
نمایشهای کلیشهای؛ این قسمت در خوزستان
بیست و چند روز پس از وزیر آموزش و پرورش، روز پنجشنبه رئیسجمهور هم لباس کارگری پوشید و برای دقایقی در دیوارچینی یک مدرسه مشارکت کرد؛ و انصاف اینکه در همین چند دقیقه، مسعود پزشکیان نشان داد حتی در ملات آوردن و دیوار چیدن هم، چند سر و گردن از وزیران و مدیران مملکت، بالاتر است.
هرکس چار صباحی بنایی کرده باشد، میداند آن مدل استانبولی خالی کردن و بیل برداشتن، فقط از آدمی برمیآید که حقیقتاً کارگری کرده باشد و رئیس جمهور نشان داد که مثل قاطبه مردم، با کارهایی از این دست نه تنها بیگانه نیست، که آشنا و کاربلد هم هست؛ با وجود این اما همچنان همان پرسش اساسی پابرجاست. نمایشهای نمادینی از این دست، بناست چه کارکردی داشته باشد؟
«پزشکیان میخواهد مدیران اتوکشیده را تکان دهد و با کاپشنپوشی و بیل در دست گرفتن و... سنت رایج مدیریتی را بر هم زند» این، بخشی از توئیت وزیر ارشاد است. سید عباس صالحی میگوید نمایش نمادین رئیسجمهور در جمع دولتیها هم مخالف و موافق داشته. او در ادامه با پرسشی رندانه توئیتش را تمام میکند: «آیا میتواند؟ منتظر بمانیم شاید بتواند» اما راستش مردم، مجالی برای منتظر ماندن ندارند. کارد، مدتهاست به استخوان مردم رسیده است؛ در این وضعیت ناتراز، مجالی برای از این دست منتظرماندنها فراهم نیست.حل بحرانهایی که به گفته رئیسجمهور عزیز، برای این دولت نوپا، به میراث مانده و البته که بیشتر از هر مدیر و مسئولی، دارد گلوی معیشت مردم را میفشارد، نیازمند تلاشی صادقانه و مجدانه است؛ نه رفتارهای نمادین. همان که مسعود پزشکیان هم در اهواز، در «نشست نهضت عدالت فضاهای آموزشی با مشارکت مردم» آگاهانه به آن اشاره کرد. «من به این جلسات تشریفاتی علاقهای ندارم که با تشریفات بیایم و با تشریفات بروم. باید بنشینم و مشکلات را حل کنیم... به خاطر سفر ما فعالیت کارخانهها را قطع کردند که هوا تمیز شود. اینکه نتوانستیم مشکل را حل کنیم یک جای کار میلنگد و بعد به دلیل اینکه فلانی آمده، به صورت نمایشی این کار را انجام دهیم؟.... کار کنیم تا مشکلات حل شود. وقت بگذاریم و مشکلات را حل کنیم به جای اینکه دائم حرف بزنیم و شعار بدهیم.»
باور کنید این عزم جزم، این صداقت بیسابقه و این دوری باورمندانه از تشریفات، همان تکانشی است که میتواند پیکر بیرمق مدیریت کشور را حسابی بتکاند؛ آنقدر که دیگر نیازی نباشد هیچ مقام مسئولی از این کاپشنهای دو رنگ کارگری بپوشد و ملات بیاورد و دیوار بچیند؛ و محافظها و اصحاب و اذناب با لباسهای اتوکشیده هی با بیسیمها گپ بزنند و وقت همان چهارتا کارگری را که داشتهاند کارشان را میکردهاند، هم بگیرند.
کاش رئیسجمهور عزیز، همچنان که بنا دارد مدیران اتوکشیده را تکان دهد، مدیران و مشاوران رسانهایاش را هم تکانی بدهد. واقعیت آنکه امروز، بیشتر از هروقت دیگری، رسانه، میدان اصلی شکل دادن افکار عمومی، میدان امیدسازی و رضایتآفرینی و میدان همه روایتسازیهاست. و این همه، نیاز به دانش روزآمد، جادوی دانش روزآمد و البته خلاقیتهای مبتنی بر استعداد و تجربه دارد و نمیشود در این میدان، به تجربههای کلیشهشده، دل خوش کرد.
این حضرات هم، حتماً «نقش بیبدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان، که بیش از همیشه است»1 میدانند و میدانند که «امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم میزند»2 حتماً حواسشان هست که «ما در این عرصه مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم»3 و این نمایشهای نمادین کلیشهای، راهی به هیچ دهی ندارد.
پینوشتها:1 و 2 و 3
جملاتی از پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به نشست افق تحول رسانه ملی در 11 دیماه 1403
خبرنگار: حسن احمدیفرد
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
با سرانگشت یداللهی درِ خیبر گرفت
-
6 بهمن
-
نوای ارادت از فراز برج ناطق
-
نمایشهای کلیشهای؛ این قسمت در خوزستان
-
پرستیوی ترک و چالش رسانایی برونمرزیها
-
حرفهای خانوادگی را بیرون نبریم
-
هنر روایت جنگ
-
سایه روشن های بقا در بازار ارز دیجیتال
-
رسیدن فصل کاشت، داشت و برداشت!
-
نذر آب رسانی به محیط زیست راه بیندازیم
-
دو پنجم دانشآموزان در معرض ترک تحصیل