به کار بردن تعبیر «امام» برای ائمه جماعات بسیار مناسب است. برخی بیش از حد روی این عبارت حساسیت دارند؛ بهتر است به جای عبارتهای ثقیلی نظیر «حضرت حجتالاسلام» از کلمه «امام» برای ائمه جماعات بهره ببریم، این در دنیای اسلام از جمله ترکیه و پاکستان و دیگر کشورها متعارف و جا افتاده است.
در گذشته افرادی که سن بالایی داشتند در مساجد جمع میشدند و در کنار عبادت و ذکر به گفتوگو با هم میپرداختند؛ اما اکنون درِ مساجد را بستهایم و جای مساجد را پارکها گرفتهاند که این خود دارای آسیبهایی است.
در گذشته مسجد عضوی از خانوادهها به شمار میرفت؛ یک خانم همانطور که خانه خود را جارو میکرد، مسجد را هم جارو میکرد؛ کسی که زیارت میرفت همانند خانواده خود برای مسجد سوغات میآورد.
درِ مسجد در زمان پیامبر اکرم(ص) یکسره به روی مردم باز بود، نه اینکه تنها در وقت نماز باز باشد؛ مساجد میتوانند کارکردهای بسیاری در رسیدگی به مشکلات اجتماعی مردم داشته باشند. باید در این خصوص مطالعات و بررسیهایی صورت بگیرد.
تربیت امام جماعت برای مساجد کار بسیار مهمی است. اینکه یک طلبه در ادارهای مدیر شود خارج از حیطه رسالت طلبگی است، حتی قضاوت هم کار اصلی طلبه نیست؛ رسالت اصلی طلبه، امامت جماعت و مسجد است.
یک خاطره از مرحوم آیتالله مهدوی کنی بگویم. ایشان میگفتند این مسجد بود که برای ما نیرو تربیت کرد نه دانشگاه؛ ای کاش درسهای حوزههای علمیه هم به سمتی برود که روش امامت و مسجدداری را به طلاب بیاموزد.
درباره فلسفه معماری و نقشهای بهکار رفته در طراحیهای مساجد هم باید بگویم طراحیها، کاشیکاریها و حتی گلهایی که در کاشی مساجد به کار میرود ویژه است و این موضوع نشان میدهد سرّی وجود دارد و آن این است مبدأ حرکت، مسجد است و به عالم غیب میرسد.
این سبک معماری و کاشیکاری دارای اسرار و معنا و مفهوم خاصی است؛ اما متأسفانه در این زمینه کمکاری شده و باید به آن پرداخته شود.