نگاهی به کارنامه هنری سعید راد که دیروز درگذشت
بازگشت عقاب به آشیانه
سعید راد از بازیگران مطرح و قدیمی سینما و تلویزیون صبح روز گذشته پس از تحمل یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت.
او از معدود بازیگران بازمانده از نسلهای پیش از انقلاب بود که اگر چند سال دوری او از سینما را فاکتور بگیریم، با گذر از آن ایام دوباره به حرکت و ماجراجویی در این مسیر پرفراز و نشیب ادامه داد و نسلهای مختلف از پیر و جوان با فیلمهای او آشنا هستند و خاطره دارند.
سعید راد بازیگری را از سال ۵۰ با «فاتحین صحرا» ساخته محمد زریندست آغاز کرد، البته حضور جدی او بلافاصله در سالهای ۵۱ و 52 با «صبح روز چهارم» و «تنگنا» رقم خورد. سعید راد به دلیل فیزیک و چهرهاش خیلی زود به یکی از ستارههای پرطرفدار فیلمهای آن دوران تبدیل شد و تا سال ۵۷ در ۳۴ فیلم سینمایی نقشآفرینی کرد و دوران پرکاری را پشت سر گذاشت. او پس از پیروزی انقلاب با فیلم «مرز» به کارگردانی جمشید حیدری که نخستین فیلم سینمای دفاع مقدس ایران بود، بازیگری را ادامه داد.
راد در سالهای نخست دهه 60 در هفت فیلم سینمایی همچون «خط قرمز»، «برزخیها»، «دادشاه» و... نقشآفرینی کرد که برخی از این فیلمها جزو آثار پرمخاطب و پرفروش آن دوران بودند و سرآمد آنها «عقابها» ساخته ساموئل خاچیکیان بود؛ او که در تدارک بازی در چند فیلم دیگر با فیلمسازان سرشناسی همچون تقوایی و کیمیایی بود، در سال ۶۳ و پس از بازی در فیلم «عقابها» ممنوع التصویر شد و ایران را ترک کرد.
بازگشت شکوهمند با «دوئل»
نزدیک به دو دهه بعد، او با یکی از آثار مهم و پرهیبت دفاع مقدسی آن دوران یعنی «دوئل» ساخته احمدرضا درویش بازگشتی شکوهمند به سینما داشت.
۱۹ سال دوری از سینما و نشستن گرد زمان بر چهره سعید راد از او یک تصویر تازه و اصیل ساخته بود، تصویری که البته از ابهت و چهره خاص او در سالهای جوانی چیزی کم نکرده بود و حالا در ۵۹سالگی و اوج پختگی، بازگشتش به سینما را با یک فیلم دفاع مقدسی کلید زد؛ ژانری که اتفاقاً سعید راد آخرین نقشآفرینیاش در سینما پیش از خروج از ایران را در آن تجربه کرده بود و حالا پس از نزدیک به دو دهه با فیلمی از همین ژانر این فاصله زمانی را به هم پیوند زده بود.
البته ناگفته نماند که قرار بود بازگشت راد به سینما با «زنگی و رومی» ناصر تقوایی اتفاق بیفتد که آن پروژه نافرجام ماند و «دوئل» آغازی دوباره برای بازگشت این بازیگر به سینما شد. راد در گفتوگویی درباره نحوه آشنایی خود با درویش و انتخابش در فیلم «دوئل» این طور میگوید: در یک جلسه او را تصادفی و زمانی که مشغول انجام مصاحبهای بوده دیده، در حالی که درویش را نمیشناخته؛ پس از پایان مصاحبه، احمدرضا درویش خودش را به او معرفی میکند. راد ادامه میدهد: من او را به نام میشناختم و «متولد ماه مهر» را که آن زمان در حال اکران بود، دیده بودم و این باب آشنایی ما شد. آقای درویش شخصیت بسیار دوست داشتنی داشت که برای من خیلی جالب بود. پس از آن دیدار به دفترش رفتم و همکاری ما شکل گرفت و «دوئل» ساخته شد.
«چ» و قامت تیمسار فلاحی
تجربه بازی در این فیلم بیگپروداکشن از نظری دیگر هم برای سعید راد اتفاق تازهای بود و او برای نخستین بار صدای سر صحنه را تجربه کرد و برای نقشش از دوبلور استفاده نشد. تا آن زمان کسی صدای راد را روی نقشهایش نشنیده بود؛ صدایی خشن و خشدار که روی قامت باصلابت و ورزیده سعید راد جا خوش کرده بود و جلای دیگری به نقش اسکندر میداد. راد همچنین در یک نقش قابل توجه دیگر در فیلم «چ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا بازی کرد و نقشآفرینی او در قامت تیمسار فلاحی نظامی ارشد ایرانی نزد مخاطبان و منتقدان سینما ماندگار شد. او همچنین برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد در بخش نگاه نو سیامین جشنواره فیلم فجر، برای فیلم «گیرنده» ساخته مهرداد غفارزاده شد. «پایان خدمت»، «پروانگی» و «جنون» از دیگر فیلمهایی بود که این بازیگر اوایل دهه ۹۰ در آنها بازی کرد.
«سرزمین مادری»، «در چشم باد»، «ترور خاموش»، «ارثیه پدری» و... از سریالهایی است که راد در این سالها در تلویزیون بازی کرد و «گیلدخت» آخرین کار تصویری او بود.
سعید راد در حالی به 80سالگی خود نزدیک میشد که اواخر سال گذشته به دلیل یک مصدومیت در منزل دچار شکستگی از ناحیه لگن شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت و متأسفانه بهبود نیافت و از اواخر سال گذشته به مشکلات دیگری همچون عفونت ریه و مثانه هم دچار شد.
بازیگری شیفته سکانسهای اکشن
در روزهای گذشته دختر این هنرمند نسبت به وضعیت پدرش اطلاعرسانی کرده بود اما شاید یادداشتی که دیروز هوشنگ گلمکانی، منتقد سینما چند ساعت پیش از درگذشت این هنرمند در صفحه اجتماعی مجله فیلمامروز درباره وخامت حال سعید راد نوشت، وضعیت را روشنتر کرد. گلمکانی در یادداشت خود این طور آورده: روز پنجم فروردین که با جواد طوسی به عیادتش رفتیم، بیش از 6ماه از آغاز وضعیت وخیمش میگذشت و تازه رضایت داده بود که دخترش به ما خبر بدهد. بس که مغرور است و دلش نمیخواست کسی او را در آن حال ببیند. تا پیش از آن، صبحها (سحرخیز بود) روزی یک ساعت میدوید و میکوشید سلامت و تناسباندامش را حفظ کند. به سختی میپذیرفت نقش یک پدر را بازی کند و همیشه به کارگردانها اصرار میکرد یک سکانس اکشن برایش در نظر بگیرند.
آن روز در یک خانه سالمندان به عیادتش رفتیم و اکنون هم در همان جا بستری است. بعید میدانم این را خودش بداند وگرنه حاضر نیست ساکن یک «خانه سالمندان» باشد. سعید رادی که آن روز روی تخت دیدم، شباهتی با آنچه که حتی از سالهای اخیرش به یاد داریم نبود. دلم نمیخواهد وضعیت او را در آن روز توصیف کنم، حتی اگر نتوانم فراموش کنم.
پس از آن، چند بار در تماس با آن آسایشگاه حالش را پرسیدم که به عنوان یک پاسخ کلیشهای گفتند: «خوب است، بد نیست» اما هفته گذشته که مسعود کیمیایی و جواد طوسی به عیادتش رفته بودند، از جواد خبر حال سعیدراد را گرفتم. گفت از آن روزی که با هم به دیدارش رفتیم بدتر است! و حالا با توصیفی که دخترش از حال امروز پدر کرده، معنایش این است که: مگر که دست معجزتی… آرزوی آن معجزه را دارم.
گفتنی است مراسم بدرقه پیکر سعید راد، بازیگر پیشکسوت سینمای ایران چهارشنبه (۴ مرداد ماه) ساعت ۹:۳۰صبح از ساختمان شماره۲ خانه سینما (خیابان وصال جنوبی، نبش کوچه شفیعی) به سمت بهشت زهرا(س) قطعه هنرمندان انجام میشود.
خبرنگار: صبا کریمی
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
دومین دارالعلم تابستانه در جوار عالم آلمحمد(ع)
-
قفل وام مسکن و قلدری بیمجازات بانکها
-
2 مرداد
-
بازگشت عقاب به آشیانه
-
الزام دستگاه قضا برای کمک به دولت جدید
-
قمار خطرناک برای دموکراتهای آمریکا
-
خزر صحنه نمایش اقتدار
-
از دیپلماسی زیارت تا توجه ویژه به سازمانهای منطقهای
-
تنفس مصنوعی یا امضای سند شکست؟
-
باد موافق بهسوی دمشق میوزد
-
نقشه راهی برای اجرای سند تحول نداریم