printlogo


شکست خجالت‌آور صهیونیست‌ها و فیفا در قطر
«فلسطین» قهرمان واقعی جام عرب
سوتِ پايان بازی‌هاى جام فوتبال کشورهای عربی که با شرکت ۱۶ کشور از نهم آذرماه جارى آغاز شده بود، با اعلام قهرمانی الجزاير زده شد.قطرى‌ها با ٣٠٠ هزار جمعيت بومى و به‌كارگيرى ۲.۵ میليون خارجى مقيم، توانستند دهمین دوره اين مسابقات را پس از توقف اجباری ۹ ساله به خاطر اختلافات و منازعات اعراب با يكديگر با موفقيتی تمام به پايان برسانند تا پيشاپيش، توانایی، شايستگى و لیاقت مديريت ميزبانى جام جهانی ٢٠٢٢ را ثابت و از هر لحاظ نگرانى‌های جهان ورزش را برطرف کنند.


فلسطین قهرمان اصلی
پرسش مهم‌تر اما در این رابطه است که صرف‌نظر از دستاوردهاى مهم میزبان، برنده اصلی و واقعی این رویداد بزرگ ورزشی کیست و ابعاد آن چیست؟
پاسخ به این پرسش با توجه به تحولات امروز منطقه و تبلیغات گسترده ضد ملت‌ها و جریان‌های مقاومتی و اقدامات شرم‌آور سازشکارانه با مرور اتفاقات حاصله در خلال سه هفته مسابقات، دشوار نیست و در نتيجه مى‌توان با قاطعیت بر ادعاى افكار عمومى مبنى بر اينکه پيروز و برنده اصلی و واقعی بدون هيچ شک و ترديدى «قدس» و «فلسطين» است، صحه گذاشت.
اینکه پرچم فلسطین در گوشه‌گوشه ورزشگاه‌ها برافراشته شود و اينكه بازيكنان تيم‌ها، خودجوش و در هر برد و باختى در كنار پرچم كشورشان، پرچم فلسطين را برمی‌افراشتند و چفیه‌های فلسطینی را بر گردن خود می‌آویختند، اینکه بسيارى از تماشاچیان پس از هر مسابقه، نتيجه بازى را مهم ندانند و اینکه فلسطین را برنده مسابقه بدانند، اينكه فلسطينيان، همه تيم‌هاى عربى شركت‌كننده را نماينده و تيم خود بدانند و برد هریک از آنان را برد خود بدانند و برايش شادى كنند، اينكه انبوه تماشاچيان از هر كيش و قوميت و مليتى، هنگام تشويق تيم كشورشان نام فلسطين را رسا فرياد زنند و سرود طنين‌انداز قدس را سر دهند و درودهایشان را نثار شهدای این سرزمین كنند و اینکه هرگلی که منجر به برافراشتن پرچم فلسطین در میدان بازی شود، به مثابه بُردى بزرگ برای خود قلمداد كنند، و سرانجام اينكه الجزاير قهرمان و تونس نايب قهرمان جام قطر هردو ، پيروزى خود را به ملت فلسطين اهدا كنند ، بيانگر این است که فلسطین همچنان در روح و روان و تاروپود ملت‌های عرب جا دارد و هیچ قدرتی تاكنون توانایی مقابله با آن را نداشته است.این اجماعِ کم‌سابقه در یک رويداد ورزشی با این گستره وسیع، به مثابه یک همه‌پرسی فراگير، خودجوش و تاريخى، درباره بزرگ‌ترین معضل جهان اسلام و عرب يعنى فلسطين به شمار می‌رود و حقیقتاً نيازمند كالبدشكافى عميق جامعه‌شناسى و روان‌شناختى است و البته این امر در رابطه با بازیکنان و تماشاگران عرب شمال آفریقا موسوم به «مغرب عربی» موضوعیت بیشتری دارد؛ چرا که اینان فشارهاى نژادپرستانه و تبعیض‌هاى ظالمانه بر هموطنان مهاجر خود در اروپا را كاملاً حس كرده و آن را محصول نقشه‌ها و توطئه‌گری‌های صهیونیست‌ها با همکاری استعمارگران قدیم و جدید می‌دانند.

 اعتراض به عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر 
چنين واكنش‌هايى در ورزشگاه‌هاى فوق‌مدرن دوحه و در میانه رفاه و آسایش و بازتاب گسترده و فوق‌العاده آن در فضاهاى مجازى و برخی از رسانه‌هاى مستقل، باوجود اعمال شديد سانسور از سوى امپراتوری‌هاى رسانه‌اى وابسته، نشان از تركيدن بغض و درد نهفته جوانان و مردمی است كه در قامت بازيكنان و تماشاچيان، به سياست‌هاى سازشكارانه و تحميلى حاكمان خود، به‌ويژه نسبت به اقدامات اخیر عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس معترض‌اند و نيز بیانگر آینده تحولات در اين حوزه و چشم‌اندازی بر تحولات آینده مسئله فلسطین است.
همچنین بر اين نكته بايد تأكيد کرد رویدادهای مقاومتى حاصله از اين مسابقات، پیامدهای بسیاری بر میلیون‌ها کودک و نوجوان و نسل جوان معاصری که لحظه به لحظه تماشاگر این صحنه‌های زنده و غرورانگیز بوده، خواهد داشت و انبوه تبلیغات رسانه‌های «تطبیعی» را به شدت به چالش خواهد کشاند.
درس بزرگ‌تر اين است كه صرفاً هويت شناسنامه‌اى، نژاد، همزبانى و جغرافيايى یکسان مبناى نزديكى به فلسطين نيست كه دلبستگى و همراهى با آرمان فلسطين و نزديكى و دورى با طرح‌هاى صهيونيسم تنها معيار دقيق و ميزان سنجش است و مقوله رايج گذشته و امروزين حكام عرب را كه قضيه فلسطين یک نبرد عربى - اسرائيلى است را بر باد مى‌دهد.

شکست خجالت آور فیفا و صهیونیست‌ها
با نگاه به چنين تحولاتی و با اين موجِ اميدِ پديدارشده، پرسش‌های دیگری مطرح می‌شود که آیا در آینده، توپ‌های زمین‌های ورزشی در سایر کشورهای عربی، نقش پاره سنگ‌‌های انتفاضه سرزمین‌های اشغالی فلسطین را ایفا نخواهند كرد؟
آنگاه «فیفا»یی‌ها چه ضوابط و مقررات اجباری بر علیه قاطبه بازیکنان و تماشاچیان ستم‌گريز و آزادی‌خواه اعمال خواهند کرد؟جریمه‌های اعمالی احتمالی آنان تا چه اندازه می‌تواند چنین اراده‌های پولادینی را بشكند؟ واکنش دولت‌ها و میزبانان چنین بازی‌هایی نسبت به چنین احساسات پُرشور ورزشکاران و ورزش‌دوستان چه خواهد بود؟ آنان که که همواره ورزش را به ابزار سیاسی مبدل می‌ساختند، در رویارویی با چنین کابوسی يعنى رويارويى فرهنگ مقاومت با جريان تسليم و سازش چه خواهند کرد؟برای پاسخ به این پرسش‌ها اندکی باید صبر پیشه کرد؛ اما گویا شعار امسال روز جهانی قدس که میلیون‌ها مسلمان در سراسر جهان آن را سردادند، شعار واقع‌بینانه‌ای بود که:«القدس أقرب؛ قدس نزدیک‌تر است».