printlogo


رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در گفت‌وگوی تفصیلی با قدس مطرح کرد
بازآفرینی اقتصادی توأمان در داخل و خارج کشور
واژه «تحریم» و اداره کشور با وجود محدودیت‌های ناجوانمردانه اقتصادی علیه ایران برای دولت‌های ما مقوله غریبی نیست، اما امروز با توجه به تشدید مشکلات اقتصادی در نقطه ای ایستاده ایم که توقعات عمومی از دولت برای بهبود اوضاع بسیار زیاد است.

 نظر شما چیست؟  
 کشور ما بیش از چهار دهه گذشته را به انحای مختلف با تحریم گذرانده، اما حدود 15 سالی است که این تحریم‌ها شدیدتر و ناعادلانه تر و به جنگ اقتصادی تبدیل شده است. دولت‌های نهم، دهم، یازدهم، دوازدهم و حالا سیزدهم به اشکال مختلف با این تحریم‌ها درگیر بودند و هر یک برداشت خود را داشتند. آقای احمدی نژاد، تحریم را «کاغذپاره» خواند، آقای روحانی همه چیز و حتی آب باران را به تحریم متصل کرد و قول داد تحریم‌ها را بردارد که در مقطعی هم با اجرای برجام، بخش سنگینی از تحریم‌ها تعلیق شد و نه لغو؛ که این هم خودش یک اشتباه فاحش بود و البته دولت ایشان حتی با وجود برجام هم نتوانست بهره برداری خوبی از فضای بدون تحریم برای بهبود اقتصاد داشته باشد. حالا از دولت آقای رئیسی توقعات زیادی برای بهبود اقتصادی می‌رود؛ چون ایشان هم مانند دیگران در تبلیغات انتخاباتی این بهبود را وعده داد. پس دولت ایشان، مسئول است که اجرای وعده‌ها را پیگیری کند، همان‌گونه که دیگر رؤسای جمهور هم وعده بهبود دادند و مسئول بودند.

دولت آقای رئیسی در گام اول، تعامل در روابط بین الملل و حسن نیت برای افزایش ثبات در منطقه را به خوبی نشان داده است. تحلیل شما از این روند در ماه‌های ابتدایی عمر دولت چیست؟ 
 واقعیت این است که هر کشوری حتی ابرقدرت‌های اقتصاد جهان برای رشد، توسعه اقتصادی و جذب سرمایه گذاری باید به طور مسالمت آمیز و بدون تنش با جهان ارتباط داشته باشد و ایران هم در جهان تافته جدا بافته نیست. گاهی یک اقتصاد بزرگ جهان به مواد اولیه موجود در کشوری بسیار کوچک نیاز دارد. پول و سرمایه هم زمانی وارد کشورها می‌شود که امنیت و ثبات باشد. غیر قابل انکار است که بخشی از مشکلات اقتصادی ایران و کُندی‌های موجود به تحریم‌ها به خصوص تحریم‌های بانکی مرتبط است، هر چند تحریم کنندگان اروپایی و آمریکا خودشان هم با آتشی که برافروختند، سوختند و شرکت‌هایشان را از بازار جذاب و غنی ایران به عنوان کشوری پهناور و مؤثر در منطقه محروم کردند. نباید انکار کرد تحریم‌های بانکی، تحریم‌های مربوط به فروش نفت، رفت و آمد توریسم، حمل و نقل، بیمه و... منجر به کاهش درآمد و وارد آمدن فشارهای سنگین به ایران شده و اجازه نمی‌دهد به صورت قانونی و شفاف در تجارت جهانی اهدافمان را دنبال کنیم، پس ناگزیریم پول را از طریق صرافی ها، چمدانی و یا دیگر شیوه‌های پیچیده و هزینه بر منتقل کنیم که با این شیوه نمی‌شود کار کلان و میلیارد دلاری انجام داد. 
این شرایط دست و پای فعالان اقتصادی ما را بسته است و نیاز داریم سایه سنگین این تحریم‌ها هر چه سریع‌تر از سر اقتصاد ایران برداشته شود. طبعاً دولت آقای رئیسی باید یکی از اولویت‌هایش تعامل با کشورهای مختلف باشد که خدا را شکر به نظر می‌رسد با توجه به اظهارات وزیر امور خارجه، این تعامل در منطقه با عربستان با پیشرفت‌های خوبی همراه بوده است. به این ترتیب می‌توانیم ثبات بیشتری در منطقه ببینیم و امید می‌رود همپیمانان عربستان هم با ایران همپیمان شوند. بخشی دیگر از تعامل، برقراری ارتباط با غرب است که با شروع دور جدید مذاکرات با اروپا، ان شاءالله آمریکا هم به عنوان نقطه اختلاف، سر عقل می‌آید.

شما برای بهبود شرایط اقتصادی ایران، وزن بازسازی روابط بین الملل و رفع تحریم‌ها را 
سنگین تر می‌دانید یا پوست اندازی‌های ساختاری و مدیریتی در داخل اقتصاد را ؟

 به باور من دو بُعد بازآفرینی اقتصادی در داخل و خارج کشور را نمی‌شود از هم جدا کرد؛ چون همه مشکل ما تحریم نیست. اگر بگوییم همه مشکلات ما به تحریم بر می‌گردد باید پرسید چرا آقای روحانی نتوانست با وجود برجام، کارایی مثبت داشته باشد؟ مگر اعضای دولت ایشان با جان کری قدم نمی‌زدند؟ مگر به قول خودشان با «کدخدای جهان» دور یک میز ننشسته بودند و قهقهه می‌زدند و عکس‌هایشان به سراسر جهان مخابره می‌شد؟ آن زمان ترس دنیا از تنش میان آمریکا و ایران ریخته بود و هیچ شرکتی به خاطر همکاری با ایران، تنبیه و تهدید نمی‌شد. 
همان مدیران 110 شرکت فرانسوی به ایران آمدند اما هیچ اتفاق مثبتی در اقتصاد ایران و سفره مردم رخ نداد. آقای روحانی تور خرید از خارج گذاشت و به سفرهای مختلف رفت به جای اینکه تور رشد اقتصادی، جذب سرمایه خارجی، صادرات و... برقرار کند؛ چون برای جیب خودشان و گرفتن کمیسیون می‌رفتند. مثلاً می‌گفتند: می‌خواهیم هواپیمای ایرباس A380 بخریم... مرد حسابی! ما اینجا هنوز باند مناسب برای هواپیمای کوچک را هم نداریم، ایرباس A380 به چه دردمان می‌خورد؟! البته همه این‌ها رؤیا بود و سنگ بزرگ نشانه نزدن... دولت آقای روحانی به جای اینکه شرکت‌های نفتی خودمان را فعال کند، توتال را آورد، یا پژو و رنو را به صنعت خودرو آورد ... این کارها مصداق پول ریختن به جیب آن‌ها بود و نه خلق منافع برای ایران؛ چون دیدیم به محض خروج ترامپ از برجام این شرکت‌ها هم از ایران رفتند! پس کار دولت، غلط و خیانتی بود که دولتمردان بدون وجود تحریم در حق مردم و مملکت روا داشتند؛ چون کشور را عقب انداختند. 
پس نیاز بزرگ ما این است که مسئولان باید کارآمد باشند و دلسوز و متخصص و منافع ملی را بر جیب و منافع خودشان ارجح بدانند. آقای رئیسی هم اگر تیم و برنامه اش را روی بهبود وضعیت اقتصادی و بزرگ شدن سفره مردم معطوف نکند ولو با رفع تحریم، مشکلات ما حل نمی‌شود. مشکل ما سوء مدیریت، باند بازی و خیانت مدیرانی است که به محض روی کار آمدن به جای اینکه به فکر مردم باشند به دنبال ساختن کلاهی برای خودشان از این نمد هستند آن هم بدون هیچ تخصصی! این‌ها حتی اگر تحریم نباشند بدتر ممکلت را نابود می‌کنند. چطور ماهاتیر محمد، مالزی را به عنوان یک کشور مسلمان که منابع خدادادی خاصی ندارد به مبادلات اقتصادی 
چند صد میلیارد دلاری می‌رساند؟ او بعد از اینکه اقتصاد را شکوفا کرد کنار کشید و کار را به جوان‌ها سپرد اما وقتی هم حزبی هایش آمدند و دزدی‌ها شروع شد باز هم با وجود کهولت آمد و مالزی را سر و سامان داد. نمونه دیگر اقتصاد موفق کشور سنگاپور است که امروز ریاست جمهوری آن را یک خانم (حلیمه یعقوب) بر عهده دارد و گذرنامه این کشور معتبرترین گذرنامه جهان است. 
این نمونه‌ها نشان می‌دهد که اولاً افراد مهم هستند و ثانیاً ما هم می‌توانیم موفق شویم مشروط به اینکه درست مدیریت کنیم و در کنار تنش زدایی با جهان، افراد برنامه دار و توانمند بر اقتصاد حاکم شوند، نه اینکه یک تیم کشور را نابود کند و تیم بعدی و نفر بعدی هشت سال آوار برداری کند، اما خودش هم باردیگر اقتصاد را ویران کند تا نفر بعدی برای آواربرداری بیاید. پس مشکل ما فقط تحریم نیست، بلکه خیانت مدیران است؛ مدیرانی که اغلب تحصیلکرده آمریکا بودند و ساعت و کت و شلوار بِرَند می‌پوشیدند اما کاری از پیش نبردند و امروز باید پرسید چرا مملکت ما می‌تواند جیب این‌ها را پر کند و جیب خودش را نه؟! 

در همین 100 روز ابتدایی، انتخاب اعضای کابینه آقای رئیسی، تیم اقتصادی و مدیران میانی دولت ایشان را تا چه حد به خانه تکانی جدی در اقتصاد ایران نزدیک می‌دانید؟
 تیم دولت آقای رئیسی، مملکت را در شرایط کسری بودجه شدید تحویل گرفته است، اما الحمدلله اختلاف عقیده ای بین قوا نیست. اگر اراده و همت رئیس جمهور بر ساخت مملکت و اصلاح امور باشد، با همین کابینه ای که از سوی صاحبنظران، ضعیف توصیف شده هم قادر خواهد بود کارها را به درستی جلو ببرد، چون مهم رهبر ارکستر و سکان‌دار کشتی یعنی 
رئیس جمهور است. 
اگر هم ایشان اراده و همت قوی نداشته باشد با قوی‌ترین تیم هم نمی‌شود کاری را پیش برد. بنده در این سه ماه از ایشان دفاع کردم، اما متأسفانه نیروهای منتخبشان اغلب بحث برانگیز و سؤال برانگیز شده اند و امیدواریم دولت با همین فرمان جلو نرود. اقتصاد را با احساس نمی‌شود سرپا نگه داشت و مردم که شاهد موج تازه تورم هستند، منتظر اجرا هستند و نه حرف. واقعیت این است که بسیاری از این گرانی‌ها به دلار و ارز ربطی ندارد. 
رئیس جمهور باید بر دولت تحت مدیریتش، ناظر باشد. متأسفانه در جلسات ایشان با اقتصاددانان ما اقتصاددان واقعی و بی طرف نمی‌بینیم. افراد حاضر در این جلسات یا اعضای کابینه یا معاونانش هستند. برخی افراد هم از دیگر نهادها حضور دارند که اقتصاددان نیستند و چنین صحنه هایی ما را یاد اشتباهات دولت‌های قبل می‌اندازد. 
اگر این دوستان به اصطلاح اقتصاددان حرفی برای گفتن داشتند، در همان دو دولت قبل می‌گفتند اما دیدیم که مشورت‌هایشان دولت‌های گذشته را به ته دره سوق داد! اگر جلسات آقای رئیسی با اقتصاددانان، نمایشی نیست و برای اخذ نظر تخصصی و بی طرفانه است باید دیگر شاهد افرادی که همه یا در دولت فعلی هستند یا در دولت‌ها و مجالس قبل سمت‌هایی داشته اند، نباشیم. 
این‌ها همه تریبون داشته اند و در رأس کار 
بوده اند، پس چرا آن زمان کاری از پیش نبردند؟! امیدوارم در ادامه راه آقای رئیسی اجازه ندهد در بر همین پاشنه بچرخد و با برنامه ریزی صحیح و با اراده به سمت رفع ریشه ای مشکلات حرکت کند. رئیس جمهور باید از تک تک مدیرانش مطالبه کند و کار اجرایی بخواهد. انتظار می‌رود پس از گذشت سه ماه همچنان شاهد پست و مقام دادن نباشیم و دولت به کار اجرایی قوی وارد شود.

برای تقویت دیپلماسی اقتصادی و بازتعریف آن در جهت تقویت حضور ایران در بازارهای جهانی و منطقه ای و پیشبرد اهداف تجاری، دولت باید چه تدابیری بیندیشد؟
 در جهان، هر چند سیاست حائز اهمیت است اما برای داشتن یک کشور قوی اول باید اقتصادی قوی و خلل ناپذیر و دارای تاب آوری بالا داشت. پشت هر سیاست قدرتمندی به یک اقتصاد قدرتمند، گرم است. اگر فلان کشور در جهان شاخ و شانه می‌کشد به خاطر قدرت اقتصادی است. دیپلماسی اقتصادی ما یک فرمانده قَدَر می‌خواهد که هنوز این فرمانده خوب را انتخاب نکرده ایم. همیشه افرادی را دور خودمان جمع کرده ایم که عقبه خاص اقتصادی نداشته اند. بسیاری از این‌ها دهه‌ها سر کار بوده، اما عملکرد اقتصادی مثبتی 
نداشته‌اند. ما برای تقویت دیپلماسی اقتصادی به وزارت صمتی قُرص و محکم نیاز داریم اما در این سه ماه عملکرد ویژه ای از آن ندیده ایم و تازه دادگاه‌های مربوط به دزدی‌های مدیران و معاونان دولت قبلی در حال تشکیل است! متأسفانه سفارتخانه‌های ما همیشه از نظر اقتصادی بی سواد هستند و باید دیپلمات دلسوز در سفارتخانه‌ها مستقر کنیم. واقعیت این است اگر امروز یک سرمایه گذار خارجی و یا توریست به سفارت ایران در کشورهای مختلف مراجعه کند، یک بروشور برای معرفی درست و دقیق ظرفیت‌های ایران وجود ندارد. حتی اجازه نمی‌دهند بخش خصوصی بروشور چاپ کند و در اختیار سفارتخانه‌ها قرار دهد. در حالی که در سفارتخانه‌های دیگر کشورها وجود چنین بروشورهایی امری معمول است. دیپلماسی اقتصادی یک تیم قوی اقتصادی در بدنه دولت می‌خواهد تا سیاست‌گذاری، بستر سازی و برنامه‌ریزی درست را پیش ببرد. گام بعدی این است که سراغ پیاده نظام اقتصاد یعنی بخش خصوصی برویم. خدا را گواه می‌گیرم که امروز در ایران افرادی در بخش خصوصی هستند که هر کدامشان به تنهایی یک دولت هستند و می‌توانند دولت آقای رئیسی و کشور را از بحران نجات دهند. هر کدام از این‌ها در همین لحظه 10 تا 20 هزار نیروی کار دارند و پول در اختیارشان است. نباید به بخش خصوصی بدبین بود و به دلیل اختلاف با یک بانک، بخش خصوصی را به دردسر و محدودیت انداخت. باید نقد را چسبید و نسیه را ول کرد. 
لازم است بنگاه‌هایی که مشکلات کمتری دارند را کمک کنیم تا چابک شوند نه اینکه انرژی و وقت را صرف بنگاه‌هایی کنیم که سال‌هاست تعطیل شده‌اند. کارخانه‌ای که مانند ساعت، دقیق کار می‌کند، در دنیا بی نظیر است و حدود 20 هزار نیرو دارد، اما در حال ورشکستگی است را باید دریابیم. دیپلماسی اقتصادی درست و توانا اینجا معنا می‌دهد. همین امروز افرادی را در بخش خصوصی داریم که می‌توانند با دنیا مذاکره کنند و تحریم‌ها را تحت تأثیر قرار دهند. دنیا به حرف این‌ها بیشتر از حرف دولت‌ها گوش می‌دهد اما همین افراد وقتی به یک وزارتخانه می‌روند کارمند وزارتخانه به آن‌ها بی‌احترامی می‌کند. امثال ماهاتیر محمد با بخش خصوصی واقعی برنامه مشترک ایجاد کردند اما دولت‌های ما بخش خصوصی واقعی را به بازی اقتصاد راه نمی‌دهد. دولت‌های ما متأسفانه وقتی هم قرار است با بخش خصوصی جلسه بگذارند فقط از اتاق بازرگانی نظر می‌خواهند. یادمان نرود وقتی کسی خیلی پولدار می‌شود و کسب و کار و مجموعه اش بیش از حد بزرگ می‌شود، هیچ هدیه گران قیمتی برایش جذاب نیست و تنها «احترام» او را اقناع می‌کند. آقای رئیسی باید بخش خصوصی واقعی را دعوت کند و با آن‌ها گپ خودمانی بزند چون تأثیر این جلسات، فوق‌العاده و طلایی خواهد بود. هر یک از بزرگان بخش خصوصی ما می‌تواند بخش بزرگی از گره‌های مملکت را باز کند و به تنهایی معادل 10 وزارتخانه است. 
متأسفانه دولت‌های گذشته سراغ این افراد نرفته اند؛ چون احتمال می‌دادند نتوانند از این‌ها کمیسیون بگیرند، ولی از پیمانکاران خارجی می‌توانند بگیرند و جیب خودشان را پر کنند! ناظران خارجی بارها به ایران آمده و کار پیمانکاران ایرانی را دیده اند که در شرایط تحریم بهترین ساختمان‌ها، برج‌ها، راه‌ها و... را ساخته اند. بهترین مقامات اروپایی اذعان کرده اند شما در اوج تحریم این‌ها را ساخته اید اگر تحریم نبود چه می‌کردید؟! اروپایی‌ها برای همکاری در باغ سبز به پیمانکاران ما نشان می‌دهند. حتی قطر به شدت به دنبال پیمانکاران ماست. ما به قدری در حوزه خدمات فنی و مهندسی مقتدر و قوی هستیم که توجیهی برای کمک گرفتن از چین یا هر کشوری برای ساخت یک میلیون مسکن وجود ندارد. 
وقتی می‌گویم ما به دلسوزی و کارآمدی در کنار رفع تحریم‌ها نیاز داریم و باید مدیران ما منافع ملی را به منافع شخصی ارجح بدانند، یعنی اینکه قدر پیمانکاران داخلی را بدانیم.