اهل همه جا و هیچ جا!

اهل همه جا و هیچ جا!

رقیه توسلی

 مستندها را که می‌بینم، خنده و گریه‌ام مخلوط می‌شود... چقدر قشنگ است آدم جوری زندگانی کند که دل همه را ببرد. بخندد و ابرو درهم بکشد و سخت و لطیف باشد به زمان خودش. پدری توی خونش باشد. بی‌بوق و کرنا، مرد دین بودن را یاد آدم‌ها بدهد. بی‌ادعا لباس رزم و مقاومت بپوشد و اهل صراخیه و آق‌قلا و قنات ملک و تهران و کرمان و سوریه و عراق و لبنان باشد، اهل جنوب، اهل شمال، اهل دشت و کوه و بیابان، اهل والفجر8 و کربلای5 و فتح‌المبین و آن‌ وقت ذره‌ای اهل هیچ جا نباشد! 
حسن نصرالله، خاله‌صغری، حاج‌کریم، زینب 12ساله، کشاورز اهوازی، راننده سیستانی، ابوالفضل رزمنده، سرباز وظیفه جواد، از دلتنگی کدامشان بگویم آخر؟ از ارادت کدام یکشان؟ اصلاً مانده‌ام شما را از کجا باید شروع کرد فرمانده؟ از گذشته‌ها یا از روزی که پشت تریبون ایستادید و آب پاکی را ریختید روی دست ژنرال‌های آمریکایی و پایان داعش را اعلام کردید؟
سراغ سیل می‌روم. سراغ روزهایی که وسط غم شمالی‌ها و جنوبی‌ها آستین بالا زدید و آمدید میانه کارزار. خانه به خانه و کوچه به کوچه رفتید و هم‌صحبت بچه‌های جهادی شدید برای آبادانی. از طرفی پیگیر ماشین‌آلات سازندگی و از طرفی ایستادید توی صفی که کیسه‌های سیل‌بند را دست به دست داشت می‌چید روی هم. می‌روم سراغ آن لحظه‌ای که خم شدید تا هم‌صحبت مادربزرگی شوید که صدایش بُرد کوتاهی داشت و سؤال کرد: باباجان! شما سرداری؟ و شما خندیدید و سر به زیر گفتید؛ نمی‌شناسمش مادر! 
اشکالی ندارد اگر گریزی هم بزنم به خواستگاری فرزندان شهدا؟ رفتید دوشادوششان و گفتید من هستم و حال خوب ریختید توی قلب آقای داماد. توی قلب مادران. توی قلب آینده. آخ که بعد شما سردار مهربان، فقط خدا می‌داند چقدر دلتنگی زیاد است.
اجازه بدهید چند خط از «قنات ملک» هم بنویسم، از همولایتی‌هایتان آقاجان. از آن‌ها که تا اسم شما می‌آید خویشتن‌داری یادشان می‌رود و زن و مرد گریه سر می‌دهند. مثل همه اقوام ایران که با نام شما گریه سر می‌دهند؛ لُر و کرد و عرب و ترک و گیلک ندارد. 
بازیگران فیلم بیست و سه نفر را چه بگویم که تک‌تکشان یک سردار سلیمانی می‌گویند و صدتایی از دهانشان می‌ریزد. این بیست و سه عزیز که کشته مرده مرام خاکیتان شدند. و سیمرغ در نهایت مال کسی‌ست که خدا بیشتر دوستش داشته باشد.

پی‌نوشت
فرمانده! درهم نویسی‌ام را ببخشید. شما که حاج‌قاسم ندارید. نمی‌دانید بودن و نبودنش چقدر بزرگ است!

برچسب ها :
ارسال دیدگاه