گفتوگوی قدس با آیتالله کریمی جهرمی در سالگرد د رگذشت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی
آگاه به زمانه
آیتالله العظمی صافی گلپایگانی در میان حوزویان به شیخ الفقها و العلما مشهور بود. او را با دیگر عناوین چون مرجع مهدوی، خادمالمهدی و خادمالرضا نیز میشناسیم. اما وجهه علمی آیتالله تنها بُعد از شخصیت او نبود. گرچه یکی از چهرههای سنتی حوزه قم شناخته میشد، اما به گفته نزدیکان، دربرابر وضعیت جامعه بیتفاوت نبود.
اهل مطالعه مطبوعات بود و مشکلات مردم را به مسئولان تذکر میداد. از این رو آیتالله صافی را عالمی مردمدار و مدافع آنان میدانند.
آيتالله کریمی جهرمی که خود از علما و مجتهدان مسلّم حوزه علمیه قم و داماد آن مرجع فقید است در گفتوگو با قدس از دغدغههای اجتماعی استاد خود میگوید.
نیازهای مردم
آیتالله العظمی صافی مرجعی آگاه به زمانه بود. البته این یک حقیقت است که مرجعیت باید از امور زمان آگاهی داشته باشد و بدون این آگاهی و اطلاع از نیازها و احتیاجات مردم، مرجعیت او ناقص خواهد بود.
اما درباره ایشان به جرئت عرض میکنم در بین مراجعی که در طول عمر دیدم کمتر مرجعی را یافتم که اینقدر وضع روزگار و زمانه و اوضاع کشور و جهان را تعقیب و مطالعه کند.
از جمله مطالبی که خود از نزدیک مشاهده کردم این بود روزنامههای متعددی را که برای ایشان میآمد -که حدود 10روزنامه در روز بود- را مطالعه میکردند.
خبرنامهها و هفتهنامهها را جداگانه بررسی میکردند و مواضعی از آنها را که نیاز به توجه بیشتر بود بیشتر و کاملتر میخواندند و اوقاتی که خدمتشان میرسیدیم، میفرمودند این مطلب را در فلان روزنامه دیدهاید یا نه؟
در این مورد اهتمام عجیبی داشتند و اگر حس میکردند مطلبی از آنها نیاز به اقدامی دارد، آن را دنبال و اقدام میکردند.
برخی مواقع میدیدیم قسمتهایی از روزنامهها را جدا کردهاند و در وقت دیدار با مسئولان کشوری در باره آن مطلب، با آنها صحبت و موضوع را پیگیری میکردند. اگر جای انتقادی بود بیان و اگر نقطه مثبتی بود، تشویق و قدردانی میکردند.
یکی از سیاستمداران مشهور زمانی به بنده گفت: من تصمیم داشتم از تهران به قم بیایم و درباره جریانی تازه با ایشان صحبت کنم.
با این تصمیم به قم آمدم و به حضور ایشان رفتم. تا نشستم، آقا فرمود: فلان مطلب را شنیدهاید.
این مسئول میگفت: تعجب کردم چطور مطلبی را که من تازه فهمیدهام ایشان از قبل اطلاع پیدا کرده بود! از این قبیل مطالب بسیار از ایشان مشاهده شده است.
محبوب دلها
کسانی هم بودند که رسماً برای حل بعضی مشکلات به حضورشان میآمدند و آن بزرگوار راهنماییهایی میکردند. از جمله همین اواخر که قضیه گرانی و سختی حال مردم و معیشت آنها، ایشان را خیلی کلافه و ناراحت کرده بود، خیلی صریح جریان را با یکی از سیاستمداران که برای ملاقات ایشان آمده بود در میان گذاشته و حتی چاره کار را گفته بودند که برای خلاصی از این وضع و رهاشدن از این گرفتاریها خوب است ایران ارتباط با کشورهای خارجی را بیشتر و بهتر کند و با ممالک دیگر در ارتباط باشد تا با چارهجویی و مشورت و بدست آوردن نظرات آنها راه چارهای برای خلاصی از این ناراحتی و نگرانیها فراهم شود.
این مطلب را بهصراحت گفتند و حتی طوری شد که برخی افراد بیطاقت و بیتأمل، زبان به اعتراض گشودند. اما نکته مهم آن است نام خیر آیتالله صافی اینطور باقی ماند که ایشان دلسوز جامعه و به یاد مردم و فقیه جامعالشرایط و مطلع به اسرار و وقایع جهان است. بنابراین علاقه مردم به ایشان محکمتر شد چراکه یک مرجع بزرگ کهنسال و شیخالعلما این طور در فکر رها شدن مردم از گرفتاریها بود و سیاستمداران را به اصلاح امور بیش از پیش دعوت میکرد. شاید به همین خاطر هم بود که تشییع ایشان یک تشییع بسیار دیدنی و کمسابقه بود. تشییعی که تمام صحن مطهر و خارج آن تا نزدیکی مسجد امام پر از جمعیت بود و مردم متدین بهخصوص جوانان باصفا و وفا با حال خاصی در این تشییع شکوهمند و پرحقیقت شرکت کردند و در عزا و سوگ ایشان اشک ریختند.
مرجع جوانان
آیتالله صافی با وجود کهولت سن ارتباط بسیار خوبی با جوانان داشتند. ایشان به قشر جوان بسیار علاقهمند بودند و با آنها گفتوگو میکردند؛ از این رو جوانان هم سؤالات زیادی از ایشان میپرسیدند و ارتباط با ایشان را دوست داشتند.
پسرها و دخترهای جوان گاهی برخی مسائل خصوصی که برای همه بیان نمیشود را از ایشان سؤال میکردند و معظمله مانند یک پدر مهربان جواب آنها را میدادند.
با آنها به گفتوگو مینشستند و آنها را تشویق میکردند. درست روش پیامبر(ص) را داشتند که برای مردم و جامعه احترام قائل بودند. گاه کتابهای خودشان که تازه نوشته بودند را به آنها اهدا میکردند و گاهی اوقات آنها را به نکات حساسی که لازم بود ارشاد میکردند. اگر مطلب خوب و جالبی از جوانان میشنیدند بسیار مشعوف میشدند و از آنها قدردانی میکردند و فرقی نداشت جوانها از فامیل بودند یا غیر فامیل.