جواهرات مادر بزرگ
رقیه توسلی
مقابله به مثل نمیکند، یک جمله هم نمیگوید، فقط وسط داد و بیدادها ایستاده. خانم مانتو یشمی را میگویم. لعنت بر قلب سیاه شیطون. برخلاف استواری او، من میریزم به هم و گیج میشوم. از جلو قفسهها و یخچالهای مورد نظر میگذرم اما لیستم را خرید نمیکنم. اصلاً یکجورهایی از صرافت پختن شله زرد میافتم.
صدای مرد هنوز توی سرم میچرخد؛ «این قدر چشم و همچشمی نکن. من جیبم خالیه. نمیبینی چندرغازم کفاف نمیده. چرا سر عقل نمیای تو؟».
یاد تماس امروز صبح میافتم. یاد بانویی از اقوام که به قول خودش پس از سالها زنگ زده بود احوالپرسی و ابراز محبت. اما تنها چیزی که بینمان رد و بدل نشد، همان حال و احوال بود. تا دلتان بخواهد اما حرف مغازه چند نبش و کاشت مو و هود مخفی و ویلای کلاردشت و الباقی رویدادها مبادله شد! تا برای منِ سادهزیست، پردهها کنار برود و به تعبیر فامیلمان بدانم مواد اولیه خوشبختی چیست. اینکه بفهمم ذهن آدم تا کجاها جا دارد و میتواند کش بیاید و صبور باشد و به انتخاب دیگران احترام بگذارد و از مخالفت دم نزند و کاسه و کوزه نشکند و هی تبریک بگوید و نپرسد با کدام درآمد مکفی؟ با کدام گنج رسیده؟ بالاخره آن قدر از حسابداری مالی سرم میشود که یک دودوتای ریز پیش خودم داشته باشم که بدانم لاکچریترین تفریح با حقوق کارمندی میشود سر ماه با عهد و عیال رفت تا بازار نرگسیه و جیگرکی سیداسماعیل و سفارش شیش سیخ قلوه و جگر داد.
سنجاق
حلالخورها چشم و همچشمی نمیکنند، چشم و همچشمی بد است. عاقلهاند. کم و زیاد زندگی خودشان را کیف میکنند. این جملهها به من ارث رسیده. اینها جواهرات مادربزرگ خدابیامرزم است.
پینوشت
امام صادق(ع) میفرمایند:
همواره به کسی نظر کن که بهرهاش از نعمتها کمتر از توست تا شکر به جا آوری و برای افزایش نعمت خداوند شایسته باشی.
صدای مرد هنوز توی سرم میچرخد؛ «این قدر چشم و همچشمی نکن. من جیبم خالیه. نمیبینی چندرغازم کفاف نمیده. چرا سر عقل نمیای تو؟».
یاد تماس امروز صبح میافتم. یاد بانویی از اقوام که به قول خودش پس از سالها زنگ زده بود احوالپرسی و ابراز محبت. اما تنها چیزی که بینمان رد و بدل نشد، همان حال و احوال بود. تا دلتان بخواهد اما حرف مغازه چند نبش و کاشت مو و هود مخفی و ویلای کلاردشت و الباقی رویدادها مبادله شد! تا برای منِ سادهزیست، پردهها کنار برود و به تعبیر فامیلمان بدانم مواد اولیه خوشبختی چیست. اینکه بفهمم ذهن آدم تا کجاها جا دارد و میتواند کش بیاید و صبور باشد و به انتخاب دیگران احترام بگذارد و از مخالفت دم نزند و کاسه و کوزه نشکند و هی تبریک بگوید و نپرسد با کدام درآمد مکفی؟ با کدام گنج رسیده؟ بالاخره آن قدر از حسابداری مالی سرم میشود که یک دودوتای ریز پیش خودم داشته باشم که بدانم لاکچریترین تفریح با حقوق کارمندی میشود سر ماه با عهد و عیال رفت تا بازار نرگسیه و جیگرکی سیداسماعیل و سفارش شیش سیخ قلوه و جگر داد.
سنجاق
حلالخورها چشم و همچشمی نمیکنند، چشم و همچشمی بد است. عاقلهاند. کم و زیاد زندگی خودشان را کیف میکنند. این جملهها به من ارث رسیده. اینها جواهرات مادربزرگ خدابیامرزم است.
پینوشت
امام صادق(ع) میفرمایند:
همواره به کسی نظر کن که بهرهاش از نعمتها کمتر از توست تا شکر به جا آوری و برای افزایش نعمت خداوند شایسته باشی.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
سفر به رمضان 1111 هجری قمری در مشهد
-
امیر دلها و بنده خدا
-
خودت را با غیر خدا معامله نکن
-
جواهرات مادر بزرگ
-
آستان قدس رضوی باید الگوی تحقق شعار سال باشد
-
انگیزهبخشی برای تولید آثار هدفمند و باکیفیت
-
روایت حضرت رسول(ص) از میراث روزه در سفر معراج
-
صفای نشستن پای سفره کریم
-
برپایی رویداد استارتآپی قرآنی در نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم
-
مواجهه معصومان با پدیده دروغ چگونه بود؟
-
برپایی نمایشگاه کتاب ویژه ماه رمضان