دکتر محمدجواد مهدوی، استاد دانشگاه و پژوهشگر مطرح کرد
اما و اگرهای ترجمه برای کودک و نوجوان
این روزها بازار ترجمه کتابهای کودکان پررونق است. به هر کتابفروشی که وارد شوید، با تعداد زیادی از کتابهای ترجمه با ظاهر زیبا و موضوعات متنوع روبهرو میشوید. آن قدر جذاب که مخاطب کودک و نوجوان نمیتواند در برابرشان مقاومت کند.
ممکن است از خودتان بپرسید چرا آثار ترجمه این همه کودکان و نوجوانان را جذب میکنند و آیا خرید این آثار انتخابی درست است یا خیر؟
بیگمان این آثار مؤلفههایی دارند که بیشتر آثار داخلی ما از آن محرومند. البته در این بین کم نیستند آثار سطحی و بیکیفیت، با ترجمههای غیرحرفهای و نامناسب که به دست ناشرانی منتشر شدهاند که هدفشان تنها سود بردن از این بازار پررونق است. نگرانی همین جاست، اینکه چه طور میتوان سره را از ناسره تشخیص داد؟
در هفتهای که به نام کودک نامگذاری شده برای پاسخ به این پرسشها و شناخت بهتر دنیای ترجمه در ادبیات کودکان به سراغ دکتر محمدجواد مهدوی، استاد ادبیات دانشگاه فردوسی و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان رفتیم که این گفتوگو را میخوانید.
شروع ادبیات کودک از غرب بوده است
دکتر محمدجواد مهدوی درباره تأثیر ترجمه آثار برتر ادبیات کودک جهان در رشد ادبیات کودک ایران میگوید: «اساس آشنایی ما با ادبیات کودک و به طور عامتر، ادبیات داستانی معاصر به آن شکل که در قالبهایی مانند رمان منعکس شده است، از طریق آثار ترجمه شدهای است که از غرب آمدهاند. البته این به آن معنی نیست که ما پیش از این حکایت، داستان و قصه نداشتیم، اما داستان به معنای جدیدش یک پدیده غربی است. پس ما در ادبیات کودک و نوجوان وامدار غرب هستیم، زیرا ادبیات کودک در غرب سابقه طولانیتری دارد و طی یک جریان طبیعی رشد کرده و پیش رفته است. البته این به معنای نفی ارزشهای ادبی گذشته خودمان نیست، بلکه به این معناست که باید قدر آنچه را از دیگران دریافت کردیم هم بدانیم».
تلاش برای رسیدن به استانداردها
وی میافزاید: «قطعاً ترجمه تأثیر زیادی بر رشد آثار تألیفی ما نیز داشته است. اگر ما به تاریخ ترجمه در ایران نگاه کنیم، میبینیم ناشرانی که نخستین بار به نشر آثار ترجمه پرداختهاند، چقدر در رشد ادبیات کودک تأثیرگذار بودهاند. طبیعتاً وقتی آثار ترجمه که از استانداردهای خوبی برخوردار هستند وارد بازار شوند، مورد استقبال مخاطب قرار میگیرند. این نویسندگان داخلی را ترغیب میکند تا خودشان را به استانداردهای این آثار نزدیک کنند و همین مسئله بر کیفیت آثار تألیفی ادبیات کودک تأثیر میگذارد».
در ادبیات کودک و نوجوان غرب پدیده نقد جدی گرفته شده است
مهدوی همچنین در پاسخ به این پرسش که دلیل رغبت و علاقه کودکان به آثار ترجمه در مقایسه با آثار تألیفی چیست؟ میگوید: «یک نکته که در ایران به شکل حرفهای کمتر میبینیم نقد ادبیات به صورت عام و ادبیات کودک به صورت خاص است. البته منظور از نقد، عیبجویی از اثر نیست بلکه معنای تخصصی نقد مورد نظر است. در ادبیات کودک و نوجوان غرب پدیده نقد جدی گرفته شده و این موجب رشد ادبیات کودک و نوجوان غرب شده است. علاوه بر این سابقه طولانیتر ادبیات کودک غرب سبب شده این ادبیات به مرور زمان قوام بگیرد و بر تواناییهایش افزوده شود و همین موجب شده آثار ادبیات غرب پختهتر باشند».
وی تصریح میکند: «آثاری که در ادبیات غرب تولید میشوند به خصوص در قالب رمان، آثاری چندبعدی و چندوجهی هستند که متناسب با نیاز مخاطباند. گویا نویسندگان غربی مخاطب را بهتر شناختهاند و بهتر با او ارتباط برقرار کردهاند. مخاطب نیز وقتی با اثر ارتباط بهتری برقرار کند، بیشتر به آن توجه میکند. در بیشتر رمانهای ترجمه به خصوص رمانهای رده سنی نوجوان، مخاطب آثار دستکم گرفته نشده است، اما در بیشتر رمانهای نوجوان داخلی هنوز مخاطب نوجوان، کودک در نظر گرفته میشود».
مخاطب نوجوان چه اثری را دوست دارد؟
این پژوهشگر ادامه میدهد: «بسیاری از رمانهای نوجوان داخلی خطی و یکوجهی است و پیچیدگی که با روحیه نوجوان مناسب است، در این رمانها یافت نمیشود. در آثار ادبیات کودک هم این را میتوانیم ببینیم؛ البته آثار تألیفی خوب هم داریم که نویسنده به خوبی مخاطبش را شناخته است. مخاطب وقتی با اثری مواجه شود که به نیازهای روحی او بهتر پاسخ داده است، آن اثر را میپسندد. در این زمینه، نکتهای که اهمیت دارد و آیدن چمبرز نیز بر آن تأکید کرده است، مسئله طرفداری از مخاطب است. وقتی مخاطب ببیند نویسنده به او توجه دارد و طرف اوست و از دل او خبر دارد، طبیعتاً به چنین اثری رغبت بیشتری نشان میدهد».
چه کتابی باید ترجمه شود؟
آیا مترجم باید کاملاً به متن اصلی وفادار باشد یا ترجمه خود را با توجه به معیارهای فرهنگی مناسبسازی کند؟ دکتر مهدوی در این باره میگوید: «پاسخ به این پرسش خیلی دشوار است. خانم ریتا اویتینن، کتابی دارد با عنوان ترجمه برای کودکان و در این کتاب بیان میکند که ترجمه برای کودکان یک پارادوکس است. از یک طرف میگوییم کودک ما باید با آداب و رسوم و باورهای مناطق دیگر دنیا آشنا شود و از طرف دیگر ممکن است در آثار ترجمه شده مسائلی فرهنگی وجود داشته باشد که با فرهنگ بومی ما سازگار نباشد. اگر بخواهیم کودک با آداب و رسوم دیگران آشنا شود و فرهنگهای دیگر را درک کند، میگوییم ترجمه باید بدون دخل و تصرف صورت بگیرد، اما گاهی مسائلی وجود دارد که با فرهنگ ما مناسب نیست و به هر دلیلی قابل ترجمه نیست.
اگر بخواهیم به شکل عملی کار کنیم، وقتی قصد داریم کتابی را ترجمه کنیم و میبینیم اختلافهای فرهنگی زیادی در آن وجود دارد که اصلاً قابل انتقال نیست، به نظر من به جای ترجمه و حذف نیمی از متن کتاب، بهتر است سراغ ترجمه چنین کتابی نرویم. اما گاهی میبینیم کتابی با توضیحات و جرح و تعدیلهایی قابل ترجمه است، این اثر برای ترجمه مناسب است. البته باید با توضیحاتی همراه باشد که برای مخاطب قابل درک باشد و در ضمن مخاطب را نیز با تفاوتهای فرهنگی مختلف آشنا کند. بعضی کتابها هم مشکل خاصی ندارند و به راحتی میشود ترجمهشان کرد. بنابراین باید یک دستهبندی بین کتابها انجام داد و بر اساس آن درباره آثار قضاوت کرد».
خبرنگار: لیلا خیامی
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
مؤیــَّـد به روحالقدس
-
نظام بانکی در باتلاق نرخ بهره
-
گزینههای مسکو برای پاسخ چیست؟
-
جنجال داوریها در لیگ برتر بالا گرفت
-
حفظ کرامت افراد؛ اولویت در کمک و حمایت
-
10 گام علیه جامعه ایرانی
-
17 مهر
-
پاشنهآشیل صادرات صنایعدستی
-
رفع ایراد شورا به طرح شفافیت
-
الزامات هفته وحدت اسلامی
-
سند ملی حقوق کودک و نوجوان، معطل برنامه اقدام است
-
اما و اگرهای ترجمه برای کودک و نوجوان