بومرنگ مؤلفان کتاب‌های درسی

بومرنگ مؤلفان کتاب‌های درسی

جواد صبوحی

مدیریت آموزش و پرورش رسمی کشور بلاتکلیف است؛ گاهی از جا ماندن دانش‌آموزان از رقابت در تیمز و پرلز گله می‌کند و دال حافظه‌محوری را به این مدلول گره می‌زند و بار دیگر با تفاخر، از طلایی‌تر شدن المپیادی‌ها خبر می‌دهد و به آن می‌بالد.


برای اثبات ساده‌تر این ادعا به دو روایت متفاوت از سوی مسئولان این وزارتخانه اشاره می‌کنیم. 
روایت نخست متعلق به وزیر آموزش و پرورش است که حالا پس از یک‌سال حضورش بر کرسی عالی این وزارت، به‌صراحت از تغییر رویکرد مواجهه با نسل امروز گفته است.
یوسف نوری می‌گوید: اگر به‌دنبال نقش‌آفرینی و تأثیرگذاری در نسل جوان هزاره سوم هستید باید از این نسل و افکار او بیشتر بهره بگیرید. در آموزش ‌و پرورش تاکنون از دانش‌آموز در مورد کتاب درسی که در اختیار او قرار می‌دهیم نظرسنجی نکرده‌ایم‌ که این مهم برای تدوین و تألیف کتاب‌های درسی برای سال تحصیلی آینده در دستور کار قرار دارد.
روایت دوم را علی لطیفی، رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر بیان می‌کند.وی بخشی از عارضه‌هایی را که موجب شده محتوای آموزشی آموزش و پرورش نافع نباشد متوجه «جامعه» می‌داند و می‌گوید: بخش زیادی از موفق نبودن کتاب‌های نافع به دلیل انتظارات بیجا و ناخواسته جامعه از نظام آموزشی کشور است که انتظار دارد دانش‌آموزش را طوری تربیت کند که بتواند به مدرسه تیزهوشان برود و امتیاز بیشتری بگیرد حتی اگر سلامتی‌اش به خطر بیفتد.
اگر فعلاً این تناقض از دو مسئول یک وزارتخانه یعنی فخرفروشی به مدال‌های رنگی از یک‌طرف و زیرسؤال بردن تلاش خانواده‌ها برای ورود فرزندانشان به مدارس تیزهوشان را کنار بگذاریم چند نکته باقی می‌ماند که شاید اشاره به آن‌ها بتواند به اثبات گزاره بلاتکلیفی مدیریت آموزش و پرورش رسمی کشور کمک کند.
سه سال پیش وقتی حذف انتگرال از کتاب ریاضی پایه دوازدهم انتقادهایی را متوجه سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی کرد، مسئولان این سازمان با تأکید بر مغفول ماندن مهارت‌های زندگی در کتاب‌های درسی، ضمن دفاع از این اقدام، بر عزم خود برای ادامه این روند تأکید کردند. این رویکرد که محاسبه جذر و مشتق و حل یک معادله شیمی آلی را آسیبی جدی بر سر راه آموزش‌های تربیتی می‌دانست، تلاش داشت با گنجاندن آموزش تفکر، سبک زندگی و سواد رسانه، بخشی از ضعف گذشته نظام آموزشی را در تربیت نسل امروز جبران کند. همان نسل هزاره سوم که به گمان مدیران آموزش و پرورش بخش مهمی از آداب چگونه زیستن را نیاموخته و از سوی دیگر از قافله رقبای خود در تیمز و پرلز جامانده و حالا مسئولان این وزارتخانه را به تأمل واداشته برای تعطیلی رشته ریاضی در برخی از دبیرستان‌ها به دلیل بی‌رغبتی به این رشته تدبیری بیندیشند.
واقعیت اینکه آن سوی دیوار قطوری که میان فهم و انتظارات اولیای امور با خانواده‌ها فاصله انداخته، وجود عنصر نامطلوبی است که پیش از این، وزیر اسبق آموزش و پرورش به‌صراحت گفته بود زورش به آن نمی‌رسد؛ یعنی همان آدم‌های ذی‌نفع در مافیایی که همگی دور یک سفره نشسته‌اند و به باور «بطحائی»، بالاتر از وزیر را هم جابه‌جا می‌کنند! 
مافیا و گردانندگان سفره کنکور بیش از مسئولان سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، پاشنه آشیل جامعه را می‌شناسند و برای آن برنامه دارند. برای همین است که در خبرها می‌خوانید در رقابت میان نفرات برتر کنکور امسال تنها یک دانش‌آموز در مدرسه دولتی عادی تحصیل کرده و بقیه سهم مدرسه‌های استعدادهای درخشان، غیرانتفاعی و نمونه دولتی است.
جان کلام اینکه رد پای چرایی فرهنگ خانواده‌ای که اصالت را به کتاب‌های کمک آموزشی، نه آموزشی می‌دهد و رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی از آن به عنوان «انتظارات بیجا» یاد می‌کند را باید در تناقض میان ولع تبلیغات مؤسسات کنکور در رسانه ملی، از یک‌سو و محتوای ناقص کتاب‌های درسی با وجود چگالی بالای آن‌ها جست‌وجو کرد؛ بومرنگی که سرانجام به سوی متولیان این سازمان برمی‌گردد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه