در سوره «والضحی» - که چیز عجیبی است - گویی خداوند متعال به خاطر نگرانی پیامبر(ص) که مبادا بعضی از امتش در فشارها و سختی کم بیاورند؛ از باب تسلی این سوره را فرستاد. «قسم به نور خورشید، آن موقعی که پهن میشود».
در برخی از روایتها آمده است که تأویل این آیه مربوط به زمان ظهور حضرت ولی عصر(عج) است که نور نبوت و حقایق نور نبوت و ولایت فراگیر میشود. «قسم به شب تاریک» که گسترش پیدا میکند، در این آیه شاید مقصود از شب تاریک، حجابها و موانع و سختیهایی است که در مقابل نور نبوت مقاومت میکند و نمیگذارد تا زمان ظهور گسترش پیدا کند. سختی میبینی اما گمان نکن خدایت تو را فراموش کرده است... خدایت بر تو خشم نگرفته است. خدای تو با توست اگر کشته میدهید اگر مشکلاتی دارید، این لازمه راه است، قلهها را طی کردن هزینه دارد.
به قول حافظ: «ای که در کوچه معشوقه ما میگذری / باخبر باش که سر میشکند دیوارش»... پیامبر میفرمایند: «حفت النار بالشهوات» مسیر جهنم با شهوات مخلوط است، مسیر بهشت سختیهایی دارد. «والجنه حفت بالمکاره»... خداوند متعال البته در ادامه سوره «والضحی» میفرماید: «وللاخره خیر لک من الاولی»... رسول ما! آخر کار برایت از اول کار بهتر است، آخرش برایت شیرین است. در این آیه احتمال این است مقصود همان آخرت و قیامت باشد و الطافی که خدا به پیغمبر اکرم(ص) عنایت میکند و طبق روایتها احتمالی نیز وجود دارد که منظور از «آخرت»، آخر همین دنیا باشد.
در روایت امام صادق(ع) در تفسیر علی بن ابراهیم قمی نقل شده است که «الکرة هی آخرة للنبی» رجعت، آخرت پیغمبر است. یعنی آخر و انتهای عالم دنیا.
ای پیغمبر! ظهور و رجعت، زمانی است که نتیجه زحماتت را میبینی. این تلاشها آنجا به بار مینشیند... آنجا خستگیتان در میرود. آنجا میفهمید این تلاشها هدر نرفت، این زحمات به بار نشست.
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت / دائماً یکسان نباشد حال دوران، غم مخور... در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنشها گر کند خار مغیلان، غم مخور