نگاهی به فیلمهای «ملاقات خصوصی» و «برف آخر»
از عاشقانهای جذاب تا زندگی میان گرگها
از عاشقانهای جذاب تا زندگی میان گرگها صبا کریمی
این خبر خوبی است که هر سال در فجر برخی از کارگردانان فیلماولی با دست پر و فیلمی قابل دفاع راهشان را به سینما باز میکنند، اتفاقی که در مورد کاظم دانشی با ساخت «علفزار» و امید شمس با «ملاقات خصوصی» رخ داده است. این را هم در نظر بگیرید که در روزهای باقیمانده چند فیلماولی دیگر هم خواهیم داشت و باید منتظر تماشای آثار آنها هم باشیم.
به جرئت میتوان گفت «ملاقات خصوصی» یکی از بهترین فیلمهای امسال است. این فیلم برگرفته از یک داستان واقعی است؛ امید شمس سوژه آن را از میان پروندههایی که در زندان و به هنگام ساخت یک مستند با آنها روبهرو شده، پیدا کرده است. «ملاقات خصوصی» داستان فرهاد و پروانه است که طی اتفاقاتی و به شکلی نامتعارف با یکدیگر آشنا میشوند و دلبستگی فرهاد به پروانه، پای دختر را هم به این عاشقی باز میکند و این تازه آغاز ماجرا و تاوان سنگین آن است.
وقتی چارهای جز همراه شدن با فیلم ندارید
«ملاقات خصوصی» همزمان داستانش را در فضاهای مختلفی از فضای سرسبز دشت تا زندان روایت می کند. زندگی پروانه، رابطه او با فرهاد، سرخوردگیهای برادرش ایمان و پدرش که در زندان است، همه چیز به اندازه و کنار هم روایت میشود بدون اینکه فیلم از ریتم بیفتد و حوصله تماشاگر را سر ببرد.
«ملاقات خصوصی» دستکم در میان آثار امسال جزو معدود فیلمهایی است که ترکیب و تعادل عناصر فیلم در خدمت کلیت اثر است؛ از لوکیشنهای چشمنواز، موسیقی، قاببندیها، طراحی صحنه و لباس که با ریتم و به اقتضای داستان جان میگیرد و رنگ میبازد، همه چیز بهاندازه، حساب شده و دقیق است و آنچه این صحنه را کامل میکند بازی درخشان پریناز ایزدیار و هوتن شکیباست.
آیا باز هم سیمرغ روی شانه آنها مینشیند؟
هوتن شکیبا در فیلمهای بسیاری همچون «شبی که ماه کامل شد»، «ابلق»، «تیتی» و... ثابت کرده پارنتر درجه یک و قابلی است که میداند چطور بازی کند که هم خودش بدرخشد و هم در هماهنگی با نقش مقابلش یک زوج دیدنی بسازد؛ او در «ملاقات خصوصی» کاری میکند شاید سختتر از نقشهای دیگرش. پیچیدگیهای شخصیت فرهاد را با ظرافت و مهارتی مثالزدنی قدم به قدم برای مخاطب رو میکند و از این جهت میتوان این نقش را یکی از بهترین بازیهای اخیر او دانست. پریناز ایزدیار هم یکی از بازیهای خوبش را به نمایش گذاشته و اگرچه او را در این فیلم با «ابد و یک روز» قیاس میکنند اما ایزدیار در این فیلم یک سر و گردن بالاتر ایستاده است.
امین حیایی؛ سالهای پختگی و ایستادن در اوج
شاید آن سالهایی که امین حیایی جوانتر بود و انتخاب شماره یک بسیاری از فیلمسازان برای کمدیهایشان، کسی فکر نمیکرد او بعدها فرمانش را به سمت دیگری بچرخاند و یک حیایی جدید به سینما بیاورد. او پیشتر با «شعلهور» و «درخونگاه» ثابت کرده بود رسم غافلگیری را خوب میداند اما این بار در «برف آخر» یک بازی تکنیکی و حسی از او میبینید که حتی در سکوت هم سرش گرم و مشغول نقشآفرینی است.
«برف آخر» فیلم متفاوتی در سینمای ایران است، امیرحسین عسگری به دل کوهستان زده و از کنار گرگها سر درآورده، این فیلم در صلح با طبیعت و در پی حفاظت ساکنانش است و مملو از صحنههای جذابی است که در فیلمهای دیگر کمتر دیدهاید. اما همچنان ریتم کند و زمان طولانی فیلم میتواند مخاطب عام سینما را کسل کند. بنابراین پیشنهادمان این است برای دیدن این فیلم حوصلهتان را بیشتر کنید، صبور باشید و از منظره لذت ببرید.
وقتی چارهای جز همراه شدن با فیلم ندارید
«ملاقات خصوصی» همزمان داستانش را در فضاهای مختلفی از فضای سرسبز دشت تا زندان روایت می کند. زندگی پروانه، رابطه او با فرهاد، سرخوردگیهای برادرش ایمان و پدرش که در زندان است، همه چیز به اندازه و کنار هم روایت میشود بدون اینکه فیلم از ریتم بیفتد و حوصله تماشاگر را سر ببرد.
«ملاقات خصوصی» دستکم در میان آثار امسال جزو معدود فیلمهایی است که ترکیب و تعادل عناصر فیلم در خدمت کلیت اثر است؛ از لوکیشنهای چشمنواز، موسیقی، قاببندیها، طراحی صحنه و لباس که با ریتم و به اقتضای داستان جان میگیرد و رنگ میبازد، همه چیز بهاندازه، حساب شده و دقیق است و آنچه این صحنه را کامل میکند بازی درخشان پریناز ایزدیار و هوتن شکیباست.
آیا باز هم سیمرغ روی شانه آنها مینشیند؟
هوتن شکیبا در فیلمهای بسیاری همچون «شبی که ماه کامل شد»، «ابلق»، «تیتی» و... ثابت کرده پارنتر درجه یک و قابلی است که میداند چطور بازی کند که هم خودش بدرخشد و هم در هماهنگی با نقش مقابلش یک زوج دیدنی بسازد؛ او در «ملاقات خصوصی» کاری میکند شاید سختتر از نقشهای دیگرش. پیچیدگیهای شخصیت فرهاد را با ظرافت و مهارتی مثالزدنی قدم به قدم برای مخاطب رو میکند و از این جهت میتوان این نقش را یکی از بهترین بازیهای اخیر او دانست. پریناز ایزدیار هم یکی از بازیهای خوبش را به نمایش گذاشته و اگرچه او را در این فیلم با «ابد و یک روز» قیاس میکنند اما ایزدیار در این فیلم یک سر و گردن بالاتر ایستاده است.
امین حیایی؛ سالهای پختگی و ایستادن در اوج
شاید آن سالهایی که امین حیایی جوانتر بود و انتخاب شماره یک بسیاری از فیلمسازان برای کمدیهایشان، کسی فکر نمیکرد او بعدها فرمانش را به سمت دیگری بچرخاند و یک حیایی جدید به سینما بیاورد. او پیشتر با «شعلهور» و «درخونگاه» ثابت کرده بود رسم غافلگیری را خوب میداند اما این بار در «برف آخر» یک بازی تکنیکی و حسی از او میبینید که حتی در سکوت هم سرش گرم و مشغول نقشآفرینی است.
«برف آخر» فیلم متفاوتی در سینمای ایران است، امیرحسین عسگری به دل کوهستان زده و از کنار گرگها سر درآورده، این فیلم در صلح با طبیعت و در پی حفاظت ساکنانش است و مملو از صحنههای جذابی است که در فیلمهای دیگر کمتر دیدهاید. اما همچنان ریتم کند و زمان طولانی فیلم میتواند مخاطب عام سینما را کسل کند. بنابراین پیشنهادمان این است برای دیدن این فیلم حوصلهتان را بیشتر کنید، صبور باشید و از منظره لذت ببرید.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
برای بازی در لورکوزن لحظه شماری میکنم
-
از عاشقانهای جذاب تا زندگی میان گرگها
-
پایان تاریخ مصرف سرکرده داعش
-
تحقق جهش صادراتی با ارتقای دانش تجّار
-
بازگشت گلدکوئیست در قالب «کیونت»
-
ضرورت پرداخت هنری به زندگی صحابه بزرگوار
-
ای مسیحای سامرا، هادی (ع)
-
مطالبه اصلاح قانون بهکارگیری سلاح
-
شکلگیری انقلاب در دامان زنان انقلابی