
بوی زبالههای مازندران به پایتخت رسید
بحران زباله در مازندران، دیگر محدود به بوی ناخوشایند ورودیهای شهرهای استان نیست. این بار کامیونهای حامل زباله، پسماندهای ساری را به تهران رساندهاند و بوی تعفن ناکارآمدی مدیریت، پایتختنشینان را هم آزار میدهد.
ماجرای زبالههای رها شده در جنگلها و سواحل، سایتهای دفن پر از شیرابه و نیروگاههای زبالهسوز نیمهکاره به کابوسی برای مردم این استان تبدیل شده است.
اما داستان وقتی جنجالیتر شد که بوی این مدیریت ناکارآمد از مرزهای مازندران فراتر رفت و به پایتخت رسید. در یک تصمیم پرحاشیه، زبالههای ساری با کامیون به تهران منتقل شدند و ساکنان کهریزک که سالهاست با معضل پسماند تهران دست و پنجه نرم میکنند، این بار شاهد ورود زبالههای استان دیگری بودند.
چرا استانهای شمالی که به لطف طبیعت خیرهکنندهشان، قلب گردشگری کشور هستند، باید اینگونه قربانی سوءمدیریت و بیبرنامگی شوند؟ چرا مازندران که بیش از دو دهه است از بحران زباله رنج میبرد، هنوز شاهد تکمیل پروژههای سادهای مثل نیروگاه زبالهسوز نیست؟ و چرا تهران که خودش در مدیریت پسماند، چالشهای بسیاری دارد، باید میزبان زبالههای استان دیگر باشد؟
انتقال زباله به تهران
به گزارش شرق، ماجرای انتقال زبالههای مازندران به تهران، همانطور که انتظار میرفت، جنجالهای بسیاری به پا کرد.
اینکه زبالههای مازندران که سالهاست گریبان طبیعت و مردم این استان را گرفته، حالا با کامیونهای حمل زباله راهی تهران شدهاند، چیزی نیست که بتوان ساده از کنار آن گذشت. این ماجرا تنها یک بحران زیستمحیطی نیست؛ بلکه تصویری است واضح از مدیریت پرچالش پسماند در کشور.
مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران در اظهاراتی جنجالی، از انتقال حدود ۸ هزار تن زباله از ساری به تهران خبر داد و تأکید کرد که این روند کوتاهمدت است؛ اما تناقضی آشکار میان گفتههای او و گزارشهای دیگر وجود دارد.
سوده نجفی، عضو شورای شهر تهران، تعداد کامیونهای حامل زباله را ۱۲ دستگاه اعلام کرده بود در حالی که اگر ادعای چمران درست باشد و ظرفیت هر کامیون را ۵۰ تن در نظر بگیریم، باید بیش از ۱۵۰ کامیون در این انتقال دخیل بوده باشند. چنین اختلاف آماری نشان میدهد که شاید زوایای پنهانی از این قرارداد وجود دارد که هنوز رسانهای نشده است.
اما بحث، تنها بر سر اعداد نیست؛ بلکه این واقعیت که زبالههای انباشتهشده مازندران، به جای مدیریت در مبدأ، راهی تهران شدهاند، زنگ خطری جدی برای مدیریت بحران پسماند در کشور است. بوی تعفن زبالههای مازندران حالا به پایتخت هم رسیده و این اتفاق واکنشهای بسیاری را در پی داشته است.
چمران در صحبتهای خود این انتقال را موقتی دانست و گفت: «این فرایند کوتاهمدت بوده و تا زمان راهاندازی نیروگاه زبالهسوز ساری ادامه داشته است»؛ اما پرسش اساسی این است که چرا بحران زباله ساری که سالهاست به مشکل بزرگی برای مازندران تبدیل شده، باید دامن تهران را هم بگیرد؟ اگر این بحران به صورت موقتی حلشده تلقی شود، آیا تضمینی وجود دارد این داستان دوباره تکرار نشود؟
انتقال زبالههای ساری به تهران تنها یک اقدام عملی برای کاهش بحران پسماند نیست؛ بلکه نشانهای است از ناکارآمدی مدیریت زباله در استانهای شمالی. چمران شاید این انتقال را بهعنوان راهحلی موقت بیان کرده باشد؛ اما نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که این اقدام صدای اعتراضات مردم تهران را هم بلند کرده است. از اهالی کهریزک گرفته تا اعضای شورای شهر تهران، همگی این تصمیم را زیر سؤال بردهاند.
در واکنش به این ماجرا، محمدعلی محمدی، رئیس حوزه قضایی کهریزک از اعلام جرم علیه عاملان انتقال پسماند ساری به تهران خبر داد و گفت: «این اقدام به دلیل نداشتن مجوز و آسیبهای زیستمحیطی، پیگرد قانونی خواهد داشت».
به گفته او، چنین تصمیمی نه تنها مشکلات پسماند تهران را حل نمیکند؛ بلکه بحران زیستمحیطی جدیدی را در منطقه ایجاد میکند.اینکه زبالههای مازندران راهی تهران شوند، نشانهای از بحران مدیریت در دو استان است. مازندران که سالهاست با معضل پسماند دست و پنجه نرم میکند و تهران که حالا باید بار زبالههای استان دیگری را هم به دوش بکشد.
سرگردانی دو نیروگاه زبالهسوز مازندران
در حالی که زباله به عنوان یکی از معضلات بزرگ زیستمحیطی مازندران همچنان نفس این استان را تنگ کرده، دو نیروگاه زبالهسوز نوشهر و ساری که قرار بود ناجی این بحران باشند، به نمونهای از مدیریت ناکارآمد و وعدههای تحققنیافته بدل شدهاند.
این دو پروژه که با هزینههای هنگفت آغاز شدند، هنوز در تکمیل و بهرهبرداری به نتیجه نرسیدهاند و هر کدام داستانی پر از گرههای پیچیده مدیریتی، مالی و اجرایی دارند.نیروگاه زبالهسوز نوشهر در حالی با تبلیغات فراوان افتتاح شد که عملکرد آن به هیچوجه پاسخگوی نیازهای منطقه نیست.
این نیروگاه با ظرفیتی که بسیار کمتر از نیاز واقعی منطقه است، عملاً در کنترل حجم عظیم زبالههای تولید شده ناتوان مانده است. روزانه بیش از ۲۰۰ تن زباله در این منطقه تولید میشود؛ اما نیروگاه نوشهر توان مدیریت این حجم را ندارد. مشکلات فنی، عدم هماهنگی در تأمین سوخت و امکانات لازم و ضعف در برنامهریزی، این نیروگاه را به پروژهای نیمهتمام در لباس کامل تبدیل کرده است.دو نیروگاه زبالهسوز در ساری و نوشهر، امیدی بودند برای حل بحران زباله در مازندران؛ اما امروز نیروگاه زبالهسوز ساری به نقطهای رسیده که مدیران همچنان از «پیشرفت ۹۸ درصدی» آن سخن میگویند؛ درصدی که سالهاست تغییر نکرده است.
این پروژه که سالهاست به دلیل اختلافات پیمانکار، مشکلات بودجهای و نبود مدیریت قاطع به نتیجه نرسیده، به نمادی از ناکارآمدی در مدیریت پسماند استان تبدیل شده است.
تا زمانی که این نیروگاهها به بهرهبرداری کامل نرسند، انباشت زبالههای شهری، علاوه بر بوی نامطبوع و شرایط بهداشتی نامناسب، منابع آبی و خاکی منطقه را تهدید میکند. مناطق اطراف ساری و نوشهر به انبار زبالههای متعفن تبدیل شدهاند و شیرابههای خطرناک این زبالهها به زمینهای کشاورزی و رودخانههای استان نفوذ کردهاند.بحران پسماند در مازندران دیگر به مشکلی معمولی تبدیل نشده است؛ بلکه به یک فاجعه زیستمحیطی در مقیاس ملی بدل شده که ابعاد آن روزبهروز بزرگتر میشود. نیروگاههای زبالهسوز ساری و نوشهر که قرار بود نماد نجات استان باشند، حالا به نماد وعدههای ناکام و مدیریت ضعیف تبدیل شدهاند. آیا این پروژهها بالاخره از این سرگردانی رهایی مییابند یا مازندران همچنان زیر سایه سنگین زباله دفن خواهد شد؟دو نیروگاه زبالهسوز مازندران که میتوانستند آیندهای پاکتر برای استان رقم بزنند، حالا خود به معضلی دیگر تبدیل شدهاند.
شاید وقت آن رسیده که مسئولان، بهجای وعدههای تکراری و اعداد و ارقام بیسرانجام، با شفافسازی و اقدام عملی، بحران را پایان دهند. مازندران بیش از این نمیتواند بهای بیکفایتیها را پرداخت کند.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه