خوشحال شدم، با خودم گفتم عکسم زودتر از خود من به پابوس حضرت ابوالفضل(ع) آمده است.
اما از اینها که بگذریم حضرت رضا(ع) میخواستند این پیام را به من بدهند که این تو نیستی که انتخاب میکنی، این ماییم که انتخاب میکنیم و اگر بنا بر جلوهگری یک اثر باشد ما هستیم که به آن کمک میکنیم. من در چندین سال خدمتم به این نتیجه رسیدهام هیچ موفقیتی در آستان قدس حاصل نمیشود مگر با اذن و اراده حضرت رضا(ع). این عکس هم برایم خیلی ارزشمند است زیرا عنایت حضرت را به خودم و آن میبینم. گویی برخی سوژهها با حساب و کتاب جلو آدم قرار میگیرد و ما مأمور به ثبت آن هستیم.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه