زیر چتر شعر

گفت‌وگوی تفصیلی قدس با محمدکاظم کاظمی درباره شعر امروز و مسائل آن

زیر چتر شعر

گروه فرهنگ‌ و هنر

محمدکاظم کاظمی نامی است که برای اهالی کتاب، ادبیات و فرهنگ نیاز به معرفی ندارد. این شاعر و منتقد ادبی افغانستانی که سال‌هاست حضورش در ایران به ‌عنوان محور اصلی پیوند فارسی‌زبان‌های فرهیخته و محل رجوع و منشأ برکات ادبی فراوان شناخته می‌شود، با نقدها، کتاب‌ها و برنامه‌های آموزشی‌اش برای نسل‌هایی از شاعران امروز ایران محضری مغتنم دارد. گفت‌وگوی تفصیلی ما را با او در تحریریه روزنامه قدس که به مسائل مختلف شعر امروز ایران اختصاص دارد، در ادامه می‌خوانید. 


 نسبت انسان و شعر از دیروز تا امروز 
محمدکاظم کاظمی درباره وضعیت شعر در زمانه ما می‌گوید: بنده به ‌تجربه دیده‌ام که شعر خیلی وابسته به زمانه نیست، بلکه ذات آن و اثری که در ذهن و ضمیر انسان می‌گذارد مهم است. با اینکه می‌بینیم امروزه به ‌علت ماشینی‌ شدن زندگی‌ها خیلی سروکاری با شعر نداریم و ادبیات تا حدود زیادی به حاشیه رفته است، اما واقعیت این است لحظات، آنات و حالاتی در زندگی هر انسانی هست که جز شعر چیز دیگری نمی‌تواند تسکین‌دهنده او باشد، به او آرامش، انرژی و روحیه بدهد و آدم بتواند پناهگاه لحظات عاطفی خویش را بسازد. 
وی می‌افزاید: شعر در زمان قدیم وظایف بسیاری از جمله آموزشی یا رسانه‌ای یا داستان‌سرایی داشته و گاه برای پیشبرد کارهای روزمره سروده می‌شده است. برخی از این وظایف الان از دوش شعر برداشته شده است. من تصور می‌کنم آن‌ها وظایف جنبی شاعران بوده و وظیفه اصلی و ذاتی شعر نبوده است. امروز هم اگر می‌گوییم شعر به حاشیه رفته، به این دلیل است که وظیفه آموزش به آموزش ‌و پرورش رفته، داستان‌سرایی به ادبیات داستانی رفته و انتقاد اجتماعی به رسانه‌ها رفته است. از یک نظر شاید شعر امروز مقداری فقیر شده باشد، اما از وظیفه اصلی خودش فقیر نشده است. وظیفه اصلی بر دوش شعر همچنان هست و آن تکیه‌گاه ‌بودن برای انسان در لحظاتی است که عواطف و اندیشه‌های او راهی جز بیان غیرمتعارف و متمایز پیش پای او نمی‌گذارد. آدم در لحظاتی از زندگی خویش باز این شعر را سرپناه خودش می‌سازد و همین مقدار هم کفایت می‌کند برای اینکه بگوییم شعر همچنان هست و باید وجود داشته باشد. 
این شاعر و منتقد ادبی درباره وظایف جدیدی که بر دوش شعر امروز گذاشته شده است، ادامه می‌دهد: شعر امروز ما از بعضی جهات لاغرتر و از بعضی جهات فربه‌تر شده و برخی موضوعات و مسائلی که انسان با آن‌ها سروکار دارد و در شعر دیروز کمتر دیده می‌شده، امروز بیشتر و پررنگ‌تر است؛ مثل شعرهای سیاسی و اجتماعی و میهنی که در قدیم کمتر بوده و امروز بیشتر شده است. بنابراین به ‌نظر می‌رسد دایره موضوعات شعر از دیروز تا امروز مقداری جابه‌جا شده است. 

 از شاعران کهن بیاموزیم 
کاظمی درباره نیاز امروز ما به شعر شاعران گذشته زبان فارسی می‌گوید: باید توازنی میان میراث ادبی قدیم و میراث ادبی امروز برقرار کنیم. خیلی‌ها آنچه از شعر فارسی می‌شناسند فقط همان شعر حافظ و سعدی است و به ‌تعبیر اخوان ‌ثالث تصور می‌کنند شاعری کاری مربوط به «دوره‌های ماضیه» بوده است، یعنی دوره‌هایی که گذشته و تمام شده است. بسیاری از شاعران جوان امروز و کسانی که با ادبیات سروکار دارند، با متون ادبی کهن آشنایی ندارند، در حالی ‌که نسل‌های پیش از ما وقوف داشتند. 
وی تأکید می‌کند: الان شاعران جوان فقط برخی مضامین تکرار شده در شعر شاعران معاصر را در ذهن دارند، اما از مهم‌ترین آثار ادبی کهن مثل قصیده «منطق‌الطیر» خاقانی اطلاعی ندارند و خاقانی را فقط با همان قصیده «ایوان‌ مدائن» می‌شناسند یا اگر درباره سنایی از آن‌ها بپرسی تقریباً هیچ نمی‌دانند و فقط شاید نام کتاب «حدیقه‌الحقیقه» را در کتاب‌های درسی حفظ کرده باشند؛ در حالی ‌که ما شعر سنایی و ناصرخسرو را در کتاب‌های قدیم می‌خواندیم و امروز نیز این شعرها درون ما زنده است. بنابراین شعرهای مهم ادبیات کهن ما در میان شاعران امروز مهجور مانده است. من گاهی که قصایدی از ناصرخسرو را در جمع شاعران جوان می‌خوانم، تعجب می‌کنند که این شاعر هزار سال پیش چنین شعرهایی گفته است. 
وی با تأکید بر لزوم استفاده شاعران جوان از میراث ادبی شاعران کهن و بازسازی مفاهیم آن در شعر امروز، می‌افزاید: ما باید با میراث کهن ادبیات فارسی، هم شاعران کلیدی و هم شاعرانی که آثارشان کمتر دیده شده است، مأنوس شویم و ارتباط داشته باشیم. البته غالباً شعر سعدی و حافظ را خیلی خوانده‌ایم اما شاید حتی یک شعر سلمان ‌ساوجی یا کمال ‌اسماعیل را نخوانده باشیم. بسیاری از شاعران قدیم ما در حالی‌ که بزرگ و معروف بودند گم شده‌اند؛ این‌ها را می‌شود بازیابی کنیم و دست‌کم گزیده‌ای از آن‌ها را بخوانیم. 
این شاعر تصریح می‌کند: البته توصیه من به دوستان شاعر این است که این آثار را بخوانند و در کار خود از آن‌ها بهره ببرند، هر چند بسیاری از این شعرها برای عموم مردم نیز جذابیت و تازگی دارد، همان ‌طور که برای نسل گذشته ما جذاب بوده است؛ به گذشته دور هم نرویم، پدران و برادران بزرگ ما با آنکه تحصیلاتی در ادبیات نداشتند، از دریچه کتاب‌های درسی قدیمی‌تر یا استادان یا به ‌هر حال به‌ فراخور سبک زندگی خود با خیلی از این شاعران آشنا بودند و در حد یک ادیب جوان شعر می‌دانستند، در حالی‌ که الان شاعران جوان ما نمی‌توانند آن شعرها را از رو بخوانند. 

 مشکل کتاب‌های درسی 
محمدکاظم کاظمی درباره علت اصلی ایجاد گسست میان شعر دیروز و شاعران امروز می‌گوید: اگر بخواهیم دنبال مقصر اصلی بگردیم، باید نظام آموزشی را مقصر بدانیم، زیرا بچه‌ها در کتاب‌های درسی آثار ادبی را مثل دیگر درس‌ها می‌خوانند، اما شیوه پرداختن کتاب‌های درسی به ادبیات مشکلاتی دارد؛ برای نمونه آرایه‌های شعری با نگاه دیروزی مطرح است و عناصر شعری به ‌شکل امروزی بیان نمی‌شود و به ‌جای ادبیات، بیشتر مهارت‌های کنکوری به دانش‌آموزان یاد داده می‌شود. بنابراین نظام آموزشی ما بیشتر از آنکه دانش‌آموز را علاقه‌مند به ادبیات بار بیاورد، او را به ماشین تست‌زنی تبدیل می‌کند و طبیعی است چنین نسلی با شعر و ادبیات فارسی انس ندارد؛ اگر کسانی از این نسل به شعر علاقه‌مند شده‌اند، بابت شعرهایی بوده که خارج از متون درسی برایشان خوانده شده است. 

 رسانه و شعر 
وی درباره نقش رسانه‌ها در آشتی نسل جدید با شعر فارسی اظهار می‌دارد: رسانه‌ها و در صدر آن‌ها صداوسیما باید صدای جریان زنده شعر امروز را به گوش مردم برساند و تصویری را که مردم از شاعران در ذهن خود ساخته‌اند، اصلاح کند؛ تصویری که با شمایل حافظ و سعدی و مولوی یا تیپ هوشنگ ‌ابتهاج شکل گرفته است و مردم فکر می‌کنند کسی باید در این کسوت باشد تا شاعر به‌ شمار بیاید. این در حالی است که برخی شاعران جوان یا میانسال ما در همین زمانه شعری می‌گویند که بسیار خوب است و گاه در رسانه‌ ملی یا فضای ‌مجازی با بیش از یک‌میلیون بازدید روبه‌رو می‌شود و چنین شعرهایی وقتی کتاب‌های شعر به ‌زحمت در دویست‌سیصد نسخه چاپ می‌شوند، بسیار مهم است و نشان می‌دهد هنوز شمار بسیاری از مردم هستند که می‌توانند با شعر ارتباط برقرار کنند به ‌شرط آنکه رسانه این شعرها را در اختیارشان بگذارد. 
وی با بیان اینکه روزنامه‌ها و نشریه‌ها نیز می‌توانند کاری کنند که شعر در زندگی مردم جاری شود، می‌افزاید: روزنامه‌ها پیش‌تر صفحه‌ای ویژه ادبیات داشتند که با عنوان شاعرانه‌ای منتشر می‌شد و شعرهای شاعران در آن می‌آمد، اما امروز نمی‌بینیم که برای نمونه به ‌جای سرمقاله، یک شعر از یک شاعر امروز که درباره یکی از موضوعات روز سروده شده است درج شود یا چهره و خبری درباره یک شاعر بیاید یا انتشار کتاب یک شاعر تیتر اول روزنامه‌ها شود. البته روزنامه‌ها دشواری‌های خود را دارند، اما می‌توانند کمک کنند شعر به فضای عمومی جامعه بیاید. 

 سرزمین شعر در یک نگاه 
کاظمی که یکی از منتقدان و داوران هر سه دوره برنامه «سرزمین شعر» بوده است، ادامه می‌دهد: در برنامه «سرزمین شعر» که نخستین بار یک رویکرد جدید رسانه‌ای به شعر امروز است، می‌��ینیم نقش رسانه در ترویج شعر چقدر می‌تواند مؤثر باشد. 
ارزیابی برنامه «سرزمین شعر» بخش دیگری از سخنان او است: من در سه فصل «سرزمین شعر» به ‌عنوان داور حضور داشتم و سعی می‌کنم نقاط قوت ‌و ضعف آن را کاوش کنم. فصل نخست به ‌چند دلیل درخشان بود؛ هم شاعران گلچین شده بودند و هم امکانات برنامه بیشتر از فصل‌های دوم و سوم بود. حضور شاعران توانمند و سرگروه‌هایی که هر کدام شاعران معتبر و سرشناسی بودند و نیز جایزه‌های درخور باعث ارتقای کیفیت فصل نخست «سرزمین شعر» شد، اما این برنامه روز به ‌روز از نظر امکانات فقیرتر شد در نتیجه حضور افراد تحت ‌تأثیر قرار گرفت به ‌همین علت کیفیت آن کاهش یافت. وی می‌افزاید: اگرچه حضور شاعران سرشناس در فصل‌های دوم و سوم «سرزمین شعر» کمرنگ‌تر شد و بیشتر شاعران جوان وابسته به مؤسسه شهرستان ‌ادب در این برنامه شرکت کردند و برنامه با امکانات حداقلی یعنی شاعر، دوربین و داوران ضبط شد، اما سعی کردیم به شعرهای عاشقانه و اجتماعی توجه بیشتری داشته باشیم تا تنوع موضوع و جذابیت برنامه حفظ شود. 

 زخم ممیزی بر پیکر زخمی کتاب‌های شعر 
بخش پایانی گفت‌وگوی محمدکاظم کاظمی در روزنامه قدس به فضای نشر کتاب‌های شعر اختصاص دارد که می‌گوید: وضعیت نشر کتاب بسیار فاجعه‌بار است؛ بخشی از این وضعیت البته طبیعی و متناسب با فضای اجتماعی است، اما عللی همچون تعدد و تنوع عناوین کتاب‌های شعر که در سال به حدود 4هزار مجموعه جدید می‌رسد و تمرکز روی کتاب‌های مهم را کم می‌کند، حمایت بی‌دلیل نهادها از برخی کتاب‌ها و حمایت ‌نکردن از بسیاری کتاب‌های دیگر، وضعیت نامناسب برنامه‌های نقد و رونمایی و نمایشگاه‌های کتاب و... باعث شده است نشر کتاب‌های شعر در وضعیت نابسامانی باشد. 
وی تصریح می‌کند: یکی از معضلات مهم در حوزه نشر مجموعه‌های شعر که باید اصلاح شود، وضعیت ممیزی کتاب‌هاست که گاه بسیار بی‌رویه است و متن ادبی را دچار اشکالات عمده می‌کند، در حالی‌ که متن ادبی متنی قائم‌ به‌ خویش است و خود به‌ خود موضوعیت دارد و نمی‌توان آن را در کتاب تغییر داد و اصلاح کرد. الان که وضعیت نشر کتاب‌های شعر این‌ قدر زخمی است، نباید یک زخم دیگر هم از طرف ممیزی کتاب بخورد. 

برچسب ها :
ارسال دیدگاه