حملات قاتل تکفیری با ندای یاامام‌رضا (ع) متوقف شد

جانباز حمله تروریستی حرم مطهر رضوی:

حملات قاتل تکفیری با ندای یاامام‌رضا (ع) متوقف شد

جانباز حمله تروریستی ۱۶ فروردین امسال در حرم مطهر رضوی در گفت‌وگوی اختصاصی با ایرنا به تشریح جزئیات این واقعه پرداخت و علاوه بر ذکر جزئیات ماجرا از ندای یا امام رضایی(ع) سخن گفت که او را از مهلکه این جنایت نجات داد.
حجت‌الاسلام محسن پاکدامن ماجرا را این گونه روایت کرد: روز واقعه به همراه شهیدان اصلانی و دارایی برای حضور در نشست مشترکی با مسئولان آستان قدس رضوی در راستای ارائه خدمات به پهنه‌های حاشیه شهر مشهد وارد صحن پیامبر اعظم(ص) حرم مطهر رضوی شدیم.
وی ادامه داد: از باب‌الجواد(ع) حرم مطهر رضوی سه نفری دوشادوش هم به سمت محل نشست باعجله در حرکت بودیم که ناگهان شهید دارایی به طرف شهید اصلانی تکان و تنه‌ای خورد و بعد ناگهان یک لحظه سر ضارب را دیدم و متوجه خارج شدن چاقوی آغشته به خون از بدن شهید دارایی شدم.
وی اضافه کرد: قاتل بلافاصله و ناگهانی ضربه‌ای با چاقو به قلب و سینه شهید اصلانی زد که من به خود آمدم و خود را جمع و جور کردم و فهمیدم قضیه حمله و قتل است و تازه متوجه ماجرا شدم.
جانباز این حادثه تروریستی در حین بیان ماجرا بارها حمله «عبدالطیف مرادی» ضارب ۲۱ ساله را برق‌آسا و شوکه‌کننده توصیف کرد و گفت: سپس دیدم ضارب با چاقو به سمت من آمد، در دفاع از خودم دست‌ها را باز کردم و ضارب ابتدا با چاقو به سمت شانه و رگ گردنم ضربه زد که زخم‌های گردن و شانه ام مشهود است بعد شروع به فرار کردم و کفش‌ها از پایم درآمد عبایم افتاد و پس از حدود ۱۵ متر فاصله از شهید اصلانی به واسطه در هم پیچیده شدن لباس دور پاهایم به زمین خوردم.
پاکدامن افزود: روی زمین افتاده بودم و ضارب با ضربات مستقیم عمودی از بالا به پایین با شکل عمقی و به قول معروف «کلنگی» حملات خود را ادامه داد و من در حالی که روی زمین افتاده بودم با دست‌ها و پاهایم در برابر این ضربات مقاومت می‌کردم. در حین اصابت هر ضربه چاقو، ضمن مقاومت «یا حسین(ع)» می‌گفتم و ضارب تکفیری با بغض و کینه و چهره درهم فرورفته با هر ندای «یا حسین(ع)» ضربه را محکم‌تر می‌زد و من در چهره‌اش می‌دیدم که انگار به من می‌گوید «یا حسین(ع) نگو».
پاکدامن افزود: در حالت چرخش روبه‌روی گنبد آقا امام رضا(ع) قرار گرفتم و چشمم به گنبد حضرت افتاد و در حالی که فکر می‌کردم کارم تمام است یک فریاد «یا امام رضا(ع)» سر دادم. با این صدا انگار قاتل گوش‌هایش کر شد و به حالت جنون درآمد، شاید فکر می‌کرد کار من تمام شده است. دیدم ضارب حدود ۶ متری عقب عقب رفت و خودش را کنار کشید و من هم دیگر رمقی نداشتم و شاید با یک ضربه دیگر می‌توانست کار من را هم تمام کند اما از من فاصله گرفت و توسط مردم دستگیر شد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه