
«ناترازی» در حرف، اراده و عمل
دکتر مجتبی خاتونی
تقریباً تردیدی درباره محدودیتهای محیط طبیعی در کشور عزیز ما وجود ندارد. همه ما معترفیم که کشور ما در کمربند خشک و بیابانی گستردهای قرار دارد که از غرب آفریقا و صحرای بزرگ شروع شده و تا شمال چین ادامه مییابد. این مورفولوژی شکننده به ویژه در ایران عزیز ما، در کنار تمام زیباییها، امکانات و مواهب طبیعی منحصر به فرد و تاریخ پرشکوه، مجموعهای از کاستیها و محدودیتها را برای ساکنان خود از گذشته تا به امروز به همراه داشته است. چه آنجا که ایرانیان برای دستیابی به «مایه حیات»، کاریز یا قناتها را ابداع کردند و نمونههایی شگرف از هوش و نبوغ بشر تا به امروز را به نمایش عمومی گذاشتند، چه آنجا که متخصصان و دانشگاهیان ایرانی، بزرگترین آب شیرین کن خشکی جهان را در سیستان و بلوچستان راهاندازی کردند؛ تلاشی مستمر برای یافتن راه حلهایی پایدار برای کاستن از فشار این محدودیتها در جریان بوده، اما همیشه، همه چیز به همین اندازه درست و بجا نبوده است!
در پی تحولات فناورانهای که پس از انقلاب صنعتی در اروپا و به تبع آن با تأخیر در سرتاسر دنیا به وجود آمد، روند افزایشی جمعیت کره زمین، شیبی فزاینده به خود گرفت و در نتیجه این امر، بسیاری از سرزمینها از جمله کشور عزیز ما ایران، میزبان جمعیتهای چند برابری نسبت به تاریخ نزدیک خود شدند و همین امر فشار مضاعفی بر بنیانهای زیستی و منابع حیاتی کشور وارد کرد و محدودیتهای طبیعی مذکور را بیش از پیش به چشم آورد. این در حالی است که پس از یک ثبات نسبی در روندهای جمعیتی، با پیشی گرفتن ردههای سنی میانسالی و در آیندهای نزدیک، کهنسالی در هرم جمعیتی کشور، انتظار این میرود غلبه مصرفکنندگی و افت تولید ناشی از کاهش جمعیت جوان نیز بر این فشار بیفزاید.این موضوع و شکنندگی مذکور و محدودیتهای اشاره شده، در ادبیات فنی و پس از آن، سیاسی کشور با عنوان ناترازی شناخته شده است. اصطلاحی که به عدم تعادل بین دریافتی و پرداختی، بین ورودی و خروجی و یا بین دخل و خرج اشاره دارد و مصداق همان ضربالمثل قدیمی است که؛ «بر احوال آن کس بباید گریست، که دخلش بود نوزده و خرج بیست!».ناترازی در واقع عبارت است از نتیجه عدم مدیریت! یک شخص عادی را در نظر بگیرید؛ مثلاً من یا خودتان! ماهی 100میلیون تومان درآمد داریم؛ نیمی از آن را خرج کفش و لباس، یک چهارم آن را خرج مراقبت از پوست و مو و ربع دیگر آن را هزینه عوض کردن گوشی به آخرین نمونه عرضه شده در بازار کرده و حالا از فشار گرسنگی و سختی کارتنخوابی، به زمین و زمان ناسزا بگوییم!
این حکایت تلخ ناترازیهای ادعایی به ویژه در مسئله آب و حاملهای انرژی در کشور ماست. دستکم چندین دهه است که دلسوزان، دغدغهمندان و دوراندیشان این جامعه و در رأس آنها، رهبر حکیم انقلاب، از ضرورت اصلاح الگوی مصرف سخن گفتهاند و جامعه و مسئولان را نسبت به عواقب الگوی مسرفانه جاری انذار دادهاند اما مجریان امر و سیاستمداران گویا دغدغههای مهمتری داشتهاند، مثلاً انتصاب داماد فلان مقام ارشد اجرایی در هیئت مدیره فلان پتروشیمی، یا حفظ یک رفیق قدیمی و مورددار در حلقه اطرافیان همان مقام ارشد! در یادداشتی که با عنوان هیدروپلیتیک معکوس به تاریخ 26 اسفند 1403 در روزنامه قدس منتشر شد، اشاره کردم استقرار صنایع سنگین و وابسته به آب، در خشکترین نقاط این اقلیم نیمه خشک، نابود کردن اکوسیستمهای گیاهی، جانوری و حتی انسانی پاییندست پروژههای سدسازی با هدف تأمین آب مورد نیاز همان مراکز صنعتی، مهاجرت نیروی کار از همان اکوسیستمهای نابود شده به حاشیه شهرهای خشک دارای آن صنایع کذایی، فشار فزاینده نیاز به آب به واسطه افزایش جمعیت آن نقطه بیابانی و... تنها یک نمونه از ناترازی در حرف، اراده و عمل است و نمونههای بیشمار اینچنینی، شائبههای جدی در خصوص عدم درک صحیح و دقیق از میزان بحرانی بودن مسئله بنیانهای زیستی به ویژه آب و در پی آن، حاملهایی نظیر برق، گاز و بنزین را مطرح میکند. امری که بیش از هر چیز، الزام تدوین یک سند استراتژی ملی در خصوص مواجهه و مدیریت این موضوع را جدیتر از گذشته یادآوری میکند. سندی که البته برای موفقیت آن باید از آفت تعارض منافع، غلبه نگاه سیاسی و امنیتی و همچنین کنار گذاشتن نخبگان از امر تصمیمسازی، در امان بماند.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
مقام خدمت خاکساران
-
24 اردیبهشت
-
دیدار دو قله عظیم مرجعیت شیعه
-
از نهضت تنباکو تا استعمار فرانو
-
«ناترازی» در حرف، اراده و عمل
-
به دنبال خروج کمهزینه از منطقه
-
تخفیفها بیشتر جیبها خالیتر و کلاً خلوتتر
-
گذشته تیره آینده!
-
بخش خصوصی در اقتصاد دریامحور باید تقویت شود
-
رفع ستمزدگی از زنان؛ قربانی سیاستزدگی
-
چاقوی دولبه پ.ک.ک
-
ساقیهای عصر دیجیتال!