سندرم قضاوت کردن دیگران!
رقیه توسلی
زن میایستد پای بساط دستفروشها و ویترین مغازهها، مرد بیمحلی میکند... زن با صدایی هیجانزده از خواهرش میگوید که برنامه ریختند امسال بروند شیرازگردی، مرد دوباری لگد میپراند به سنگ و قوطی توی پیادهرو... زن میایستد تا به خانمی که آدرس پرسیده راهنمایی بدهد، مرد دور میشود... زن از داخل کیفش ماسک سفیدی میگیرد سمت آقا، مرد دستش را پس میزند و ماسک نمیبندد... زن به موبایلش جواب میدهد، مرد تکیه میدهد به درخت خیابان چهاردهم و سیگار روشن میکند... زن میخندد با مخاطبش، مرد سرفهاش میگیرد... زن از پسرکی که جلو راهشان را گرفته و التماسشان میکند آدامس و دستمال جیبی میخرد، مرد یقه کاپشنش را میدهد بالا... زن دست مردش را میگیرد، مرد به نظر میرسد که آرامتر میشود.
عجیب است. بعد از 10دقیقه هممسیری، با هم سر از یک داروخانه درمیآوریم. میبینم مرد از زن میخواهد بیرون بماند و خودش داخل میشود. دکتر انگار از اقوام باشد. با هم خوش و بش میکنند. توضیحات تقریباً رسای جناب داروساز برشی از زندگیشان را عیان میکند. روشن میشوم که چرا مرد این قدر آدمِ دل خستهایاست.
از خودم بابت قضاوت بیجا، دلخور و عصبانیام. آن زن و مرد درس قشنگی دادند به من. فردا دیر است دارم از همین حالا سعی میکنم فرای دیدنیهایم باشم و دیگر در مقام بیننده ناآگاه، نظر و حکمی صادر نکنم. مثل پازل زندگی این زن و مرد را که نمیدانستم و فقط بر اساس مشاهدات شروع کردم به قضاوت و توی ذهنم به آقای بنده خدا، اَنگ بداخلاقی، بیاحساسی و بیتوجهی زدم. در حالی که بیخبر بودم تمام رفتارهای مرد از عشق و ناراحتی است. از اینکه همسرش بیمار است. از اینکه دنیا دارد روی سرش خراب میشود.
پینوشت
اِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلينَ
همانا داوری و فرمان تنها از آن خداست. حق را از باطل جدا مىكند و او بهترين جداكننده است.
عجیب است. بعد از 10دقیقه هممسیری، با هم سر از یک داروخانه درمیآوریم. میبینم مرد از زن میخواهد بیرون بماند و خودش داخل میشود. دکتر انگار از اقوام باشد. با هم خوش و بش میکنند. توضیحات تقریباً رسای جناب داروساز برشی از زندگیشان را عیان میکند. روشن میشوم که چرا مرد این قدر آدمِ دل خستهایاست.
از خودم بابت قضاوت بیجا، دلخور و عصبانیام. آن زن و مرد درس قشنگی دادند به من. فردا دیر است دارم از همین حالا سعی میکنم فرای دیدنیهایم باشم و دیگر در مقام بیننده ناآگاه، نظر و حکمی صادر نکنم. مثل پازل زندگی این زن و مرد را که نمیدانستم و فقط بر اساس مشاهدات شروع کردم به قضاوت و توی ذهنم به آقای بنده خدا، اَنگ بداخلاقی، بیاحساسی و بیتوجهی زدم. در حالی که بیخبر بودم تمام رفتارهای مرد از عشق و ناراحتی است. از اینکه همسرش بیمار است. از اینکه دنیا دارد روی سرش خراب میشود.
پینوشت
اِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلينَ
همانا داوری و فرمان تنها از آن خداست. حق را از باطل جدا مىكند و او بهترين جداكننده است.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
تعالی زیارت با تکریم زائر
-
24ساعته با «138»
-
کتاب «مهدویت و سیاستهای فرهنگی ترویج آن در جمهوری اسلامی ایران» منتشر شد
-
حرکت در مسیر تربیت مدیران آیندهساز کشور
-
ضعف کارهای استودیویی به ساختار مداحی آسیب میزند
-
صفحه اختصاصی «فرهنگ میزبانی و ادب حضور» رونمایی شد
-
حرم رضوی آماده پذیرایی از زائران نوروزی
-
سندرم قضاوت کردن دیگران!
-
هنرمندی که مدافع زائران حرم شد
-
بداخلاقی درمان میشود؟