فیلسوفی شاعر با دغدغه‌های ازلی و ابدی

امروز سالروز بزرگداشت ادیب، ریاضیدان، منجم، مفسر و رباعی‌سرای ایرانی است

فیلسوفی شاعر با دغدغه‌های ازلی و ابدی

معمولاً خیلی‌ها، شعر را هنری می‌دانند که به خیال و عاطفه مرتبط است. تصور خیلی از کسانی که به شعر علاقه دارند، شعر می‌خوانند و آن را زیر لب تکرار می‌کنند این است که شعر وسیله‌ای است برای احساسات و عواطف انسانی، مثلاً برای بیان عشق، تنهایی، رنج و ترس و... .


البته که شعر وسیله‌ای قوی برای بیان احساسات است. شاید در بین هنرها، بهترین و مناسب‌ترین هنر برای بیان احساسات باشد؛ چرا که به صورت مستقیم با زبان سروکار دارد و از این طریق راحت و بهتر می‌توان احساسات و عواطف شخصی را منتقل کرد. اما واقعیت این است که خیلی‌ها به نقش مهم اندیشه در شعر توجه ندارند. شاید بگویید برای بیان اندیشه، وسیله‌های بهتر و شناخته شده‌تری هم مثل فلسفه یا علم هست. حکیم عمر خیام که امروز سالروز درگذشت او در 975 سال پیش و روز بزرگداشت وی هم است، بهترین نمونه و مثال برای این است که بفهمیم، اتفاقاً شعر برای انتقال اندیشه چه نقش مهمی ‌دارد و چگونه شعر می‌تواند کاری کند که از فلسفه و علم برنمی‌آید.

چرا رباعی؟
می‌دانیم که خیام در زمان خود و حتی قرن‌ها پس از خود، یکی از مهم‌ترین و سرآمدترین دانشمندان جهان بوده است. کار مهم و بزرگ او در تدوین گاه‌شمار ایران به همراه مطالعاتش در ریاضیات و نجوم آن قدر مهم و تأثیرگذار است که شاید بتوان او را از این نظر یکی از مغزهای متفکر و بی‌تکرار تاریخ بشر دانست. تا یکی دو قرن پس از خیام هم تأثیر و هیمنه علمی ‌او چنان بود که کسی یادی از شاعری او نمی‌کرد و هر کس می‌خواست درباره دانش و دانشمندی مثالی بزند، اول سراغ خیام می‌رفت. اما همین خیام با آن همه کارهای علمی‌ بزرگ که فقط یک نمونه‌اش گاه‌شماری دقیق و بی‌نقص است که دقتش را بسیار بالاتر از تقویم میلادی ارزیابی می‌کنند، گاهی در خلوت خود و در زمانی که اندیشه‌های بزرگ فلسفی در مغزش به جوشش درمی‌آمد، راهی برای بیان این تأملات و تفکرات جز به بیان شعر پیدا نمی‌کرد.رباعی که در آن زمان به نام‌های مختلف مانند ترانه، دوبیتی و... نامیده می‌شد، ریشه‌ای کاملاً ایرانی دارد. ریشه پیدایش این قالب به احتمال زیاد به ایران پیش از اسلام می‌رسد و این احتمال وجود دارد که ایرانیان آن را از طریق مراوده با ساکنان شرق دور و تحت تأثیر ‌هایکو و دیگر قالب‌های شعر کوتاه چین و ژاپن دریافت کرده باشند. دو ویژگی مهم این قالب یکی کوتاه بودن ذاتی آن است و دیگری وزن آن که به احتمال فراوان از پهلویات که شعرهای جاری در زبان مردم و به جای مانده از ادبیات غیردرباری رایج در میان مردم عامه بوده، گرفته شده است. در ایرانی بودن این قالب و نزدیک بودن آن به زبان رایج مردم در خلوت خود شکی نیست. به عبارت دیگر ایرانیان هر وقت می‌خواسته‌اند در خلوت به بیان احساسات و ناگفته‌های خود روی بیاورند، رباعی یا ترانه می‌گفته‌اند. این شعر با شعر رایج درباری که قصیده بوده ماهیتاً تفاوت داشته است. در شعر درباری هدف خوشامد یک ممدوح پولدار یا قدرتمند بوده پس شاعر در آنجا هنرمندی‌های کلامی ‌و تصویرسازی به خرج می‌داده است اما در رباعی شاعر که عمدتاً شاعری غیرحرفه‌ای بوده است، تنها می‌خواسته درددل و حرف‌های درونی‌اش را بیان کند.

خیام با شعر چه کرد؟
خیام به عنوان یک شاعر غیرحرفه‌ای، طبیعی بود که همین قالب را انتخاب کند اما حرف‌هایی که او برای گفتنشان بی‌تابی می‌کرد، از جنس حرف مردم عادی نبود بلکه دغدغه‌های ازلی و ابدی و تفکرات یک فیلسوف بالذات بود. برای همین برای هر کس که آن‌ها را می‌شنید، تکان‌دهنده بود. این پرسش که ما از کجا آمده‌ایم و به کجا خواهیم رفت احتمالاً پرتکرارترین پرسش انسان در طول زندگی خود بوده است، از قرن‌ها پیش از خیام تا قرن‌ها پس از خیام به این پرسش پاسخ داده شده اما آیا هیچ پاسخی کوتاه‌تر و صریح‌تر از پاسخ خیام به این پرسش داده شده که: می‌نوش ندانی از کجا آمده‌ای/خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت؟
می‌بینید خیام چگونه توانسته است از شعر استفاده کند تا به بهترین، کوتا‌ه‌ترین و مؤثرترین شکل، اندیشه خود را به دنیای پس از خود منتقل کند؟ بی‌خود نیست که این شاعر غیرحرفه‌ای توانست به یکی از بزرگ‌ترین نام‌ها در میان شاعران همه جهان بدل شود و شهرت شاعری‌اش حتی از شهرت علمی‌اش پیشی بگیرد. خیام عالی‌ترین نمونه تفکر در شعر است و خواهد ماند.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه