در سوگ نغمه‌خوان انقلاب

گفت‌وگو با روح‌الله رشیدی درباره اسفندیار قره‌باغی

در سوگ نغمه‌خوان انقلاب

اسفندیار قره‌باغی از خوانندگان موسیقی کلاسیک و از بنیان‌گذاران سرودهای انقلابی در ایران بود. صدای قره‌باغی برای کُر و اپرا تربیت شده و در این زمینه‌ها هم فعالیت‌های چشم‌گیری داشته است. قره‌باغی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در ارکستر اپرای تهران سولیست باس بود اما با وقوع انقلاب تمام تخصص و قابلیت‌های خود را در اختیار ارزش‌های انقلابی قرار داد و در این زمینه نیز آثار گرانبهایی پدید آورد.


​​​​​​​بیشتر متولدان دهه‌های 40، 50 و 60 با سرود «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» آشنا هستند و این سرود را به یاد دارند. او از معدود خوانندگانی بود که تحصیلات موسیقی داشت و تخصص و توان بالایی در اجرای آثار موسیقی داشت. 
اسفندیار قره‌باغی صبح روز 17 آذر در سن 79 سالگی و بر اثر بیماری در بیمارستان ولیعصر(عج) تبریز درگذشت. به انگیزه درگذشت این خواننده با روح‌الله رشیدی، نویسنده کتاب «متولد بهمن» که حاصل ساعت‌ها گفت‌وگوی او با این خواننده است به صحبت نشستیم و درباره منش و مسیر هنر خوانندگی استاد قره‌باغی پرسیدیم. این گفت‌وگو را بخوانید.  

چه شد که کتاب «متولد بهمن» نوشته شد و خواستید مسیر هنری و زندگی استاد قره‌باغی را ثبت و ضبط کنید؟ 
همشهری بودن ما نخستین دلیل نوشتن این کتاب و گفت‌وگو با ایشان شد. استاد قره‌باغی اصالتاً تبریزی و همشهری ما بود. در دوران فعالیت به تهران مهاجرت کرده بود اما پس از بازنشستگی از صدا و سیما دوباره به تبریز برگشت. زمانی که من برای گفت‌وگو نزد ایشان رفتم ساکن تبریز بود، اینجا آموزشگاه داشت و کار موسیقی انجام می‌داد. 
اما شناخت من از ایشان به واسطه آثارشان بوده است. کار من پژوهش در تاریخ فرهنگ و هنر انقلاب بود و یکی از شاخه‌های اصلی فرهنگ و هنر انقلاب که خیلی هم پررنگ بود، شاخه موسیقی بود. در موسیقی انقلاب چهره‌های شناخته شده درخشانی داشتیم که تعداد آن‌ها زیاد نبود اما همان چند نفر هم بسیار حرفه‌ای در این مسیر قدم برداشته بودند، یکی از این چهره‌ها استاد قره‌باغی بود که با سرود «ننگ به نیرنگ تو» شناخته می‌شد.  

در مسیر گفت‌وگو با ایشان با چه ابعادی از شخصیت و زندگی هنری ایشان آشنا شدید که پیشتر راجع به آن کمتر شنیده بودید؟  
من وقتی ریزبینانه‌تر وارد زندگی ایشان شدم متوجه شدم فقط این سرود کار شاخص ایشان نیست و صدها اثر در دهه 60 و حتی پیش از انقلاب و در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب تولید کرده است. سرود «دیو چو بیرون رود فرشته درآید» یکی از همین کارها بود که به صورت زیرزمینی در ماه‌های پایانی 57 پیش از سقوط رژیم پهلوی ساخته شد که قره‌باغی هم در گروه ساخت این سرود بود و خاطراتش هم درباره این سرود هست. پس از انقلاب هم به طور مشخص در دوره دفاع مقدس وارد واحد موسیقی صدا و سیما شد و همکاری‌های گسترده‌ای با استادانی مانند راغب، بیگلری‌پور و گلریز داشت بنابراین تأثیر ایشان در حوزه موسیقی انقلاب انکارناپذیر بود باید سراغ او می‌رفتیم و خاطراتش را ثبت و ضبط می‌کردیم. او یکی از تکنیکی‌ترین موزیسین‌های ایرانی بود که پیش از انقلاب در تالار رودکی که مرکز اصلی موسیقی و اپرای تهران بوده وارد این مرکز می‌شود که به لحاظ فنی جزو برجستگان آن دوره هم قرار می‌گیرد. در سال 50 وقتی می‌خواهند سرود «ای ایران» استاد غلامحسین بنان را بازسازی کنند، خواندن این سرود را به قره‌باغی پیشنهاد می‌دهند، او هم خواندن آن را قبول می‌کند و سرودش هم مورد اقبال قرار می‌گیرد. 
در کنار تکنیک و نگاه حرفه‌ای او به موسیقی و خوانندگی، تجربه او و آموزش آکادمیک برای من بسیار جذاب بود. او پیش از انقلاب دوره موسیقی را در ایتالیا می‌گذراند و تجربه بازیگری هم دارد که همه این‌ها را به خدمت هنرش درمی‌آورد. 

 کتاب شما پر است از خاطرات استاد، چه خاطره‌ای بیشتر در ذهن شما مانده که شخصیت استاد قره‌باغی در آن متبلور است؟ 
در سال 57 که هنرستان‌های موسیقی برای مدتی تعطیل می‌شود او از پای نمی‌نشیند و وارد کمیته‌های انقلاب می‎شود. یعنی در سال‌های 57، 58 و 59 مسئول کمیته یکی از محلات تهران می‌‌شود و هیچ ابایی نداشته که به هر طریقی از انقلاب دفاع کند یعنی او در کنار همه تجارب هنری‌اش تجربه فرماندهی کمیته محلی هم داشته است. 
از آنجا که سرودهایی که می‌خوانده عموماً سیاسی بوده خیلی مورد تهدید قرار می‌گرفته است. خاطرات تهدید به ترور شدن ایشان روایت‌های جذابی است که در این اثر نقل شده و به آن پرداخته شده است. 

استاد قره‌باغی جزو خواننده‌های پرکار بوده است. چطور این همه سرود و ملودی را با بهترین کیفیت توانسته ارائه کند؟ 
بله علاوه بر حرفه‌ای بودن، پرکاری او ویژگی دیگر قره‌باغی است. به گفته خودش در یکی از سال‌های دهه 60 نزدیک به 200 سرود در واحد موسیقی صدا و سیما تولید کرده است که این حجم تولید نشان از تسلط وی به هنرش دارد. 
در ماجرای ترور شهدای هسته‌ای در دهه 90 که خیلی آزاردهنده بود، سرود «نفرین به تو تندیس آزادی» را برای شهادت شهید احمدی‌روشن ظرف 48 ساعت تولید می‌کند اما امتداد کار او برای ما ارزشمند است که در دهه 90 در آستانه 77 سالگی در اوج صلابت می‌خواند و با بهترین کیفیت اثر تولید می‌کرد.  

آخرین اثری که ایشان تولید کرد برای سردار سلیمانی بود، درست است؟ 
بله آخرین اثری که ایشان تولید کرد «سردار دل‌ها» نام داشت؛ اثری بود درباره ترور سردار سلیمانی در سال 98. قره‌باغی به صورت خودجوش این اثر را ایده‌پردازی کرد، برای آن ملودی ساخت و آن را خواند. پس از خواندن همین اثر بود که تحت درمان بیماری سرطان قرار گرفت و نتوانست مسیر هنر را ادامه دهد.

استاد قره‌باغی چه ویژگی‌های شخصیتی داشت که لازم است نسل امروز آن را بداند و با ایشان آشنا شود؟ 
استاد قره‌باغی با آن شأن و شخصیت، بسیار افتاده و مردمی بود. با یک تلفن به استودیوی ضبط می‌آمد و اصلاً پز آدم‌های هنرمند را نداشت. او بسیار متواضع بود. همیشه طرفدار دانشجویان و دانش‌آموزان بود و هر جا در دانشگاه‌ها یا مدرسه‌ها دعوت می‌شد در جمع جوانان حاضر می‌شد. 
در مورد انقلاب و مواضعش بسیار صریح بود و اگر می‌دید از مسئولان فرهنگی یا سیاسی به وظایفشان عمل نمی‌کنند بدون هیچ لکنتی در جلسات به آن‌ها تذکر می‌داد. صداقت و دوری از ریا ویژگی بارزش بود و تا آخر در مسیر تظاهر نیفتاد. 
شهدا را بسیار دوست داشت. در طول مصاحبه بارها دیدم که چقدر دلبسته شهداست. وقتی اسم حاج‌قاسم می‌آمد، اشک می‌ریخت و درباره آثاری که برای شهدا خوانده بود، احساس غرور می‌کرد، به مسیر پیموده‌اش وفادار بود و تا آخر عمر پای کارهایی که کرد و آثاری که خلق کرد ایستاد. البته از هنرمندی در آن قد و قواره چیزی جز این انتظار نمی‌رفت. من سعی کردم این ابعاد شخصیت او را در این کتاب مقابل چشم خواننده بیاورم اگرچه اکنون حسرت می‌خورم که ای کاش در مورد زندگی و شخصیتش عمیق‌تر می‌شدم. 
به هر حال این کتاب فقط مروری است بر زندگی و هنر ایشان البته در حد وسع ما نه در حد و اندازه‌های این شخصیت هنرمند.

خبرنگار: خدیجه زمانیان

برچسب ها :
ارسال دیدگاه