
حال و هوای پیرزنی که تولیت شهید آستان قدس رضوی در آخرین روز خدمت خود به منزلش رفته بود
دلتنگیهای «کبلایی فاطمه» برای شهیدجمهور
مهربانی از لحن کلامش پیداست. سالم است؛ اما کمرش خمیده شده. خودش میگوید دستانش دیگر گیر ندارند و گوشش سنگین شده، همه را طبیعی میداند چون بالاخره سنی از او گذشته است.
وقتی با صدای بلند، زیر گوشش میپرسم چند سالهاید؟ «رو به دو سالگیام»، پاسخی است که بیبی فاطمه یا همان «کبلایی فاطمه» روستای بهار درباره سنش میدهد. نمیفهمم منظورش چیست. علی براتی که خادم مسجد این روستاست، میگوید 100 سال دوم سن که برسد، پاسخ میشود رو به دو سالگی و بیبی فاطمه محجوبی، پیرترین فرد این روستاست که 100 سال را رد کرده است.
برای رفتن به خانه او که روزگار درازی مامای این روستا بوده، در محل مسجد روستای بهار در جاده کلات مشهد قرار گذاشتیم. ضلع پشتی مسجد، بیتالعباس(ع) است؛ مکانی که هشتم هر ماه به نیت امام هشتم(ع)، مردم این روستا با شناسایی زیارتاولیها یا کسانی که 20 سال از زیارت مشهدشان میگذرد، یک روز میزبان آنها در بیتالعباس(ع) میشوند. خانه جدید بیبی درش رو به همین بیتالعباس(ع) باز میشود و در چند قدمی آن، به فاصله دو درختی که سایهشان از جلو در بیتالعباس(ع) تا درب خانه بیبی فاطمه پهن میشود، قرار دارد.
ماجرای خانه جدید بیبی فاطمه من را به این روستا کشاند. آخرین روز خدمتی تولیت شهید آستان قدس رضوی و پیش از آنکه راهی قوه قضائیه شود، سرکشی از این روستا بوده و بیبی فاطمه که خیلی دلتنگ شهیدجمهور است، آن زمان در منزلی کاهگلی زندگی میکرد. وقتی شهید رئیسی به دیدنش رفته، پرسیده این پلهها را چطور عصازنان بالا و پایین میرود. براتی که خودش جزو بچههایی است که کبلایی فاطمه او را در خانه به دنیا آورده، میگوید: «داخل خانه قبلی بیبی که مینشستی، نور آفتاب از دیوارهای کاهگلی و درزهای آن به صورتت میخورد». خود بیبی از «آبچکه»های خانه شاکی بود؛ اما به اینکه فقط منزلش ترمیم شود، رضایت داشت. روایت اهالی روستا اما از اصرار سید محرومان برای ساخت منزل جدید حکایت دارد و بدین گونه در آخرین بازدید تولیت شهید آستان قدس رضوی از این روستا، دستور ساخت دو واحد مسکونی در زمینهای وقفی مسجد داده میشود و پس از تکمیل آن خانهها، دو پیرزن روستا که یکی از آنها مدتی است به رحمت خدا رفته، ساکن آن خانهها میشوند. بیبی فاطمه در منزل جدیدش و خانمی که پنج فرزند دارد و سرپرست خانواده است هم در همسایگی بیبی به جای پیرزن فوت کرده زندگی میکند.
بیبی صد و اندی ساله این روستا قابعکس شهیدجمهور را در بغل میگیرد، برایش شعر مادرانه میخواند و برایم تعریف میکند که هر وقت نصف شب بیخواب میشود، رو میکند به پوستری که از شهید رئیسی بر دیوار خانهاش در این سالها نصب بوده و او را سنگ صبور و مونس تنهاییهایش میداند. کبلایی فاطمه که بیش از هزار و 500 نوزاد این روستا و روستاهای اطراف را در سالهای عمر خود و از اوایل جوانی به دنیا آورده، هیچگاه خودش فرزندی نداشته است.
زندگی بیبی فراز و نشیب زیاد داشته، از سه ماه زندگی در کربلا برای کنار آمدن با مادر نشدن تا شفایی که وقتی روح از بدنش خارج میشود، از امام رضا(ع) میگیرد و قابله شدن اتفاقی او و اینکه هیچ نوزادی را مرده به دنیا نیاورده است. پیرزنی صاف و زلال که خدا با مرگ همسر برادرش فرزند چند ماهه او را در دامن بیبی قرار میدهد تا بزرگش کند.
وقتی شهید آیتالله رئیسی به منزلش میرود، برنامهای برای نشستن و ماندن نداشته؛ اما بیبی که میپرسد «چای میخورید؟» شهید رئیسی تشکر میکند و پاسخ منفی میدهد و بیبی با توجه به سر و وضع خانهاش در واکنش به این پاسخ منفی میگوید: «دلتان وَرنمیدارد؟» اینجا سید محرومان دل پیرزن را نمیشکند و برای صرف چای مینشیند.
کبلایی فاطمه با سوز جگر از شهیدجمهور یاد میکند و میگوید: وقتی شنید قابله بودم، خیلی مرا احترام کرد. به من گفت اگر این هزار و 500 نوزادی که به دنیا آوردهای، چند نفرشان هم اهل نماز و عبادت خدا باشند، برایت کافی است تا عاقبتبهخیر شوی.
این روزها بیبی دلتنگ و غمگین است، مثل تمام این یک سال که گاه و بیگاه با دعا، گریه، شعر و لالایی یا حتی درددلهای شبانه، یاد سید محرومان را در تنهاییهای خود با خدایش زنده نگه داشته است.
خبرنگار: خسروی
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
توپ تگرگ؛ ناجی یا مخل اقلیم؟
-
توافق ایران و ترکمنستان برای تکمیل خط سوم انتقال برق دو کشور
-
وعده افتتاح دو مدرسه در هفته با پویش «با من»
-
بازدید هیئت تجاری و اقتصادی چینی از منطقه ویژه اقتصادی سرخس
-
ساده و صمیمی مثل بهار
-
فصل سرد گردشگری در «پایتخت آبگرم ایران»
-
واگذاری هزار و ۳۳۱ قطعه زمین ویژه طرح جوانی جمعیت در بجنورد
-
شاخص اهدای عضو درخراسان جنوبی بالاتر از میانگین کشوری است
-
پاسخ علمی به تأثیر محیط بر تجربه عمیق زیارت
-
حضور جدی دستگاه قضایی در برخورد با فعالیتهای ضد جمعیتی
-
دلتنگیهای «کبلایی فاطمه» برای شهیدجمهور