درنگی در اصطلاح «میل کشیدن در چشم»

درنگی در اصطلاح «میل کشیدن در چشم»

عباسعلی سپاهی یونسی-  شاعر و روزنامه‌نگار  


سال‌های دور چهاربیتی شنیدم با این مضمون که:
دِ بُرج سَردَرَم کردن قلاوُر
دو چشمِ روشنم کم می‌دهند نور
دو چشم روشنُم را میل کشیدند
نه از نزدیک می‌بینَم نه از دور 
همان اولین بار با شنیدن اصطلاح «میل کشیدن» در چشم، با خودم فکر کردم میل کشیدن در چشم چه شکنجه‌ بدی بوده است و فردی که در چشم او میل می‌کشیدند چه زجری را متحمل می‌شد چون طبق چیزی که نوشته‌اند وقتی قرار بود در چشم فردی میل بکشند چشم او را باز نگه می‌داشتند و میل داغی را به چشم فرد نزدیک می‌کردند و مشخص است چه اتفاقی می‌افتاد. همین دیشب در گلگشتی که هر از گاهی در دیوان سراسر زیبایی حافظ اتفاق می‌افتد، دوباره به این اصطلاح برخوردم، آنجا که حضرتش می‌فرماید:
شاه غازی خسرو گیتی‌ستان
آنکه از شمشیر او خون می‌چکید
عاقبت شیراز و تبریز و عراق
چون مسخر کرد وقتش در رسید
آنکه روشن بد جهان‌بینش بدو
میل در چشم جهان‌بینش کشید
که مراد و منظور، میل کشیدن در چشم ‌امیر مبارزالدین محمد بن مظفر است که قصد جان دو پسرش یعنی شاه شجاع و شاه محمود و البته خواهرزاده‌اش را کرده بود اما آن‌ها پیش‌دستی کردند و توسط یا به دستور فرزندش شاه شجاع در چشمش میل کشیدند و پس از مدتی هم ‌امیر مبارزالدین که حافظ هم از او دل خوشی نداشته است از دنیا رفت و حافظ در غزلی دیگر می‌گوید:
شرابِ خانگیم بس مِیِ مغانه بیار
حریف باده رسید‌ ای رفیق توبه وداع
همین عبارت غم‌انگیز را اما سعدی به طرزی دیگر در غزلی عاشقانه استفاده می‌کند، اینجا دیگر از میل کشیدن برای تنبیه شخص استفاده نمی‌شود بلکه شاعر می‌خواهد حد اعلای عشق خود به معشوق را بازگو کند: 
به شمشیر از تو نتوانم که روی دل بگردانم
وگر میلم کشی در چشم میلم همچنان باشد
غرض آنکه شعر می‌تواند آینه‌ای باشد از آنچه بر جوامع در طول قرن‌ها رفته است. چه آن گاه که حافظ برای ‌امیر مبارزالدین یا همان محتسب می‌گوید:
«میل در چشم جهان‌بینش کشید»
و چه آن گاه که رودکی برای تشویق نصر بن احمد سامانی برای بازگشت به بخارا از سفر چهار ساله‌ خود به هرات می‌گوید:
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه