امام رضا‌(ع) باید دعوت کند تا ما فیلم بسازیم

نشست نقد و بررسی فیلم «کیمیا» با حضور کارگردان این اثر برگزار شد

امام رضا‌(ع) باید دعوت کند تا ما فیلم بسازیم

احمدرضا درویش در نشست نقد و بررسی فیلم کیمیا به بیان خاطراتی از روند ساخت و تولید این فیلم پرداخت و ماجرای رضایت گرفتن از تولیت برای فیلم‌برداری در حرم را تعریف کرد.


در دومین شب از رویداد 60 سال سینمای ایران و ارادت به امام رضا(ع)، فیلم کیمیا با حضور احمدرضا درویش، کارگردان فیلم به نمایش درآمد.
او ضمن یادی از خسرو شکیبایی، عنوان کرد: هر دعوت و طلبیده شدنی از سمت مشهد باشد، از طرف همه ایرانی‌ها و شیعیان مورد استقبال قرار می‌گیرد. من هم به عنوان یک شهروند ایرانی خیلی خوشحال بودم که به بهانه فیلم کیمیا در این جمع حاضر شدم.
درویش ادامه داد: کیمیا فیلم چهارم من بود. سومین فیلمم به نام آذرخش به تهیه‌کنندگی هارون یشایایی ساخته شد که نقش بزرگی در ساخت این فیلم و فیلم کیمیا داشت. دو سال پیش از ساخت کیمیا به من گفت دوست دارد در کارنامه سینمایی‌اش فیلمی مربوط به جنگ هم داشته باشد. در آن زمان هیچ قصه و طرحی نداشتیم. من از این پیشنهاد استقبال کردم و پس از چند طرح، به بنای اولیه قصه کیمیا رسیدم و کم‌کم آن را پرورش دادم. در سال‌های آغازین کار فارابی، فیلم به تصویب رسید و شروع به ساخت کردیم.
کارگردان فیلم کیمیا با بیان اینکه ساخت کیمیا تجربه عجیبی بود، افزود: بعضی خاطرات آن را می‌توان نقل کرد و برخی دیگر برای همیشه مثل یک راز باقی می‌ماند. کیمیا در دوره آنالوگ ساخته شد و با دوربین‌هایی کار می‌کردیم که 30 کیلو وزن داشت و به همین نسبت کار با تجهیزات دیگر هم سخت بود. فیلم‌سازی دفاع مقدس هم تازه شکل گرفته بود و من جزو فیلمسازان جوان بودم؛ اما آنچه از پشت صحنه آموختم برای من بسیار بیشتر از جلو دوربین محصول داشت و مثل یک دانشگاه بود. همه عوامل از مدیر تولید تا فیلمبردار و بازیگران، درجه یک بودند و هر آنچه از فیلم باقی مانده، مجموعه یک کار گروهی است.
او ادامه داد: بسیاری از صحنه‌های مربوط به جنگ، واقعی است. در حال حاضر برای فیلم ساختن مثلاً در مورد مقاومت خرمشهر، لوکیشن‌های واقعی پیدا نمی‌کنیم و خیلی از فضاها تغییر کرده در حالی که لوکیشن‌ها در کیمیا همه واقعی است. این فیلم یک سند از فضای باقیمانده از یک اتفاق دردناک است. بعدها از همین صحنه‌ها می‌توان به عنوان مبنا استفاده کرد. ما در همان جاده‌هایی فیلم‌برداری کردیم که روزی مردم در زمان جنگ در آن می‌جنگیدند.
درویش افزود: ماندگارترین پلان فیلم، صحنه‌ای است که خسرو شکیبایی با یک ساک جلو مدرسه ایستاده و ساکش را روی زمین رها می‌کند. تصویر همین ساک، هویت اصلی فیلم است. انگار شخصیت بار سنگینش را زمین گذاشت و شکیبایی خیلی با حس این کار را انجام داد و چقدر درست آن را بازی کرد. ساختمانی که در پس‌زمینه این سکانس دیده می‌شود، آموزش و پرورش آبادان است. روز سوم یا دوم جنگ، مدیران روستاها را جمع می‌کنند و در همان ساختمان جلسه می‌گیرند که تکلیف مدرسه‌ها را روشن کنند. متأسفانه با حمله هوایی، تمام آن افراد شهید شدند. خود این سکانس یک منبع و مرجع تاریخی است.
این کارگردان سینما به بازگویی خاطراتی از خسرو شکیبایی پرداخت و گفت: روز سوم فیلم‌برداری در آبادان، در حال نورپردازی بودیم و صدابرداران مشغول ضبط صدای محیط بودند. خسرو شکیبایی وقتی فهمید صدا مربوط به سکانس اوست، اصرار کرد در صحنه حضور داشته باشد. در همان رفت و آمدها دست خسرو شکیبایی شکست و در نهایت پنج عمل جراحی روی دست او انجام شد. عملاً یک فاجعه بود و فیلم‌برداری باید تعطیل می‌شد. خسرو اجازه نداد تعطیل کنیم و گفت فیلم‌برداری را ادامه بدهیم. می‌گفت مگر این شخصیت نمی‌تواند با دست شکسته از اسارت برگردد؟ ما سریع برنامه را تغییر دادیم و به مشهد آمدیم. بازیگر متعهد و خلاق یعنی این. در طول فیلم‌برداری در مشهد، درد بسیاری را تحمل می‌کرد. خسرو در زندگی معمولی هم یک انسان واقعی بود و هم هنرمندی با اخلاق.
درویش در مورد چالش‌های فیلم‌برداری در حرم مطهر عنوان کرد: من امروز هنگام زیارت دیدم همه در حال عکس گرفتن و فیلم‌برداری از حرم هستند. این برای ما آن زمان مثل خیال بود! آن موقع دوربین بردن به حرم همراه با بازیگر، شبیه کفر بود! و خسرو این مسئله را حل کرد!
وی با خنده افزود: خسرو شکیبایی تعریف می‌کرد در حرم او را شناختند و کلی از وی پذیرایی کردند. آن آقا رئیس دفتر آقای طبسی بود. شکیبایی همان‌جا با آقای طبسی قرار می‌گذارد و ما فردا به دفتر ایشان رفتیم. در آن جلسه کنار آقای طبسی نشستیم و ایشان در ابتدا برای فیلم‌برداری مخالفت کردند. در همان لحظات خسرو بلند شد و رفت گوشه‌ای. آقایی از روحانیون را بلند کرد، عبایش را روی دوش انداخت، صندلی‌اش را گذاشت وسط تالار و پلان طولانی شهید مدرس را اجرا کرد. بازی‌اش چنان بود که همه را درگیر کرد و در انتها مرحوم طبسی پذیرفتند و کار انجام شد.
وی در مورد هارون یشایایی تهیه‌کننده فیلم گفت: او بلندنظر، روشنفکر و صاحبنظر در حوزه سینما و دقیق بود. روش او در تولید و ساخت در سینمای ایران به نوعی بود که اعتماد به نفس را به هنرمندان تزریق می‌کرد. مهم‌ترین کار در حوزه هنر و فرهنگ، مدیریت ارواح جمعی است. مهم‌ترین کار یک فیلمساز همین است. مهم‌ترین عنصری که قرار است قصه را بسازد، انسان است. احساس و روان این انسان در تولید فیلم اهمیت دارد. مهم‌ترین کار فیلمساز، مدیریت همین مسئله است و یشایایی این کار را خیلی خوب بلد بود.
درویش در انتها بیان کرد: کار برای امام رضا(ع) همیشه دغدغه من بوده؛ اما حقیقت این است که «او می‌کشد قلاب را». کار ما همین است. هم در مورد عاشورا و هم اهل بیت(ع)، خود آن‌ها باید صدا کنند. تمام جزئیات عالم به هم مربوط است و هیچ اتفاقی بی‌ارتباط به هم نیست. اینکه چطور یک اثر هنری خلق می‌شود، در تکمیل یک پازل است. تمام این آثار به جهان‌بینی و نگاه ما ارتباط دارد.
در پایان این نشست، به پاس سال‌ها فعالیت هنری احمدرضا درویش و ساخت فیلمی با مضامین امام رضایی، از این کارگردان با سابقه سینما قدردانی شد.

​​​​​​​خبرنگار: محدثه مودی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه