کاسبی مافیا با کلاغ و حلزون!

کاسبی مافیا با کلاغ و حلزون!

جواد صبوحی، روزنامه‌نگار


​​​​​​​شاید شما هم داستان افتادن تشت رسوایی تبلیغات 10سال پیش کرم حلزون را از بام رسانه ملی یادتان باشد؛ همان محصولی که آگهی‌هایش را یک‌ریز از یک شبکه‌ تلویزیونی پخش می‌کردند.
آخرش هم معلوم شد کرم حلزون غیرواقعی است و خبری از حلزون نیست و آنچه به این نام تولید و فروخته می‌شد نامستند است. 
همین حکایت، یعنی تبلیغات بی‌حساب و کتاب در صدا و سیما بارها و بارها برای محصولات دیگر هم تکرار شده است.
اصولاً برای گردانندگان این رسانه توفیر چندانی نمی‌کند تبلیغات چیپس و پفک، سوسیس و کالباس و فلان نوشابه انرژی‌زا را با نشان «نشاط آور» روی آنتن ببرند یا کتاب‌های مافیای کنکوری را با برند سوسک و کلاغ!
کسی چه می‌داند، شاید اگر من و شما هم جای مدیران این رسانه عیالوار بودیم، نمی‌توانستیم از خیر درآمدهای هنگفتی که بابت هر ثانیه‌اش عایدمان می‌شود، بگذریم. (همین چند سال پیش میانگین هزینه هر ثانیه تبلیغ را تنها در شبکه سه تلویزیون حدود 165میلیون و 233هزارو79  تومان اعلام کرده بودند).
خلاصه اینکه تا پای پول در میان است، این چرخ باید همچنان بچرخد مگر آنکه اتفاقی پیش‌بینی نشده، آن را متوقف کند.
 به خاطر دارم در میان مجموعه‌های تلویزیونی چند سال پیش، تبلیغی با مضمون اهدای عضو روی آنتن می‌رفت؛ روایت مرد جوانی که به مناسبت سالگرد اهدای عضو همسرش جشنی ترتیب داده بود. 
مسئولان رسانه ملی می‌گفتند پخش پرتعداد این پیام بازرگانی منجر به دلخوری مخاطبان شده و با اینکه این پیام آمار اهدای عضو را تا 40برابر افزایش داده، اما به احترام مخاطبان پخش این تبلیغ را کاهش می‌دهند. 
شاید این اولین و آخرین باری بود که این سازمان به خواست دیگران برای پایین کشیدن فتیله این‌گونه تبلیغات تن می‌داد؛ گو اینکه در جایی دیگر وقتی نماینده وزارت بهداشت به تبلیغات دمنوش و کالاهای لاغری در تلویزیون اعتراض می‌کرد، یا نماینده وقت قوه مجریه در شورای نظارت بر سازمان صداوسیما از تبلیغات پرتکرار قابلمه، دوش حمام، کفش و… شاکی شده بود؛ آب از آب تکان نخورد.
امروز هم اگر تبلیغات مدام یک ناشر کتاب‌های کمک درسی را که چند ماهی است از شبکه‌های مختلف تلویزیونی پخش می‌شود، دنبال کنید و برای محاسبه درآمد این ناشر و رسانه ملی با همان رقم‌های چند سال پیش چرتکه بیندازید، دلیل این لجبازی تاریخی را بهتر درک می‌کنید. 
در این میان آنچه می‌ماند، چرایی رفتارهای کج دار و مریز و گاه منفعلانه مسئولان وزارت آموزش و پرورش با پدیده‌ای است به نام «مافیای کنکور».
برای مثال 24 آذر 1397، جمعی از اعضای هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش به ستوه آمده از تبلیغات پرشمار کاسبان کتاب‌های کمک درسی در رسانه ملی، با ارسال نامه‌ای به رئیس این سازمان تأکید کردند: «این برنامه‌های تبلیغاتی از یک سو موجب تشویش خاطر خانواده‌ها و اضطراب شدید دانش‌آموزان شده و از سوی دیگر به‌صورت پنهان و ضمنی این پیام را القا می‌کند که منابع اصلی درسی و آموزش‌های رسمی مدرسه‌ای ناقص و ناکافی است».
علاوه بر این، چند سال پیش از آن هم وزارت آموزش و پرورش در بخشنامه‌ای تأکید کرده بود: «حسب تأکید مدیرکل آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش استفاده از هرگونه کتاب‌های کمک درسی با هر عنوان در تمام مدارس دولتی و غیردولتی ممنوع است».
نه آن نامه و نه آن بخشنامه، نه آن روز و نه امروز در بسیاری از مدارس جدی گرفته نشد؛ چرا که به قول بطحایی، وزير اسبق آموزش و پرورش «سفره‌ای ١٥هزار ميليارد تومانی به‌ نام کنکور باز است و از اين سفره افرادی بهره می‌برند».
از سوی دیگر، تلاش‌های مجلس نیز برای توقف تبلیغات مؤسسات کنکوری همچنان بدون نتیجه مانده است. بهمن 97 بود که میرحمایت میرزاده، سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی از تهیه طرحی برای ممنوعیت تبلیغات مؤسسات کنکور و کمک آموزشی در سازمان صدا و سیما خبر داده و گفته بود: تعدادی از نمایندگان در حال‌ تهیه طرحی هستند که به موجب آن، دیگر سازمان صدا و سیما حق تبلیغ مؤسسات کنکور و کمک آموزشی را ندارد.
میرزاده می‌گفت: این قابل توجیه نیست که سازمان صدا و سیما چند میلیارد تومان دریافت کند تا صرفاً مؤسسات کنکور را تبلیغ کند. در هیچ کجای دنیا دیده نمی‌شود که برای ترغیب فرزندان کشور، علم را به این شیوه تبلیغ کنند تا دانش‌آموزان به فلان دانشگاه بروند آن هم با این توجیه که باید در فلان درس کنکور استفاده کرده و یا از کتاب خاص کمک آموزشی بهره گیرند. این‌ها برای گرفتن پول است.
بگذریم؛ نمی‌دانم آن‌هایی که کرم حلزون را خریدند، چروک‌های پوستشان صاف شد یا نه؟ صداوسیما یا شرکت تولیدکننده آن کرم، پول خریدارانش را پس داد یا نه؟ اما کاش یکی هم پیدا می‌شد تا برایمان از زخمی بگوید که در نتیجه ترکتازی مافیای کتاب‌های کمک درسی در رسانه ملی و مدارس بر روح و روان فرزندان این مرز و بوم وارد می‌شود و نتیجه‌ای جز عمیق‌تر کردن شکاف طبقاتی و ریشخند به مطالبه «عدالت اجتماعی» ندارد. زخمی که عوارضش کمتر از آسیب کرم حلزون نیست. 

برچسب ها :
ارسال دیدگاه