تخفیف‌ها بیشتر جیب‌ها خالی‌تر و کلاً خلوت‌تر

گپ و گفتی با غرفه‌داران و بازدیدکنندگان سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران

تخفیف‌ها بیشتر جیب‌ها خالی‌تر و کلاً خلوت‌تر

 سی‌ و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از چهارشنبه گذشته در مصلای تهران آغاز به کار کرد؛ در این دوره حدود ۲هزار و ۳۶۰ ناشر در دو بخش حضوری و مجازی شرکت کرده‌اند و نخستین فلوشیپ ادبی تهران نیز با حضور ۳۰ ناشر و آژانس ادبی خارجی در حاشیه این نمایشگاه برپا شد. به سنت هر ساله راهی نمایشگاه کتاب می‌شویم تا برای شما از حال و هوای این دوره از مهم‌ترین رویداد فرهنگی سال بگوییم.


3 دهه آزمون و خطا 
برای رفتن به نمایشگاه کتاب باید هم اعصابتان حسابی سر جایش باشد و هم انرژی کافی داشته باشید. امسال هم نمایشگاه در مصلای تهران واقع در یکی از شلو‌غ‌ترین مناطق شهر برگزار شده است. ترافیک آزاردهنده خیابان‌های منتهی به مصلا و شلوغی اطراف نمایشگاه هم برای ساکنان منطقه و هم برای بازدیدکنندگان یک چالش بزرگ است. چالشی که پس از برپایی ۳۶ دوره هنوز هم حل نشده و محل برپایی نمایشگاه هر ساله نیازمند بررسی و بازنگری متولیان آن است. بد نیست اشاره کنیم نمایشگاه کتاب تا اواسط دهه 80 در محل دائمی نمایشگاه‌های بین‎المللی تهران برپا می‌شد و مجموعاً ۱۹ دوره میهمان این مکان بود؛ از ۱۳۸۶ تا ۹ دوره بعد نمایشگاه به مصلای امام خمینی(ره) منتقل شد و همواره به دلیل نبود زیرساخت‌های نمایشگاهی و معضلات ترافیکی مورد نقد بود؛ تا اینکه با ساخت شهر آفتاب، نمایشگاه به این مکان منتقل شد که با وجود برخورداری از امکانات نمایشگاهی و دارا بودن استانداردهای لازم برای برپایی رویدادهای بزرگ، اما تجربه موفقی را پشت سر نگذاشت. شهر آفتاب هم به دلیل دوری از شهر و دسترسی نامناسب و کمبود وسایل حمل ‌و نقل عمومی و ضعف خطوط انتقال بازدیدکنندگان مورد اقبال قرار نگرفت و نمایشگاه باز هم به قلب تهران بازگشت.

تعطیلات پایانی هفته، نمایشگاه شلوغ‌تر است
بازگردیم به بازدید از نمایشگاه؛ از گرمای روزهای پایانی اردیبهشت ‌ماه به سالن‌های داخلی پناه می‌برم؛ برخلاف هیاهوی خیابان‌های اطراف، نمایشگاه در سکون و آرامشی فرو رفته و جمعیت قابل توجهی هم دیده نمی‌شود. پس از کمی گشت و گذار سراغ یکی از انتشاراتی‌ها می‌روم؛ یکی از این غرفه‌داران، انتشارات خانه فرهنگ و هنر گویاست که درباره استقبال مردم از نمایشگاه کتاب این‌ دوره می‌گوید: نمایشگاه همزمان با روزهای پایانی هفته کلید خورد و بازدید خوب بود، به خصوص که روز جمعه جشن امضای کتاب دکتر میرجلال‌الدین کزازی را داشتیم و غرفه خیلی شلوغ شده بود و علاقه‌مندان کتاب استاد را می‌خریدند و ایشان هم امضا می‌کردند، اما الان که در روزهای ابتدایی هفته هستیم، نمایشگاه چندان شلوغ نیست.وی با اشاره به کاهش قابل توجه فروش کتاب نسبت به سال گذشته می‌گوید: به نظرم این کاهش تقاضا قابل پیش‌بینی بود و از طرفی قابل درک هم هست. خیلی از جوان‌ها می‌آیند در غرفه و می‌خواهند با بن خرید کنند اما این بن‌ها برای خرید مجازی است و در نمایشگاه کاربردی ندارد. عده‌ای هم چندین کتاب برمی‌دارند اما در نهایت دو تایش را می‌خرند. اغلب مشتری‌های ما دانشجویان هستند که آن‌ها هم پول چندانی برای خرید ندارند.

کتاب ارزان‌تر هم بخواهید داریم!
کمی جلوتر به غرفه یکی از انتشارات مطرح می‌رسم که به نسبت بسیاری از غرفه‌ها مشتری بیشتری دارد؛ البته بهتر است بگویم بازدیدکننده، چون از میان 12-10 نفری که در غرفه هستند کسی در حال خرید کردن نیست و بیشتر نظاره‌گر کتاب‌هایند. صحبت‌های پرشور و هیجان یکی از کارکنان غرفه توجهم را جلب می‌کند که با چه آب و تابی کتاب‌ها را تبلیغ می‌کند؛ کتاب‌هایی از بزرگ‌ترین و مطرح‌ترین نویسندگان جهان که انصافاً نیازی به تبلیغ هم ندارند اما او برای ترغیب چند جوان به خرید، درباره قیمت کتاب‌ها اطلاعاتی به آن‌ها می‌دهد و می‌گوید: «این کتاب ۳۴۰ هزار تومان بوده و در تخفیف ۱۸۰ هزار تومان شده؛ کتاب ارزان‌تر هم بخواهید داریم!».از این غرفه عبور می‌کنم و به مسیرم ادامه می‌دهم، اغلب انتشاراتی‌هایی که در راهروها جای‌گذاری شدند خلوت‌تر از غرفه‌هایی هستند که در اطراف سالن قرار گرفتند.

افزایش قیمت و کاهش تقاضا؛ آیا آمارها واقعیت را نشان می‌دهند؟
به یکی دیگر از انتشارات خوشنام و معتبر خصوصی می‌رسم و با این امید سر صحبت را با غرفه‌داران باز می‌کنم که رضایتشان را از میزان استقبال مخاطبان بشنوم اما جالب است آن‌ها هم نظری مشابه سایر ناشران دارند. از او درباره فروش چند روز نخست سؤال می‌کنم که با گفتن «چندان تعریفی ندارد»، بحث را به مسیر دیگری می‌برد. او در واکنش به فروش ۱۲۷ میلیارد تومانی کتاب در چهار روز نخست می‌گوید: بله شاید چنین فروشی هم بوده باشد اما در نظر بگیرید این فروش متعلق به دو بخش حضوری و مجازی است و نکته مهم‌تر اینکه به قدری قیمت کتاب‌ها افزایش پیدا کرده که این ارقام کلی، چندان عجیب هم نیستند و وقتی قیمت بالا باشد رقم فروش هم راحت‌تر بالا می‌رود، به طور مثال اگر شما بخواهید چهار جلدی شاهنامه انتشارات سخن را بخرید باید حدود 4میلیون تومان برای آن هزینه کنید. بنابراین صرف ‌نظر از اعلام فروش کلی نمایشگاه باید بررسی کرد چه تعداد کتاب فروخته شده است.

مردم مثل سابق دل و دماغ ندارند!
از او درباره دلایل کاهش استقبال مردم از نمایشگاه می‌پرسم و این طور ادامه می‌دهد: فکر نمی‌کنم دلیلش فقط افزایش قیمت کتاب باشد؛ چون بحث گرانی کاغذ و مشکلات مالی همیشه وجود داشته و اتفاق جدیدی نیست. همه چیز هم که فقط پول نیست، به نظرم مردم دل و دماغ ندارند! ما اینجا می‌بینیم مردم خانوادگی به نمایشگاه کتاب می‌آیند و دو تا کتاب می‌خرند که کار فرهنگی کرده باشند اما آن شور و شوق سابق را دیگر نمی‌شود دید و پیدا کرد.از غرفه‌دار دیگری که به تماشای بازدیدکنندگان مشغول است درباره مشاهداتش در این چند روز و استقبال مردم می‌پرسم. او توضیح می‌دهد: چند سال پیش یک میلیون تومان بن کتاب می‌دادند که فرد با آن می‌توانست دست‌کم ۲۰ جلد کتاب بخرد اما اکنون همان بن یک میلیون تومانی به سختی کفاف خرید یکی دو جلد کتاب را می‌دهد. به نظرم حتی شرایط نسبت به سال گذشته هم فرق کرده و طبیعتاً با توجه به گرانی‌ها، کتاب از سبد کالای خانواده‌ها حذف شده و دیگر در اولویتشان نیست.

ما کتاب می‌فروشیم اما پول به حساب خانه کتاب می‌رود! 
این ناشر ادامه می‌دهد: اما در کنار این‌ها می‌خواهم به یک نکته دیگر هم اشاره کنم که مرتبط با برگزارکنندگان نمایشگاه است. یک دستگاه پوز به ما دادند که هزینه خرید مشتری از طریق این پوز پرداخت می‌شود و پول مستقیماً به حساب خانه کتاب می‌رود و تا به دست ما برسد زمان می‌برد. علاوه بر این 3درصد از فروش ناشر را هم می‌گیرند. این در حالی است که ما هزینه اجاره غرفه را می‌پردازیم و تخفیفات ۲۰ تا ۳۰ درصدی را هم لحاظ می‌کنیم و این اصلاً منطقی نیست که ۳درصد هم به خانه کتاب پرداخت کنیم.
با او خداحافظی می‌کنم و به راهم ادامه می‌دهم که صدای چند دختر دانشجو توجهم را جلب می کند. یکی از آن‌ها با خنده به دوستانش می‌گوید: «تا الان یک میلیون و 300کتاب خریدم و دیگر پول ندارم» و این رقم را با چنان ضرباهنگی می‌گوید که یعنی خیلی! اما فقط سه کتاب در دستانش است.

از شور فرهنگی تا واقعیت اقتصادی 
از جوان دیگری که دانشجو است درباره میزان رضایتش از نمایشگاه کتاب می‌پرسم و می‌گوید: با بن دانشجویی و پولی که خودم روی آن گذاشتم تقریباً مهم‌ترین کتاب‌هایی را که می‌خواستم خریدم. همه چیز گران شده و کتاب هم مستثنا نیست و من هم تا جایی که بتوانم خودم را با شرایط تطبیق می‌دهم و بودجه‌ام را مدیریت می‌کنم. جلوتر چند جوان دیگر در حال بررسی دقیق کتاب‌ها هستند، با آن‌ها نیز همکلام می‌شوم. با وجود اینک�� خیلی حرفه‌ای کتاب‌ها را زیر و رو می‌کنند اما می‌گویند خرید نمی‌کنیم و در حال تهیه یک فهرست از کتاب‌های خوب هستیم که بعداً بخریم!
چند نکته کوتاه از نمایشگاه در حالی که نمایشگاه را ترک می‌کنم، حاشیه‌های این دوره را از نظر می‌گذرانم که شاید خواندنش برای شما هم جالب باشد؛
۱. برای رسیدن به نمایشگاه چه با خودرو شخصی و چه با مترو سفر کنید، در هر دو صورت با چالش‌هایی از جمله جای پارک و پیاده‌روی‌های طولانی تا رسیدن به بخش‌های مختلف نمایشگاه مواجه خواهید بود. مراجعه‌کنندگانی که از درب ۱۹ وارد مصلا می‌شوند علاوه بر یک پیاده‌روی طولانی ناچارند بخش زیادی از راه را از مسیر پلکانی طی کنند که این مسئله برای افراد مسن، بیمار و کودکان مشکل است.
۲. نمایشگاه نسبت به سال‌های گذشته به طور محسوسی رونق کمتری دارد و با توجه به شلوغی بیش از حد اطراف مصلا انتظار دارید جمعیت زیادی را در داخل نمایشگاه ببینید اما فضای داخلی آرام است و بازدیدکنندگان در همه ساعات زیاد نیستند.
۳. طبق مشاهدات میدانی چندین درب ورودی پارکینگ مصلا پیش از ساعت ۱۰ صبح با قرار دادن تابلو «ظرفیت تکمیل» بسته شده بود و حراست فیزیکی و نگهبانان اجازه ورود به مراجعه‌کنندگان را نمی‌دادند. 
۴. چیزی که در شبستان اصلی بیش از همه توجه را جلب می‌کند بازدید ویترینی مردم است و آن‌ها بیشتر از آنکه خریدار کتاب باشند به تورق و تماشا مشغول‌اند. اما در عین حال غرفه‌داران با روی باز پذیرای مردم هستند و با توضیحات کافی مخاطبان را راهنمایی می‌کنند و اطلاعات خوبی از کتاب‌ها به آن‌ها می‌دهند.
۵. انتشاراتی همچون چشمه، ثالث، میلکان، نگاه، افق، آموت و... از پربازدیدترین غرفه‌های بخش ناشران عمومی هستند. 
۶.  بخش کودک ‌و نوجوان به خاطر حضور بچه‌ها و اردوهای دانش‌آموزی حال ‌و هوایی متفاوت با سایر قسمت‌های نمایشگاه دارد. برپایی نمایش در غرفه‌های مختلف، قصه‌گویی و اجرای برنامه‌های متنوع، فضای پرانرژی و بانشاطی را در بخش کودک و نوجوان به وجود آورده است.
۷. حضور پررنگ قشر جوان و دانشجویان در نمایشگاه از نکات قابل تأمل این رویداد فرهنگی است.
۸. تا اینجای کار حضور چهره‌های سیاسی، ورزشی و هنری در نمایشگاه کتاب به نسبت سال‌های گذشته کمتر بوده و بهانه حضور برخی از این چهره‌ها هم برای امضای کتاب‌هایشان است.
۹. غرفه‌های کالاهای غیرمرتبط همچون کیف و وسایل زینتی در سالن اصلی نمایشگاه کتاب از اتفاقات تازه‌ای است که سال‌های گذشته شاهد آن نبودیم؛ علاوه بر این دستفروشان هم با آغاز نمایشگاه خود را به مصلا رساندند و به صورت پراکنده در محوطه بیرون مشغول فروش اجناسشان هستند.
سی و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران تا ۲۷ اردیبهشت ‌ماه ۱۴۰۴ با شعار «بخوانیم برای ایران» در محل مصلای امام خمینی(ره) در حال برگزاری است.

خبرنگار: صبا کریمی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه