عبدالله بن احمد بن محمود معروف به «ابوالقاسم بلخی» و «کعبی»، متکلم مشهور معتزله در سدههای سوم و چهارم هجری قمری و همعصر محمد بن زکریای رازی است.
وی در شهر بلخ متولد شد، تاریخ تولد و چگونگی زندگیاش بهدرستی مشخص نیست. کعبی مدتی طولانی در بغداد اقامت کرد و در آنجا از احترام همگان برخوردار بود. در خراسان، علمای اهل سنت بلخ به او ناسزا میگفتند و چون بسیاری از خراسانیان به دست او به اعتزال گراییدند، اهل سنت آن شهر به او نظر خوبی نداشتند.
کعبی مدتها در دربار اُمرا به کتابت مشغول بود ولی بزرگترین کار دیوانی او وزارت احمد بن سهل، از فرماندهان بزرگ سامانی بود. در 307قمری، سپاهیان امیر نصر بر احمد بن سهل غلبه کردند و کعبی را نیز به زندان انداختند، ولی پس از مدتی با شفاعت علی بن عیسی بن جراح آزاد شد و پسازآن مدتی در بغداد ماند. وفات کعبی را اول شعبان 319 نوشتهاند.
کعبی شاگرد ابوالحسن خیاط و رئیس مکتب معتزله بغداد بود و معتزله بصره شدیداً بر او میتاختند. کعبی برخلاف بصریون که جوهر فرد را همه از یک جنس میدانستند، باور داشت که جوهر فرد ممکن است مشابه یا مخالف باشد. وی خلاء را محال میدانست، درحالیکه بصریون خلاء را باور داشتند و میگفتند ممکن است دو جوهر فرد بیآنکه جوهر سومی میان آن دو باشد، از یکدیگر جدا باشند.
برخلاف شیوخ بصره، کعبی جوهر فرد یا اجزای لایتجزا را دارای مساحت و بُعد نمیدانست و میگفت آنچه دارای مساحت باشد جسم است. کعبی حرکت جسم را فقط در مکان، امکانپذیر میدانست، اما بصریون حرکت جسم را بدون داشتن مکان متصور میشدند. وی علت سکونِ زمین را وجود آن در مرکز عالم میدانست اما به نظر بصریون سکونِ زمین به امر خدا و ناشی از فشار نیمه زیرین بر نیمه زبرین و برعکس است.
کعبی مؤلف پُرکاری بود. وی در زمینههای کلام، تفسیر حدیث، منطق و رد آرا و عقاید مخالفان خود، کتاب و رسالههای بسیاری نوشته است.