
موتور آب به جای اسلحه
از اشرار بودند، سیستان و کرمان را ناامن کرده بودند. اسلحه به دست و باجگیر. از اهالی همان روستاهای اطراف، بیکار و سر به هوا. حاجقاسم فرمانده سپاه ثارالله بود و موظف به برقراری امنیت. چندوجهی کار کرد. چه جنگید، چه کنارشان قرار گرفت، چه تأمینشان کرد، چه... اسلحهها را گرفت و به جایش موتورآب برایشان تهیه کرد تا روی زمینهایشان کشاورزی کنند. ارباب خودشان باشند تا زورگیر! حالا همینها کشاورزان معروفی هستند که هوای بقیه را دارند.
برگرفته از کتاب «شاید پیش از اذان صبح» به قلم احمد یوسفزاده
برگرفته از کتاب «شاید پیش از اذان صبح» به قلم احمد یوسفزاده
برچسب ها :
ارسال دیدگاه