printlogo


صبر راهبردی چین در افغانستان

اظهارات روزهای اخیر مقامات وزارت خارجه چین در مورد ضرورت ایجاد یک ساختار جدید و فراگیر سیاسی از سوی طالبان و تلاش بیشتر آن‌ها برای همسویی با جامعه بین‌المللی، حاکی از آن است که پکن همچنان قصدی برای شناسایی رسمی دولت طالبان ندارد. اما دلیل این مسئله می‌تواند با عواملی چندسویه مرتبط باشد. در این راستا دغدغه‌های مرتبط با امنیت ملی را می‌توان نخستین عامل برشمرد. در چند دهه اخیر و به‌خصوص از زمان رانده شدن اویغورها از مناطق وزیرستان شمالی پاکستان، روابط نزدیکی میان طالبان و این قوم برقرار شده، چنان‌که نقل است اویغورها در تسلط طالبان بر برخی نواحی شمالی مانند بدخشان، نقش چشمگیری ایفا کرده‌اند. این مسائل در کنار نگرانی طالبان از احتمال ریزش نیروها در صورت هرگونه اعمال فشار، موجب شده پکن نسبت به ارتباط طالبان و اویغورها و احتمال تقویت موقعیت این قومیت زیر چتر حکومت طالبان نگرانی‌های جدی داشته باشد.
اما مواضع اسلام‌آباد در قبال طالبان، دومین عامل تعلل پکن در تصمیم‌گیری‌های مرتبط با افغانستان محسوب می‌شود. با توجه به همکاری‌ها و منافع سیاسی و اقتصادی بسیار نزدیک پاکستان و چین از یک سو و اشراف اطلاعاتی و درگیری طولانی مدت پاکستان در قضیه افغانستان از سوی دیگر، به نظر می‌رسد مقامات پکن سیاست‌های خود در قبال افغانستان را تا حد زیادی تابع دیدگاه‌های اسلام‌آباد قرار داده‌اند. رد پای چنین رویکردی را می‌توان در اظهارات اخیر مقامات پاکستانی مشاهده کرد؛ آنجا که اسلام‌آباد به طالبان در مورد ضرورت قطع رابطه با تی‌تی‌پی (تحریک طالبان پاکستان) هشدار می‌دهد و به آن‌ها یادآوری می‌کند در صورت عدم جلب رضایت پاکستان، چگونه می‌توانند انتظار اعتماد دیگر کشورها به خودشان را داشته باشند؟ بدین ترتیب تا زمانی که پاکستان نسبت به عملکرد و ارتباطات طالبان اعتماد لازم را کسب نکند، نباید انتظار داشت در رویکرد چین در قبال طالبان هم تغییرات جدی به وجود آید.
در نهایت، عامل مهم و اساسی دیگری نیز وجود دارد که می‌تواند رویکرد کنونی پکن در برابر افغانستان را توجیه کند. بررسی سیاست‌های بین‌المللی چین در دهه‌های اخیر حکایت از آن دارد که سیاستمداران این کشور برای دستیابی به اهداف و به‌ویژه اهداف بلندمدت خود، رویکردهای مبتنی بر مدارا، صبر و تأمل را در پیش گرفته و از هرگونه شتاب‌زدگی و یا تصمیمات تنش‌زا پرهیز کرده‌اند. به باور بسیاری از تحلیلگران سیاسی، همین موضوع یکی از عوامل و ریشه‌های بنیادین موفقیت و پیشرفت چین در دهه‌‌های اخیر محسوب می‌شود.