کجایند سریال‌های خیابان‌خلوت‌کن؟

نگاهی به راهکارهای جذب مخاطب در رسانه‌ملی به بهانه روز جهانی تلویزیون

کجایند سریال‌های خیابان‌خلوت‌کن؟

سریال یکی از قالب‌های جذاب، پرطرفدار و اثرگذار در تلویزیون‌های جهان است اما سیاست‌های جدید رسانه ملی به سمت محدود شدن ساخت سریال‌های تلویزیونی رفته، به طوری که رئیس سیمافیلم گفته است از این پس فقط دو شبکه سریال‌های روتین را پخش می‌کنند.


مهدی نقویان با اشاره به تغییرات پخش در تلویزیون عنوان کرده از سه شبکه اصلی، فقط دو شبکه یک و سه، روتین سریال‌سازی دارند و شبکه2 هم محدود به ساخت سریال‌های مناسبتی شده است. با وجود این سریال‌های روی آنتن هم آن طور که باید در جذب مخاطب موفق نبوده‌اند و دیگر خبری از سریال‌های خیابان خلوت کن دهه‌های گذشته نیست، حتی درباره سری‌سازی سریال‌های پرمخاطب دهه اخیر هم نظرات مختلفی برای همکاری مجدد با برخی از هنرمندان وجود دارد. به بهانه روز جهانی تلویزیون با دو کارشناس رسانه درباره دلایل ضعف سریال‌سازی در تلویزیون و راهکارهای جذب مخاطب گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

 ضرورت حفظ سرمایه‌های انسانی
سیدمحمد حسینی، منتقد سینما و تلویزیون درباره اینکه چرا تلویزیون سریال‌های خیابان خلوت‌کن نمی‌سازد، دلیلش را ضعف مدیریتی، قهر هنرمندان با تلویزیون، محدودیت بودجه و کمبود فیلم‌نامه‌های خوب دانسته و به خبرنگار ما می‌گوید: همه این عوامل دخیل در ماجرا هستند ولی باید به هر کدامشان ضریب داد. حتماً بخشی از اشکالات به مدیریت صدا و سیما برمی‌گردد ولی مدیریت عام، نه مدیریت خاص چندساله آقایان جبلی و جلیلی.
او که پیکان انتقادها را صرفاً متوجه مدیریت فعلی نمی‌داند، اضافه می‌کند: برنج ایرانی هم برای دم کشیدن نیاز به زمان دارد، ساخت سریال‌های پروداکشن هم نیاز به مجموعه عوامل مختلف دارد از جمله داشتن آدم‌هایی که توان ساختن آثاری با پروداکشن‌های بزرگ را دارند. چنین محصولاتی برای تمام تلویزیون‌های جهان جذاب هستند مثلاً وجود آدم‌هایی همچون داوود میرباقری، مرحوم سلحشور، شهریار بحرانی، مهدی فخیم‌زاده و محمدعلی نجفی که تجربه کارهای پروداکشن دارند، گنجینه‌های رسانه ملی و این سرزمین به شمار می‌روند.
حسینی تأکید می‌کند: مدیریت تلویزیون، این فیلمسازان را که توان، حوصله و قدرت ساخت سریال‌های طولانی‌مدت و بیگ پروداکشن را دارند باید مثل گوهر حفظ کند و اجازه بیکار شدن به آن‌ها ندهد چون هدررفت سرمایه‌های انسانی است. 
مدیر انجمن سینمای انقلاب و دفاع‌ مقدس با اشاره به منقطع شدن ساخت سریال‌های بیگ‌پروداکشن در یک دوره مدیریتی و تمرکز روی ساخت سریال‌های طنز 90شبی عنوان می‌کند: چنین تصمیماتی سبب انقطاع زنجیره فقط در یک دوره مدیریتی خاص نشد بلکه این زنجیره برای دوره‌های بعدی هم قطع شد.
به گفته او، وقتی تلویزیون رقیبی مانند شبکه نمایش خانگی دارد با توجه به حجم بالای تولیدات پلتفرم‌ها، تمایل هنرمندان به کار در سریال‌های بیگ پروداکشن برای تلویزیون کمتر می‌شود؛ چرا که از نظر زمانی چهار یا پنج سال باید آفیش یک سریال باشند و این پذیرش کار را برایشان سخت می‌کند. 

 اسکورسیزی را هم مانند رونالدو می‌خرند!
حسینی با انتقاد از تغییر شیوه بازی بازیگران در سریال‌های تلویزیون در دهه اخیر می‌گوید: شکل سریال‌سازی در تلویزیون به فیلم‌سازی در سینما نزدیک شده یعنی بازیگران بیش از اینکه احساساتشان را بازی کنند، احساساتشان را بیان می‌کنند و این شکل از بازی، شمایلی به سریال‌ها داده که آن‌ها را از سریال‌های خیابان خلوت‌کن به سریال‌های معمولی تبدیل کرده است. 
این منتقد سینما و تلویزیون معتقد است بخشی از مدیریت اخیر صدا و سیما دچار اعوجاج شده اما همه مشکلات به دو سال مدیریت اخیر تلویزیون برنمی‌گردد و بخشی از مشکلات مربوط به دوره‌های مدیریتی قبلی است که سنگ بنا را کج گذاشتند. 
او توضیح می‌دهد: سریال «یوسف پیامبر(ع)» بیشترین تماشاگر مردمی را در جهان داشته و سریال «مختارنامه» بیشترین تأثیر را در بسیج مردم منطقه علیه داعش. بررسی تأثیرهای این آثار، کشورهای حاشیه خلیج فارس را که پول و قدرت دارند به این فکر انداخته تا آثار فاخر بسازند. 
به گفته حسینی، مشکل آن‌ها کمبود پول و بودجه نیست بلکه نبود سرمایه‌های انسانی است و می‌افزاید: اگر آن‌ها فیلم‌سازی مانند داوود میرباقری داشتند چنان تبلیغی برای وهابیت می‌کردند که تصورش هم خطرناک است. کشوری که می‌تواند رونالدو را بخرد، خریدن «اسکورسیزی» برایش کار سختی نیست! 
او تأکید می‌کند: هنرمندان ما، موهبتی برای این سرزمین هستند و نباید بیکار بمانند. یکی از بزرگ‌ترین خسارت‌ها، بیکار ماندن هنرمندان شاخص و بزرگ است. پس از ساخت «مختارنامه» نباید داوود میرباقری 10سال بیکار می‌ماند یا پس از ساخت سریال «یوسف پیامبر(ع)» چرا مرحوم سلحشور سال‌ها بیکار ماند؟ هیچ مدیری در تلویزیون حق ندارد سبب بیکاری هنرمندان بزرگ و شاخص شود چون خسرانی بزرگ برای کشور است.

 آنچه منجر به ریزش مخاطب شد
سیدرضا اورنگ، منتقد سینما و تلویزیون که سال‌ها پیش با تلویزیون در حوزه تولیدات همکاری داشته، معتقد است بهترین سریال‌های تلویزیون در دهه 60 ساخته شدند آن هم در بحبوحه جنگ و تحریم، از سریال خانوادگی «آیینه» گرفته تا سریال‌های تاریخی «سربداران» و حتی سریال‌های کودکانه‌ای همچون «باز مدرسم دیر شد». 
او به خبرنگار ما می‌گوید: در آن دوره، اولویت هنرمندان این بود که یک کار جذاب و مورد پسند مخاطب بسازند و اکنون هم بازپخش سریال‌های دهه‌های 60 و 70 بیننده دارد ولی در دهه‌های اخیر، تغییر مدیریت‌ها و اقدام‌های غیرکارشناسی سبب ریزش مخاطبان تلویزیون شده در حالی که ما در عصر هوش مصنوعی و توسعه امکانات فیلم‌سازی هستیم ولی سریال‌های تلویزیون ضعیف‌تر از گذشته شده‌اند.
به گفته این فیلم‌نامه‌نویس در شوراهای فیلم‌نامه تلویزیون به مضمون بیش از تکنیک بها داده می‌شود و محتوا هم سلیقه‌ای شده است به همین دلیل آثاری که ساخته می‌شوند ضعف‌های جدی در داستان و اجرا دارند. اورنگ، موازی‌کاری در صدا و سیما را یکی دیگر از معضلات رسانه ملی دانسته و اضافه می‌کند: متأسفانه مدیرانی در صدا و سیما منصوب شده‌اند که نگاه‌های شخصی و سلیقه‌ای دارند که موجب طرد هنرمندان شدند. 
وی می‌گوید: حتی برنامه‌ها و سریال‌های مناسبتی هم ضعیف و سربازکنی هستند، اکثراً شبیه به هم ساخته می‌شوند در حالی که امکانات فیلم‌سازی این دوره قابل مقایسه با دهه‌های گذشته نیست. 

 آسیب همسوها به رسانه ملی
نویسنده سریال «زیر آسمان شهر» معتقد است امروز به اسم جوان‌گرایی، پیشکسوتان و باتجربه‌ها را حذف کرده‌اند در حالی که جوان‌ها نیاز به راهبر و هدایتگر دارند. کار جوان‌ها، خلاقیت و نوآوری است ولی گرایشی و سلیقه‌ای عمل می‌کنند و حرف باتجربه‌ها را هم گوش نمی‌دهند. 
او یادآور می‌شود: تلویزیون نمی‌تواند فقط با چند تهیه‌کننده همسو و معدود کار کند بلکه باید با حرفه‌ای‌ها کار کند، اتفاقاً همین آدم‌های همسو بزرگ‌ترین آسیب را به تلویزیون زده‌اند، برنامه‌سازی، آدم خودش را می‌خواهد. در حال حاضر برنامه‌های تلویزیون شبیه به هم شده‌اند از برنامه‌های صبحگاهی گرفته تا سریال‌های شبانه در حالی که تنوع و خلاقیت در برنامه‌‌سازی دهه 60 بیشتر بود. 
او با اشاره به اینکه شبکه3 در دوره‌ای پرمخاطب‌ترین شبکه تلویزیون بود ولی اکنون شبکه‌ای کم‌مخاطب شده است می‌افزاید: تعدد شبکه سبب هزینه‌تراشی برای تلویزیون شد چون به کارکنان سازمان اضافه کرد، شبکه‌هایی که کارشان بازپخش تولیدات شبکه‌های دیگر بود در حالی که تلویزیون می‌توانست چند شبکه محدود فعال و پرمخاطب داشته باشد.
اورنگ در پایان با بیان اینکه پیشرفت یعنی ترکیب تجربه و خلاقیت، یادآور می‌شود: تلویزیون نیروهای متخصصی داشت که یا بازنشسته شده‌اند یا به دلیل تغییر مدیریت‌ها به حاشیه رفته‌اند، رگ‌خواب مخاطب در دست این آدم‌های حرفه‌ای و کاربلد بود ولی تلویزیون از مشورت و تجربه این افراد بهره نبرد چون برخی مدیران جوان سازمان، خودشان را جامع‌الفن می‌دانند که منجر به تنگ شدن دایره هنرمندان در تلویزیون شد.

خبرنگار: زهره کهندل  

برچسب ها :
ارسال دیدگاه