طیبه مقربالهی، بیش از دو دهه است با قرآن و آموزش آن عجین شده است
زندگی با طعم قرآن
زندگی با قرآن فرصتی است که باید برای خودمان ایجاد کنیم. فرصتی که براساس سیره ائمه(ع) و روایات این بزرگان، باید از تلاوت تا تدبر را دربرگیرد تا به آمیختگی زندگی روزمرهمان با این کلام الهی بینجامد.
شاید هر کدام ما در زمان مرور سیره قرآنی ائمه(ع) تصور کنیم این روش برای یک فرد معمولی چون ما نشدنی است و به همین خاطر مشاهده زندگی افراد معمولی که به این مهم نائل آمدهاند یا دستکم در مسیر آن گام برمیدارند، میتواند ما را در رسیدن به این مسیر کمک کند. به همین خاطر در سلسله گزارشهایی سراغ افرادی رفتهایم که یکی از ما هستند، اما سعی کردهاند خود را به سیره قرآنی اهلبیت(ع) نزدیک کنند.
زندگیاش با آیات قرآن عجین شده است. هرجملهای که میگوید در کنارش آیهای میآورد. شاید میخواهد به این باور قلبیاش تأکید کند که بهجای حفظ محض آیات، در زیستن با آنها تلاش کرده و به دنبال سبکی از زندگی بوده که از محفوظات قرآنی خود به آنها رسیدهاست. محفوظاتی که از دوران کودکی با آنها عجین بوده و در نهایت مسیری انتخاب کرده که با کلام الهی همراه باشد. مسیری که در این 25سال پیموده و حافظان و مدرسانی تربیت کرده که تعداد آنها از شمارش خارج است.
طیبه مقربالهی به اندازه نامخانوادگیاش مقرب الهی بودهاست. او متولد سال59 است و با پیشینهای مذهبی و خانوادهای حافظ و مفسر قرآن از هفدهسالگی آموزشهای رسمی حفظ، تجوید، صوت و لحن را در جامعه قاریان قرآن آغاز کرده و شاگرد اساتیدی همچون مرحوم سیدمیرزاعلی رحیمی، سیدجواد سادات فاطمی، سید مرتضی سادات فاطمی و سید مجتبی سادات فاطمی بودهاست.
خانم مقربالهی یک سال پس از فراگیری آموزشهای رسمی در جامعه قاریان قرآن یعنی در هجدهسالگی مشغول تدریس علوم قرآنی شده و در کنار حفظ کل قرآن کریم که برنامه شخصی خودش بوده، آموزش تجوید و حفظ به دیگران را آغاز کردهاست.
او لیسانس الهیات از دانشگاه فردوسی دارد و از سال 89 استخدام آموزش و پرورش شدهاست. تدریس از پایه پیشدبستانی تا دانشگاه، تربیت حفاظ قرآن کریم، تربیت مدرس قرآنی، داوری مسابقات کشوری و استانی مختلف قرآنی و تدریس دروس منطق و عربی در دبیرستان ازجمله فعالیتهای این بانوی فرهنگی است.
در خانواده، قرآن جایگاه ویژهای داشت
او میگوید: از بچگی علاقهمند بودم و کار میکردم. پدربزرگم مشوقم بود. قرائتهای او در دوران کودکی همیشه در گوش ما بود. مادر پدربزرگم هم حافظ قرآن بود و کلاً در خانواده پدریام قرآن جایگاه ویژهای داشت. خاطرم هست نخستین هدیه مادربزرگم به من یک قرآن بود. با این سابقه از سن 14 سالگی حفظ قرآن را آغاز کردم. از ابتدای قرآن شروع به حفظ کردم. پس از آن از 18 سالگی سراغ آموزشهای رسمی رفتم و در جامعه قاریان مشغول به آموزش شدم. اساتید خوب و مشوقی داشتم. نخستین استادم مرحوم سیدمیرزاعلی رحیمی بود. از محضر اساتید دیگری همچون سیدجواد، سید مرتضی و سید مجتبی ساداتفاطمی بهره بردم و تجوید، صوت و لحن را آموختم. در کنار این اساتید، مسئولان جامعه قاریان، آقایان سیدجواد و سیدسعید سرسرابی مشوقان خوبی نهتنها برای من بلکه برای تمام قرآنآموزان بودند.
از جزء یک آغاز کردم
خانم مقربالهی درباره اینکه چطور حفظ را آغاز کرده، توضیح میدهد: از جزء یک آغاز کردم و توفیق داشتم در یک سال کل قرآن را حفظ کنم. ولی عقیده من این است حفظ تنها کافی نیست آدم باید به آیات قرآن عمل کند. همیشه به همه بچهها میگویم مهم نیست چقدر حفظ کردهاید، مهم این است تاچه اندازه به این آیات عمل میکنید. باید زندگی و رفتار ما با آیات عجین باشد. برای همین سرکلاسها وقتی آیات را میخوانم، در کنارش معنی و تفسیر آن را هم میگویم و تأکید میکنم بدون معنی و مفهوم، آیات را حفظ نکنند. خودم هم سعی کردهام رعایت کنم. در صحبت کردنم دقت میکنم با زبانم کسی را نرنجانم و با رفتارم کاری نکنم که چیزی به دل کسی بیاید. البته نمیگویم موفق بودهام ولی تلاشم را کردهام. یک سال بعد در جامعه قاریان خودم مشغول به تدریس شدم. تجوید و حفظ کار میکردم. برای دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، انجمن علمی دانشگاه فردوسی، دانشکده علوم قرآنی و دیگر مراکز، کلاس برگزار میکردم. در مهدهای قرآن هم کلاس داشتم و از پیشدبستانی تا دبیرستان و دانشگاه، کار میکردم. تدریس در دورهها و مراکز مختلف، دانشگاه و مدارس همزمان بود.
در خانه کلاسهای آموزشی میگذاشتم
آموزشهای او فقط در مدرسه نبوده و سعی کرده در جمع خانواده و نزدیکان هم تأثیرگذار باشد. میگوید: برای بچههایی که علاقهمند بودند، در خانه کلاسهای آموزشی میگذاشتم. از ساعت 7 تا 11 شب میآمدند و قرآن کار میکردیم. زمان مجردی جلسهای خانوادگی داشتیم که قرآنی بود. قرآن دور میکردیم و رفع اشکال انجام میشد. از فامیل و اطرافیان، حتی برادر و خواهرهایم شاگردان تجوید و حفظ خودم بودند که توانستند بخشهایی از قرآن در حد چند جزء را هم حفظ کنند. کتابهای آموزش تجوید زیاد میخواندم، ولی زمان ما به اندازه الان امکانات برای آموزش نبود. زمان پخش اذان، به آیاتی که پیش از آن خوانده میشد گوش میکردم تا ببینم از چه سبکی استفاده میشود و تاچه اندازه نکات را رعایت میکنند. باید میرفتیم و نوار یا ضبط کرایه میکردیم و من با چند برادر کوچکتر تا چشم میچرخاندم، میدیدم هرگوشه از ضبط را باید از یک جایی جمع کنم. وقتی شاگردانم را میبینم که به برکت قرآن زندگیهای خوبی دارند، خوشحال میشوم. میدانم در پناه قرآن حفظ شدهاند، مثل زندگی خودم که هرچه دارم و ندارم از برکت همین قرآن است و خیلی بیشتر از آنچه لیاقتم بوده به من لطف و عنایت کردهاند.
لالاییام برای بچهها آیات قرآن است
زندگی با آیات روی زندگی این حافظ و مدرس تأثیر داشته است. او درباره تأثیر قرآن در زندگیاش میگوید: قبلاً اگر روزی یک جزء میخواندم، میگفتم امروز اصلاً قرآن نخواندهام، الان که بچه کوچک دارم گاهی بعضی روزها نمیرسم قرآن بخوانم، ولی حفظیاتم را همیشه با خودم مرور میکنم. موقع غذا پختن و کارهای خانه همیشه ذکر میگویم و آیه میخوانم. بچههایم با صدای قرآن همیشه آرام میشوند. لالاییام برای بچهها آیات قرآن است. تلویزیون ما همیشه روی شبکه قرآن روشن است و دخترم همانجا آرام میگیرد و گوش میکند. البته که در این مسیر و تربیت قرآنی بچهها همراهی همسرم تأثیر زیادی داشتهاست. او خودش هم اهل مداحی است. در حفظ قرآن بچهها همراهی همسران واقعاً مهم است. هدف باید مشترک باشد تا بچهها تربیت قرآنی شوند. رفتارها و برخوردها باید قرآنی باشد تا روی بچهها تأثیر بگذارد.
این رفتارها نتیجه عکس دارد
او برای خانوادهها و افرادی که میخواهند سراغ حفظ قرآن بروند، پیشنهادهایی دارد؛ میگوید: بعضی از خانوادهها به دنبال حفظ با فشار هستند، درحالی که این رفتارها نتیجه عکس دارد. متأسفانه بعضی از خانوادهها میخواهند بچههایشان حافظ شوند تا جلو دیگران بخوانند و پز بدهند.هدف نباید این رفتارها باشد. یک آقایی پسر سه سالهاش را پیش یکی از آیتاللهها برده و خواسته بود بچه آیاتی از حفظ بخواند، اما نتوانسته بود. آمده بود پیش من و میگفت مایه خجالتم شده! گفتم آقای محترم اگر من هم بودم دستپاچه میشدم! یکی دیگر از بچهها بود که در اوقات زنگ تفریح توانسته بودیم با هم کار کنیم و حافظ جزء 30 شده بود، وقتی مادرش را دید با خوشحالی گفت یک جزء حفظ کردهاست، اما متأسفانه مادرش برگشت و گفت تو آبروی من را بردی! بروم و به فامیل بگویم دخترم فقط یک جزء حفظ است! بهنظرم خانوادهها بدون اجبار و فقط بهخاطر تأثیر قرآن بر زندگی، بچهها را سمت آن بیاورند و توقع زیادی نداشتهباشند. از طرفی 13 تا 14 سالگی بهترین سن برای حفظ است. البته که بچهها سریع حفظ میکنند و مهم تثبیت محفوظات است که نیاز به تکرار دارد. در کنار این، اول تجوید را یاد بگیرند و بعد سراغ حفظ بیایند، چراکه اگر آیات را اشتباه حفظ کنند، تغییر آن سخت است. با تمام این پیشنهادها بهنظرم اصل موضوع، خواندن و عمل به قرآن است که من برای بچههای خودم هم به آن تأکید دارم و پسرم محمدطاها را که الان حافظ جزء 30 است هیچوقت ��جبور به حفظ نکردهام و بیشتر از توانش از او نخواستهام.
خبرنگار: لیلا لاریچه
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
احیای نماز جمعه از برکات نظام اسلامی است
-
قدس رواق
-
کتابخانه ملک، مکانی پویا و جذاب برای علاقهمندان و عاشقان مطالعه
-
زندگی با طعم قرآن
-
خدا بالاترین ناظر است
-
عزاداری پرشور نوجوانان رضوی برای سید و سالار شهیدان
-
خداوند محسنین را دوست دارد
-
ارتقای سطح نخبگانی حوزه و دانشگاه در مدرسه تابستانه «دارالعلم»
-
افتتاح مدرسه تابستانه دارالعلم، نویدبخش افزایش فضاهای آموزشی در جوار حرم مطهر رضوی