خاطرات جالب خادم حرم مطهر رضوی از روزهای انقلاب
از مبارزه در رکاب رهبر انقلاب تا دیدار با امام در نجف
انقلابها خود به خود روی ندادهاند بلکه همیشه مردان و زنانی بودهاند که با پیروی از یک تفکر واحد آنها را به وجود آوردهاند، مانند انقلاب اسلامی ایران که در مرور اتفاقات و خاطرات آن میتوان روایتهای بسیاری را شنید و در آنها تأمل کرد.
اینکه یک انقلاب مردمی بتواند حاکم خودکامهای را ساقط کند، امر عجیب و بیسابقهای نیست. اما آنچه توانست در مدت کوتاهی، شاهنشاهی ایران را به جمهوری اسلامی تغییر دهد، وجود نگرش اسلامی بود که بسیاری از مردان و زنان مؤمن را گرد شمع خودش جمع کرد و به پایگاه تمام حرکتهای اسلامی نوین در دهههای گذشته تبدیل شد. در این مسیر وجود تکتک انسانهایی که خالصانه نهال انقلاب را کاشتند و برای برپا ماندن آن رنج بردند ستودنی است. «محمدعلی غفاریان» خیاطی از خادمان حرم مطهر رضوی از جمله همین افراد است که خاطرات شنیدنی بسیاری دارد.
۴۰ سالگی
قرارمان ساعت ۱۰ صبح ۱۲ بهمن، دقیقاً ۴۳ سال پس از انقلاب بود. پیرمرد با قامت خمیده برای مصاحبه کمی با تأخیر وارد محل قرار میشود و عذرخواهی میکند که محل را گم کرده و نتوانسته به موقع حاضر شود. نفسش گرفته و مینشیند روی صندلی تا نفسی چاق کند. از سن و سالش که میپرسم میگوید متولد ۱۳۱۲ است و روزهای وقوع انقلاب مصادف با ۴۰سالگی زندگیاش بوده است. روزهایی که اتفاقاتش ریشه در مسائل پیش از سال ۵۷ دارد و خونهای زیادی در هر حرکت انقلابی، از مردم به زمین ریخته شد تا انقلابی که مدنظرشان است به ثمر بنشیند.
نجواهایی که یک صدا شد
نگاهش رو به جلو است و در پاسخ به هر پرسش کمی سکوت میکند و بعد پاسخ میدهد. ابتدا از توفیق خدمت ۴۰-۳۰ سالهاش به عنوان خادم امام هشتم(ع) یاد میکند و آن را برکت تمام زندگیاش میداند. در جواب پرسشم که پرسیدم انقلاب چطور شروع شد، میگوید: پس از فوت آیتالله بروجردی که من خودم برای مراسم چهلم و سال ایشان همراه با چند تن از رفقا برای عرض تسلیت به قم رفتیم، نجواهای انقلاب کمکم شنیده شد. از آنجا بود که آیتالله خمینی(ره) با انتشار اعلامیهای مردم را به مبارزه با طاغوت دعوت کرد. پس از آن ایشان به عنوان رهبر انقلاب شناخته شد و مردم در مسیر انقلاب حرکت کردند و کمکم صدای واحدی در مخالفت با طاغوت شنیده شد.
غفاریان از جوانی خود یاد میکند و ادامه میدهد: در آن زمان من بسیار جوان بودم و با توجه به تفکراتم جذب مسیر انقلاب شدم. همراه با دوستانم در تظاهراتها و جلسات انقلابیون در مشهد شرکت میکردم و روز به روز قویتر در این مسیر قدم برمیداشتم. این جلسات موجب شد با بزرگان بسیاری از جمله آیتالله واعظ طبسی، رهبر انقلاب، شهید هاشمینژاد و بقیه کسانی که هدایت جریان انقلاب را در مشهد بر عهده داشتند آشنا شوم که بر تفکر و نگاه من بسیار اثر گذاشتند.
با نگاه جدی و مشتاقش از بیان خاطرات آن روزها اضافه میکند: حضورم در فعالیتهای انقلابی جدی و جدیتر شد تا جایی که خانهمان به مکان برگزاری جلسات و تکثیر اعلامیههای امام خمینی(ره) تبدیل شد. به خاطر دارم اوایل کار تکثیر اعلامیهها بسیار سخت بود چون به صورت دستی انجام میگرفت. آن زمان دو دانشجو هم به ما خیلی کمک میکردند و برای کارهای متفاوت کمک حال ما بودند اما متأسفانه از سرنوشت آنها بیخبر هستم و نمیدانم حتی زنده هستند یا در همان روزها به شهادت رسیدند.
جریانی که روز به روز گستردهتر میشد
این مرد انقلابی از سختیهای آن روزها یاد میکند و میگوید: از آنجایی که گرایش مردم به انقلاب روز به روز بیشتر میشد نیاز به اعلامیهها هم برای توزیع بیشتر بود. برای همین موضوع، انقلابیون مشهد دو دستگاه تکثیر تهیه کردند که یکی از این دو دستگاه در منزل ما که در پایین خیابان، اول کوچه عباسقلی خان بود، مستقر شد.
پس از ۱۵ خرداد سال ۴۲ و تبعید امام، کشتارهایی در نقاط مختلف ایران اتفاق افتاد. مردم از رفتار رژیم پهلوی خیلی عصبانی و خشمگین بودند. در مشهد هم تمام تظاهرات انقلابی در نهایت به سمت حرم مطهر ختم میشد و به یک پایگاه برای انقلاب بدل شده بود. به دلیل وجود انقلابیون در حرم، گاهی مردم در حرم مطهر مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند و همین حرکات رژیم موجب شد مردم منسجمتر و متحدتر برای دفاع از هم و انقلاب ظاهر شوند.
محمدعلی غفاریان از جریان آشنایی خود با رهبر انقلاب برایم میگوید: با ایشان همان اوایل انقلاب آشنا شدم. من برادری داشتم که در یکی از مدارس علمیه قم درس میخواند و برادر بزرگ رهبر انقلاب نیز همان جا مشغول به تحصیل بود. زمانی که به دیدار برادرم میرفتم، ایشان هم به نزد برادرشان میآمدند. در آنجا ایشان را ملاقات کردم و با موضعگیری و تفکرات انقلابیشان آشنا شدم. این آشنایی موجب شد ایشان برایم همواره الگو باشند و در مشهد بیشتر در جلساتی که توسط ایشان برگزار میشد و یا حضور داشتند شرکت کنم.
رهبری جلسات تفسیر زیادی با هدف آشنا کردن مردم با قرآن به عنوان اصل اساسی انقلاب برگزار میکردند. یکی از این جلسات، جلسات تفسیر قرآن در مسجد کرامت بود که بعضی اوقات به بیان احکام هم میپرداختند. منزل ایشان هم یکی دیگر از پایگاههای برگزاری جلسات بود. بعدها با توجه به شرایط، منزل ما هم تبدیل به یکی از مکانهای برگزاری جلسات انقلابیون شد که در این جلسات افرادی مانند شهید کامیاب و آقایان اسدی، فرزانه، صادقی، عسکری و تمام شاگردان آقا شرکت میکردند. من با رهبر معظم انقلاب مأنوس شدم و ایشان هم به جلساتی که در منزل ما برگزار میشد، میآمدند. پس از انقلاب و شهادت پسرم، ایشان برای دلجویی به منزل ما آمدند. رهبری همواره الگوی من بوده و هستند، به طوری که پس از امام خمینی(ره) من و خانوادهام مقلد ایشان شدیم.
خاطرهای شیرین
غفاریان همچنین از خاطره شیرینش با امام خمینی(ره) یاد میکند و میگوید: در زمانی که امام در عراق تبعید بودند به همراه چند نفر از دوستانم از جمله مرحوم غیور که بعدها مسئول شرکت فرش آستان قدس شد، به دیدار امام در نجف رفتیم. در کوچههای نجف خانه امام را پیدا کردیم. در آن دیدار همراه با ایشان نماز خواندیم و در مورد مسائل انقلاب در مشهد صحبت کردیم و امام احوال رهبر معظم انقلاب را از ما جویا شدند. خاطره دیدار آن روز، همواره شیرین است. وقتی به آن سالها فکر میکنم جز توفیق خدمت چیزی به ذهنم نمیآید و خوشحالم که توفیقی حاصل شد تا با خدمت به امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب با اسلام واقعی و انقلاب آشنا شوم.
۴۰ سالگی
قرارمان ساعت ۱۰ صبح ۱۲ بهمن، دقیقاً ۴۳ سال پس از انقلاب بود. پیرمرد با قامت خمیده برای مصاحبه کمی با تأخیر وارد محل قرار میشود و عذرخواهی میکند که محل را گم کرده و نتوانسته به موقع حاضر شود. نفسش گرفته و مینشیند روی صندلی تا نفسی چاق کند. از سن و سالش که میپرسم میگوید متولد ۱۳۱۲ است و روزهای وقوع انقلاب مصادف با ۴۰سالگی زندگیاش بوده است. روزهایی که اتفاقاتش ریشه در مسائل پیش از سال ۵۷ دارد و خونهای زیادی در هر حرکت انقلابی، از مردم به زمین ریخته شد تا انقلابی که مدنظرشان است به ثمر بنشیند.
نجواهایی که یک صدا شد
نگاهش رو به جلو است و در پاسخ به هر پرسش کمی سکوت میکند و بعد پاسخ میدهد. ابتدا از توفیق خدمت ۴۰-۳۰ سالهاش به عنوان خادم امام هشتم(ع) یاد میکند و آن را برکت تمام زندگیاش میداند. در جواب پرسشم که پرسیدم انقلاب چطور شروع شد، میگوید: پس از فوت آیتالله بروجردی که من خودم برای مراسم چهلم و سال ایشان همراه با چند تن از رفقا برای عرض تسلیت به قم رفتیم، نجواهای انقلاب کمکم شنیده شد. از آنجا بود که آیتالله خمینی(ره) با انتشار اعلامیهای مردم را به مبارزه با طاغوت دعوت کرد. پس از آن ایشان به عنوان رهبر انقلاب شناخته شد و مردم در مسیر انقلاب حرکت کردند و کمکم صدای واحدی در مخالفت با طاغوت شنیده شد.
غفاریان از جوانی خود یاد میکند و ادامه میدهد: در آن زمان من بسیار جوان بودم و با توجه به تفکراتم جذب مسیر انقلاب شدم. همراه با دوستانم در تظاهراتها و جلسات انقلابیون در مشهد شرکت میکردم و روز به روز قویتر در این مسیر قدم برمیداشتم. این جلسات موجب شد با بزرگان بسیاری از جمله آیتالله واعظ طبسی، رهبر انقلاب، شهید هاشمینژاد و بقیه کسانی که هدایت جریان انقلاب را در مشهد بر عهده داشتند آشنا شوم که بر تفکر و نگاه من بسیار اثر گذاشتند.
با نگاه جدی و مشتاقش از بیان خاطرات آن روزها اضافه میکند: حضورم در فعالیتهای انقلابی جدی و جدیتر شد تا جایی که خانهمان به مکان برگزاری جلسات و تکثیر اعلامیههای امام خمینی(ره) تبدیل شد. به خاطر دارم اوایل کار تکثیر اعلامیهها بسیار سخت بود چون به صورت دستی انجام میگرفت. آن زمان دو دانشجو هم به ما خیلی کمک میکردند و برای کارهای متفاوت کمک حال ما بودند اما متأسفانه از سرنوشت آنها بیخبر هستم و نمیدانم حتی زنده هستند یا در همان روزها به شهادت رسیدند.
جریانی که روز به روز گستردهتر میشد
این مرد انقلابی از سختیهای آن روزها یاد میکند و میگوید: از آنجایی که گرایش مردم به انقلاب روز به روز بیشتر میشد نیاز به اعلامیهها هم برای توزیع بیشتر بود. برای همین موضوع، انقلابیون مشهد دو دستگاه تکثیر تهیه کردند که یکی از این دو دستگاه در منزل ما که در پایین خیابان، اول کوچه عباسقلی خان بود، مستقر شد.
پس از ۱۵ خرداد سال ۴۲ و تبعید امام، کشتارهایی در نقاط مختلف ایران اتفاق افتاد. مردم از رفتار رژیم پهلوی خیلی عصبانی و خشمگین بودند. در مشهد هم تمام تظاهرات انقلابی در نهایت به سمت حرم مطهر ختم میشد و به یک پایگاه برای انقلاب بدل شده بود. به دلیل وجود انقلابیون در حرم، گاهی مردم در حرم مطهر مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند و همین حرکات رژیم موجب شد مردم منسجمتر و متحدتر برای دفاع از هم و انقلاب ظاهر شوند.
محمدعلی غفاریان از جریان آشنایی خود با رهبر انقلاب برایم میگوید: با ایشان همان اوایل انقلاب آشنا شدم. من برادری داشتم که در یکی از مدارس علمیه قم درس میخواند و برادر بزرگ رهبر انقلاب نیز همان جا مشغول به تحصیل بود. زمانی که به دیدار برادرم میرفتم، ایشان هم به نزد برادرشان میآمدند. در آنجا ایشان را ملاقات کردم و با موضعگیری و تفکرات انقلابیشان آشنا شدم. این آشنایی موجب شد ایشان برایم همواره الگو باشند و در مشهد بیشتر در جلساتی که توسط ایشان برگزار میشد و یا حضور داشتند شرکت کنم.
رهبری جلسات تفسیر زیادی با هدف آشنا کردن مردم با قرآن به عنوان اصل اساسی انقلاب برگزار میکردند. یکی از این جلسات، جلسات تفسیر قرآن در مسجد کرامت بود که بعضی اوقات به بیان احکام هم میپرداختند. منزل ایشان هم یکی دیگر از پایگاههای برگزاری جلسات بود. بعدها با توجه به شرایط، منزل ما هم تبدیل به یکی از مکانهای برگزاری جلسات انقلابیون شد که در این جلسات افرادی مانند شهید کامیاب و آقایان اسدی، فرزانه، صادقی، عسکری و تمام شاگردان آقا شرکت میکردند. من با رهبر معظم انقلاب مأنوس شدم و ایشان هم به جلساتی که در منزل ما برگزار میشد، میآمدند. پس از انقلاب و شهادت پسرم، ایشان برای دلجویی به منزل ما آمدند. رهبری همواره الگوی من بوده و هستند، به طوری که پس از امام خمینی(ره) من و خانوادهام مقلد ایشان شدیم.
خاطرهای شیرین
غفاریان همچنین از خاطره شیرینش با امام خمینی(ره) یاد میکند و میگوید: در زمانی که امام در عراق تبعید بودند به همراه چند نفر از دوستانم از جمله مرحوم غیور که بعدها مسئول شرکت فرش آستان قدس شد، به دیدار امام در نجف رفتیم. در کوچههای نجف خانه امام را پیدا کردیم. در آن دیدار همراه با ایشان نماز خواندیم و در مورد مسائل انقلاب در مشهد صحبت کردیم و امام احوال رهبر معظم انقلاب را از ما جویا شدند. خاطره دیدار آن روز، همواره شیرین است. وقتی به آن سالها فکر میکنم جز توفیق خدمت چیزی به ذهنم نمیآید و خوشحالم که توفیقی حاصل شد تا با خدمت به امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب با اسلام واقعی و انقلاب آشنا شوم.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
از مبارزه در رکاب رهبر انقلاب تا دیدار با امام در نجف
-
روایت پسرخاله فرح از خروج ثروت ملی توسط خاندان پهلوی
-
بازی «معافیت مشروط»
-
حس خوب روزهای پیروزی را بازیابی کنیم
-
افزایش قیمت بر اثر توهم انحصار
-
تکرار سناریوی «ویال» دروغین؟
-
«حاشیه» در متن بودجه شهرداری
-
جذابیتهای یک انقلاب مردمی برای جهانیان
-
تصویری تازه از شخصیت قهرمانهای جنگ
-
در خت کاجِ برجام