همه زندگی ما یک کسب است
«بلی من کسب سیئه و احاطت به خطیئته فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون»؛ آری، کسانی که کسب گناه کنند و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشاند و جاودانه در آن خواهند بود. اگر بدیها را جبران نکنیم و روی هم بماند، طوری میشود که بدیها ما را احاطه میکند و گویی از دور یک آتش دیده میشویم. در محاصره بدیهای خودمان قرار میگیریم. این، فرق دارد که گاهی یک بدی میآید و رد میشود و من آن را دفع میکنم؛ سخن در این آیه آن است بدیهایی که کسب کردیم در صورت عدم جبران، میشود سیئه محیطه و دور ما را فرا میگیرد.
در قرآن برای اعمال بد، لفظ «کسب» ولی برای اعمال خوب، لفظ «عمل» بهکار رفتهاست؛ اما به هر حال هر کسی که کار خوبی هم انجام میدهد، در حقیقت دارد کاسبی میکند. همه زندگی ما یک کسب است؛ هر نگاهی که میکنیم، یک کسب است. هر کلمهای که میگوییم کسب است. هر نفسی که ما میکشیم یک کَسب است؛ میشود درست نفس کشید و میشود بیخود نفس کشید. مثلاً نفسهای ما در مدتی که نماز میخوانیم یا در مدتی که امر به معروف و نهی از منکر میکنیم، نفس درست است. این نفسها حساب میشود. البته اینجا متوجه نمیشویم؛ بعداً معلوم میشود. امروز همه ما هر طوری هست میگذرانیم. قدر این عمر را امیرالمؤمنین(ع) میدانست که فرمود: یک ساعت از دنیا را با بهشت عوض نمیکنم؛ زیرا در این یک ساعت میتوان رضای خدا را بدست آورد. رضای خدا 100 برابر بهشت است. هر نفسی که هدر میرود، ما داریم جواهر از دست میدهیم.
مشکل ما این است که شلوغ هستیم. از یک طرف مسجد میرویم و نماز جماعت میخوانیم؛ از یک طرف هم با خانواده بدخلقی میکنیم. قاطی داریم. اگر قاطی نداشته باشیم و همه زندگیمان درست باشد، با هر کارمان یک آجر برای خانه خود در بهشت میفرستیم و مهمتر از آن، یک آجر در ساختمان شخصیت خود میبریم. اگر من غیبت میکنم، دارم یک آجر آتشین برای ساختمان شخصیت خود میبرم و این آتش، مثل آتشهای دنیا نیست که به خودی خود خاموش شود؛ یا خودم باید خاموشش کنم یا خدا باید خاموشش کند. در روایت داریم با هر نمازی آتشهایی که در فاصله نماز قبل تا نماز فعلی بهپا کردیم، خاموش میشود؛ اما آیا آتش غیبت هم با نماز خاموش میشود؟ مال مردم چطور؟ برای این آتشها باید کار دیگری کرد. به هر حال باید
در قرآن برای اعمال بد، لفظ «کسب» ولی برای اعمال خوب، لفظ «عمل» بهکار رفتهاست؛ اما به هر حال هر کسی که کار خوبی هم انجام میدهد، در حقیقت دارد کاسبی میکند. همه زندگی ما یک کسب است؛ هر نگاهی که میکنیم، یک کسب است. هر کلمهای که میگوییم کسب است. هر نفسی که ما میکشیم یک کَسب است؛ میشود درست نفس کشید و میشود بیخود نفس کشید. مثلاً نفسهای ما در مدتی که نماز میخوانیم یا در مدتی که امر به معروف و نهی از منکر میکنیم، نفس درست است. این نفسها حساب میشود. البته اینجا متوجه نمیشویم؛ بعداً معلوم میشود. امروز همه ما هر طوری هست میگذرانیم. قدر این عمر را امیرالمؤمنین(ع) میدانست که فرمود: یک ساعت از دنیا را با بهشت عوض نمیکنم؛ زیرا در این یک ساعت میتوان رضای خدا را بدست آورد. رضای خدا 100 برابر بهشت است. هر نفسی که هدر میرود، ما داریم جواهر از دست میدهیم.
مشکل ما این است که شلوغ هستیم. از یک طرف مسجد میرویم و نماز جماعت میخوانیم؛ از یک طرف هم با خانواده بدخلقی میکنیم. قاطی داریم. اگر قاطی نداشته باشیم و همه زندگیمان درست باشد، با هر کارمان یک آجر برای خانه خود در بهشت میفرستیم و مهمتر از آن، یک آجر در ساختمان شخصیت خود میبریم. اگر من غیبت میکنم، دارم یک آجر آتشین برای ساختمان شخصیت خود میبرم و این آتش، مثل آتشهای دنیا نیست که به خودی خود خاموش شود؛ یا خودم باید خاموشش کنم یا خدا باید خاموشش کند. در روایت داریم با هر نمازی آتشهایی که در فاصله نماز قبل تا نماز فعلی بهپا کردیم، خاموش میشود؛ اما آیا آتش غیبت هم با نماز خاموش میشود؟ مال مردم چطور؟ برای این آتشها باید کار دیگری کرد. به هر حال باید
برچسب ها :
ارسال دیدگاه