​​​​​​​دکتر مصطفی فقیه اسفندیاری معتقد است همه تعالیم و آموزه‌های دینی و الهی مبتنی بر مقوله فرهنگ است. او در این خصوص می‌گوید: اساساً انقلاب فرهنگی رسالت انبیای الهی بوده و وظیفه اساسی انبیا(ع) ایجاد یک جنبش و خیزش فرهنگی در جوامع، افراد و ملت‌ها بوده است. اگر به وضعیت زندگی مردم در دوران جاهلیت در جزیره‌العرب و حجاز نگاه کنیم، مردم آن دوران در همه شئون فردی و اجتماعی، تربیتی، اخلاقی، اعتقادی و... در زندگی خود، گرفتار بودند و وضعیت مطلوب و پسندیده‌ای نداشتند. دختران خود را زنده به گور می‌کردند، بت‌های دست‌ساز خود را به عنوان خدا و پروردگار پرستش می‌کردند. چنین انسانی در این وضعیت که گرفتار انواع آسیب‌های فکری، ذهنی، فردی، فرهنگی، عقیدتی و... هست، نیازمند یک انقلاب از درون خود است که این انقلاب نامش انقلاب فرهنگی است.
بنابراین انقلاب فرهنگی تنها مخصوص مباحث علمی و آموزشی، پژوهشی، هنری، سیاسی و... نیست. هر چند ما باید در کنار این موضوع از آسیب‌های غرب‌زدگی در زمینه‌های علمی، فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و... نیز خودمان را نجات دهیم. بنابراین گستره وسیعی در فرهنگ و انقلاب فرهنگی با توجه به توضحیات ارائه شده وجود دارد حتی امروز هم ما نیازمند انقلاب فرهنگی هستیم. 
نکته اساسی اینجاست که فرهنگ، بیش و پیش از اینکه در خارج از وجود انسان شکل بگیرد، در ذهن انسان‌ها شکل می‌گیرد. مقولات فرهنگی در همه عرصه‌ها پیش از حضور و ظهورشان در عالم خارج، پیشتر در ذهن انسان‌هاست. همه ارزشمندی انسان به ادراکات اوست، یک انقلاب فرهنگی‌ ممکن است در یک جامعه کمونیستی، سوسیالیستی، لیبرالیستی و... هم صورت بگیرد و سردمداران و رهبران این ‌گونه جوامع هم براساس باورهای خودشان ممکن است به یک شرایط و نیازهایی برسند که باید در جوامع آن‌ها هم یک انقلابی رخ دهد. پس انقلاب فرهنگی هم مانند بسیاری از پدیده‌ها و مقولات ممکن است جنبه الهی و یا غیرالهی داشته باشد. کسانی می‌توانند در جنبش‌های فرهنگی و پایه‌ای (چه الهی و چه غیرالهی) موفق و چیره‌دست باشند که بر ذهن و عقل انسان‌ها و ادراکات انسان‌ها مسلط باشند.