استفاده از واژه «مکتب» از ناحیه ولیفقیه زمان برای فردی همچون شهید سلیمانی و آن هم برای نخستین بار، حاوی نکات و ظرایف برجستهای است. همچنین توصیف شهید سلیمانی به عنوان یک مکتب، او را از حیثیت فرد بودن و شخصی شدن خارج میکند و در حوزه «شخصیت» وارد میسازد. او تنها یک شخص نبوده بلکه «رفتار، مرام، سبک، عقیده و مسلک» و درنهایت یک «مکتب» است. شخص یعنی مشخصات شناسنامهای فرد، اما شخصیت به معنای سبک زندگی، رفتار، افکار و اندیشه، مرام و عقیده، روش و منش، کنش و واکنش، حوزه نفوذ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و میزان تأثیرگذاری آن در جوامع مختلف است. به همین منظور برای تبیین مکتب حاج قاسم باید اول شخصیت حاج قاسم را شناخت و حقیقتها را بیان کرد. به عبارت دیگر، مکتب سردار قاسم سلیمانی چندین ویژگی داشت که به این مرتبه رسید و رهبر معظم انقلاب فرمودند: «شهید سلیمانی یک فرد نیست بلکه یک مکتب است». اما بهراستی یک انسان باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا مکتبساز شود و ویژگیهای مکتب شهید سلیمانی کداماند؟
مکتب شهید سلیمانی، همان مکتب مدیریت اسلامی است که بهخوبی توانسته در عرصههای میدانی و کاربردی و عملیاتی، عمده ویژگیهای آن را محقق سازد و به ما بیاموزد اصول و مفروضات مطرح شده در مدیریت اسلامی، گزارههای صرفاً ذهنی نیستند و در صورت توجه مناسب و اهتمام لازم و مورد وثوق قرار گرفتن آن توسط افراد و توجه به آنها در نظریه و عمل میتوان تبلور و تجلی آن را در افراد، مدیران و مسئولانی همچون امثال سردار شهید سلیمانی و سازمانهای تحت امر وی شاهد و ناظر بود. مکتب سلیمانی ولایتمداری و مردمداری، عدالتمحوری و ظلمستیزی، مسئولیتپذیری و شایستهسالاری، ایمان و استقامت در راه هدف، روحیه جهادی و اخلاص در مدیریت و درنهایت شهادتطلبی را که از مهمترین مؤلفههای مکتب مدیریت اسلامی است توأمان دارد.
مکتب شهید سلیمانی از جنس و سنخ فرهنگ و اندیشه بوده و این فرهنگ هم از جنس دیگری است و با همه فرهنگهای مادی در تضاد بوده و با همه آنها متفاوت است. فرهنگ انقلابی، فرهنگ ایثار و شهادت، فرهنگ انسانیت و معنویت، فرهنگ محبت و عشق و دلدادگی، فرهنگ یکرنگی و اتحاد، فرهنگ عرفان و معرفت مهمترین ویژگیهای جنس فرهنگ مکتب شهید سلیمانی است.
مکتب شهید سلیمانی در قلب و جان و افکار و اندیشههای افراد و رهروان واقعیاش جای دارد. علتش آن است که اندیشهها نیز جریانی روان و مستمر هستند که در طول تاریخ جلوه میکنند. بنابراین باید تلاش کرد با نگاهی اندیشمندانه و خردگرایانه در مکتب شهید سلیمانی مانع از آن شد که در آینده توسط کجاندیشان مغرض و خودخواهان منحرف مورد سوءاستفاده و سوءبرداشت شود. همچنین نباید به آنان این فرصت را داد که مکتب شهید سلیمانی را از مسیراصلی خود خارج نمایند. واقعیت آن است هر گاه انسان از مدار فردیت خارج شود و سعه وجودیاش به اندازهای گسترش یابد که بر نفوس انسانها تأثیری قابل توجه در مسیر کمال بگذارد، در واقع به یک مکتب تبدیل شده است.
مکتب شهید سلیمانی همواره و در همه حال جامعالاطراف بوده است؛ به عبارت دیگر، در حصار تنگ افراد و گروهها، احزاب، دستهها و جریانهای کوتاهمدت و زوالپذیر سیاسی محصور نمیشود و اگر محصور و محدود میشد دیگر مکتب سلیمانی نبود. نگاه بلند و دید راهبردی ایشان مکتب شهید سلیمانی را تا ابد بیمه خود کرده و ولایتمداری و مردمداری توأمان و همزمان آن را از محصورات و محدودیتهای سایر مکاتب خارج میکند.
برخلاف اشخاص که با رفتن خود، حمایت پیروانشان را عموماً از دست میدهند، مکتب شهید هر روز رنگ و بوی تازهای میگیرد و شاگردان فراوان و متعددی را نه فقط در یک منطقه محدود بلکه در سراسر جهان تربیت کرده و پرورش میدهد. این پیروان، علاقهمندان، شیفتگان، رهروان و دنبالهروهای متعدد و متنوع مهمترین پیشرانهای مکتب شهید سلیمانی هستند که هر روز نیز بر شمارگان آنها افزوده میشود.
مکتب شهید سلیمانی، مکتب بزرگ و پویا و پایدار جهانی است که میتواند هر یک از جوانان این سرزمین را به سلیمانی دیگری تبدیل کند. این به آن علت است که سردار قاسم سلیمانی در طول حیات خویش بهخوبی به تکلیفش بیش از توانش عمل کرد، هرگز از اصول و مفروضاتش کوتاه نیامد، هیچ وقت از گذشته پرافتخار و بیمانندش پشیمان نشد و در نهایت تبدیل به الگویی جهانی و مکتبی کمنظیر شده است و به همین دلیل نیاز است این مکتب به نسل آینده معرفی شود. به علاوه، مکتب شهید سلیمانی، ماندگار و بالنده و پویاست و امری موقتی و کوتاهمدت نیست که با رفتن صاحب خود، زوال و نابودی بپذیرد.
مکتب شهید سلیمانی، از نظر مفاهیم و موضوعات علمی و پژوهشی بسیار گسترده است. از مفاهیم اخلاقی و فردی ایشان گرفته تا مسائل سیاسی، اجتماعی، موضوعات نظامی، عملیاتی و راهبردی را نیز شامل میشود. برای بررسی و تحقیق درباره آن لازم است از رشتههای گوناگون علمی کمک گرفته و تحقیقات میانرشتهای و چندرشتهای را بنیان نهاد.
مکتب شهید سلیمانی، پیامها، روشها و ابزارهای خاصی دارد و دارای پیامهای مختلفی است. بنابراین برای علوم مختلف و دانشمندان اندیشهورز، موضوعی قابل مطالعه است. شایسته و بلکه لازم است استادان و صاحبنظران مختلف در رشتههای گوناگون همچون مردمشناسی، رفتارشناسی، جامعهشناسی، روانشناسی، علوم نظامی، دفاعی، اطلاعاتی و امنیتی، مدیریت استراتژیک، سیاست و خط مشیگذاری در این عرصه وارد شوند و زوایای گوناگون آن را به تفصیل مورد پژوهش قرار داده و نتیجه تحقیقات خویش را برای استفاده آیندگان در اختیار همگان قرار دهند. مکتب شهید سلیمانی در برگیرنده پیامهای همراه با محتوا، قضایا و گزارههای رفتاری، اخلاقی، تعلیمی و تربیتی فراوان و با ضریب نفوذ بالاست.
در نهایت مکتب شهید سلیمانی، از یک سو ممکن است دچار انحراف شود و از سوی دیگر مورد هجوم و هجمه مخالفان و دشمنان آن قرار گیرد. از این رو نیازمند و مستلزم مفسر و تبیینگر برای تبیین و روشنگری گزارههای خود بهمنظور جلوگیری از انحراف و هجمه و هجوم است. چنانچه این وظیفه به عهده افراد نااهل بیفتد، به طور قطع این مکتب و سبک زندگی نیز مانند برخی مکاتب جهان از مسیر خود منحرف خواهد شد و ارزش معنوی خود را نیز از دست میدهد. توجه به این موضوع ضروری است که به طورکلی و قطعی مفسر چنین مکتبی، در مرتبه اول، رهبر و مقتدای شهید است. در مرتبه بعدی، رهروان و پیروان و مدیران هستند که باید زوایای پیدا و پنهان این مکتب آزادیبخش را برای همه مردمان سراسر جهان که تشنه حقیقتاند، تفسیر و تبیین کنند.