روایتی از واقفی که 10 روز پیش آسمانی شد
سواد نداشت اما استاد دانشگاه بود!
محمدرضا فیضی
«عباس عباسی قیافهشناس» معروف به حاج عباس مسجدی، پیرمرد نورانی و ریزنقشی بود که بیشتر با فعالیتهای فرهنگی و وقفهای ماندگارش در منطقه کمبرخوردار پنجتن و طبرسی شمالی مشهد شناخته میشود. او که از نظر مالی مثل خیلی از مردم، وضعیت معمولی و سادهای داشت، با همت، توکل و جهاد خالصانهاش توانسته بود سه مسجد و یک مهدکودک بسازد.حاج عباس مسجدی سه مسجد، مهدکودک و مکانی برای ورزش در محله طبرسی شمالی و روستای علیآباد کاشمر وقف کرده است. او همه این کارها را در حالی انجام داده که درآمد و زندگیاش مثل خیلیها، معمولی بود. حاجی همیشه با همان لهجه شیرین مشهدیاش میگفت: «مو بره خودٌم تو ای دنیا نموخوام خانه و آپارتمان بسازوم، تلاش مٌکٌنم بره او ور بسازوم که اونجه لازم دروم. از ای دنیا ما با خودمان یک کفن موبٌرم که اویم معلوم نیست واقعاً مال کیه! ای چند روزه دنیا ره باید تلاش کنٌم و تا حد امکان کار مفیدی بره مردم انجام بٌدٌم شاید بعضیا تو کلهشان کارمفید و خیر کار بزرگی بشه ولی مو نظرٌم ایه که از همی کارای کوچک و پیش پا افتاده باید شروع کرد».
مسجد حضرت زینب(س) برای اهالی طبرسی 49 تنها یک نمازخانه نیست، مکانی که از وقتی ساخته شده، دلهای مردم را به هم نزدیکتر کرده، همسایهها را دور هم جمع و سفره خیری برای نیازمندان محله پهن کرده است. از وقتی این مسجد ساخته شد، اهالی نماز جماعت را تجربه کردند و پیرمردی را که آن بیرون داشت گِل درست میکرد، سیمان هم میزد و بنا را سر و شکل میداد، دعا میکردند.حاجی پس از ساختن مسجد، مهدکودکی هم برای کودکان و نونهالان- در زمین روبهروی مسجد- ساخت تا بشود محلی برای پرورش بچههای آیندهساز محله. حاج عباس معتقد بود بچهها از همین دوره کودکی باید با مسجد و نماز آشنا شوند تا اعتقاداتشان بهصورت ریشهای محکم در وجود آنها جا بگیرد. خلاصه اینکه اهالی پنجتن آلعبا و طبرسی شمالی 49 صاحب مساجدی هستند که اگرچه ساختمان بزرگ و شیکی ندارد، اما صمیمیتی وصفناشدنی دارد.
از ویژگیهای این پیرمرد دوستداشتنی میشود چندین کتاب قطور نوشت. سن و سالش بالا اما دلش جوان بود و با جوانان مسجدی نشست و برخاست میکرد. جوانان هیئت و مسجدی هرموقع کارشان گره میخورد راست پیش حاجعباس میرفتند؛ از کمک مالی تا پادو بودن در کارهای فرهنگی برایش افتخار بود. یکی دیگر از ویژگیهای خوب حاجعباس این بود که دنبال کارهای روی زمین مانده در مسجد بود. به یاد دارم شبهای سهشنبه و پنجشنبه مسئولیت چایخانه مسجد را برعهده گرفته بود آنهم به خاطر اینکه بعضی از بچهها غرورشان اجازه نمیداد چای بریزند اما با این کارش کاری کرد که پس از چند هفته بچهها کارهای چایخانه مسجد را شیفتبندی کرده بودند.
مسجد حضرت زینب(س) برای اهالی طبرسی 49 تنها یک نمازخانه نیست، مکانی که از وقتی ساخته شده، دلهای مردم را به هم نزدیکتر کرده، همسایهها را دور هم جمع و سفره خیری برای نیازمندان محله پهن کرده است. از وقتی این مسجد ساخته شد، اهالی نماز جماعت را تجربه کردند و پیرمردی را که آن بیرون داشت گِل درست میکرد، سیمان هم میزد و بنا را سر و شکل میداد، دعا میکردند.حاجی پس از ساختن مسجد، مهدکودکی هم برای کودکان و نونهالان- در زمین روبهروی مسجد- ساخت تا بشود محلی برای پرورش بچههای آیندهساز محله. حاج عباس معتقد بود بچهها از همین دوره کودکی باید با مسجد و نماز آشنا شوند تا اعتقاداتشان بهصورت ریشهای محکم در وجود آنها جا بگیرد. خلاصه اینکه اهالی پنجتن آلعبا و طبرسی شمالی 49 صاحب مساجدی هستند که اگرچه ساختمان بزرگ و شیکی ندارد، اما صمیمیتی وصفناشدنی دارد.
از ویژگیهای این پیرمرد دوستداشتنی میشود چندین کتاب قطور نوشت. سن و سالش بالا اما دلش جوان بود و با جوانان مسجدی نشست و برخاست میکرد. جوانان هیئت و مسجدی هرموقع کارشان گره میخورد راست پیش حاجعباس میرفتند؛ از کمک مالی تا پادو بودن در کارهای فرهنگی برایش افتخار بود. یکی دیگر از ویژگیهای خوب حاجعباس این بود که دنبال کارهای روی زمین مانده در مسجد بود. به یاد دارم شبهای سهشنبه و پنجشنبه مسئولیت چایخانه مسجد را برعهده گرفته بود آنهم به خاطر اینکه بعضی از بچهها غرورشان اجازه نمیداد چای بریزند اما با این کارش کاری کرد که پس از چند هفته بچهها کارهای چایخانه مسجد را شیفتبندی کرده بودند.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه