«اُتانازی» در غرب و دیدگاه مشترک ادیان درباره «خودکشی»
این روزها اخباری از اروپا و آمریکا مبنی بر تولید و تجویز مواد یا کپسولهایی برای پایان دادن اختیاری به زندگی انسانها در رسانهها منتشر میشود. این نوع مرگ که از آن با عنوان «خودکشی خودخواسته» یا «اُتانازی» یاد میشود، اکنون در کشورهایی مثل سوئیس، هلند، بلژیک، سوئد و نیز شهرهایی از ایالات آمریکا تبدیل به قانون شده است.
اما جا دارد دیدگاه ادیان آسمانی که مبتنی بر وحی الهی است، درباره خودکشی مورد بررسی قرار گیرد. در صورت کلی، ادیان الهی به انسانها میآموزند باید در قبال سختیها صبر پیشه کنند، تسلیم تقدیر خداوند باشند، عمر خویش را در مسیر عبودیت طی و جان خویش را در برابر هر گزندی حفظ کنند. در منظر ادیان، هر کدام از سختیهای دنیا اعم از تنگی معیشت، بیماری و... دارای حکمتهای پنهاناند و انسان مؤمن با صبر در قبال این مشکلات، میتواند درجات عالی معنوی را کسب کند و به مقام قرب الهی برسد. در منظر مؤمنان به ادیان، دنیا دار بلا و محل آزمونهای سخت الهی برای پالایش روح است، بنابراین نه تنها زیر بار مشکلات دست به خودکشی نمیزنند بلکه صبر در برابر ابتلائات را عامل رشد روحی خویش میدانند.
در این تفکر، مرگ هر انسان در تقدیر او به ثبت رسیده و بر این اساس، با پایان یافتن کتاب زندگانیاش، مرگ او اتفاق میافتد. منتها کیفیت مرگ یا به صورت طبیعی است و یا امکان دارد به صورت غیرطبیعی مانند مرگ در اثر سیل، زلزله، تصادف و یا مرگهای ناگهانی باشد، اما هیچگاه جواز مرگهای خودخواسته داده نشده است، چرا که این امر دخالت در تقدیرات خداوند و برخلاف قانون طبیعت است. این امر از جهت عقلانی هم پسندیده نیست، چرا که فرد تنها متعلق به خویش نیست بلکه هر انسان نقشی را در نظام هستی چه در بعد اجتماعی و چه زیستمحیطی ایفا میکند و فراتر از آن، بنده مخلوقی است که نباید در امر خداوند مداخله کند.
خودکشی در دین اسلام به قدری قبح دارد که خداوند در بخشی از آیه29 سوره نساء از این مسئله نهی کرده و میفرماید: «... وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً»؛ یعنی خودتان را نکشید، چه اینکه خداوند نسبت به شما بسیار رحیمانه رفتار میکند. از امام باقر(ع) روایت شده است: «إنَّ المُؤْمِنَ یُبْتَلی بِکُلِّ بَلِیَّةٍ وَ یَمُوتُ بِکُلِّ میتَةٍ إلاّ أَنَّهُ لایَقْتُلُ نَفْسَهُ» یعنی ممکن است مؤمن به هر بلایی مبتلا شود و به هر (نوع) مرگی بمیرد، اما هیچ گاه خود را نمیکشد» یا امام صادق(ع) درباره گناه خودکشی فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِیهَا؛ هرکه دانسته خودکشی کند پیوسته در دوزخ خواهد بود».
در سایر ادیان نیز این رویه دیده میشود. کلیسای مسیحی در قرون وسطا خودکشی را نوعی آدمکشی شمرده و آن را محکوم میکردند. «سنت آگوستین» از فیلسوفان و اندیشمندان مسیحیت، آن را در هر شرایطی یک جنایت میدانست. در برخی از کشورهای اروپایی اموال کسی که دست به خودکشی میزد، توقیف میشد و خودکشی را مربوط به کسانی میدانستند که ایمان به خداوند ندارند (قاموس کتاب مقدس، منشورات مکتبة، ص109) و تصریح میکردند: کسی که خودکشی میکند مستقیم به دوزخ میرود. (تاریخ تمدن ویل دورانت، ج6، ص905) در انجیل برنابا تصریح به عدم جواز خودکشی شده است. (الثفافة الروحیة فی انجیل برنابا، ص108)
در یهودیت، خودکشی امری مذموم است و جسد فردی که خودکشی کرده، بیآنکه برایش مراسم ویژهای اجرا شود، در آرامگاهی جدا از دیگر افراد دفن میشود.
اما جا دارد دیدگاه ادیان آسمانی که مبتنی بر وحی الهی است، درباره خودکشی مورد بررسی قرار گیرد. در صورت کلی، ادیان الهی به انسانها میآموزند باید در قبال سختیها صبر پیشه کنند، تسلیم تقدیر خداوند باشند، عمر خویش را در مسیر عبودیت طی و جان خویش را در برابر هر گزندی حفظ کنند. در منظر ادیان، هر کدام از سختیهای دنیا اعم از تنگی معیشت، بیماری و... دارای حکمتهای پنهاناند و انسان مؤمن با صبر در قبال این مشکلات، میتواند درجات عالی معنوی را کسب کند و به مقام قرب الهی برسد. در منظر مؤمنان به ادیان، دنیا دار بلا و محل آزمونهای سخت الهی برای پالایش روح است، بنابراین نه تنها زیر بار مشکلات دست به خودکشی نمیزنند بلکه صبر در برابر ابتلائات را عامل رشد روحی خویش میدانند.
در این تفکر، مرگ هر انسان در تقدیر او به ثبت رسیده و بر این اساس، با پایان یافتن کتاب زندگانیاش، مرگ او اتفاق میافتد. منتها کیفیت مرگ یا به صورت طبیعی است و یا امکان دارد به صورت غیرطبیعی مانند مرگ در اثر سیل، زلزله، تصادف و یا مرگهای ناگهانی باشد، اما هیچگاه جواز مرگهای خودخواسته داده نشده است، چرا که این امر دخالت در تقدیرات خداوند و برخلاف قانون طبیعت است. این امر از جهت عقلانی هم پسندیده نیست، چرا که فرد تنها متعلق به خویش نیست بلکه هر انسان نقشی را در نظام هستی چه در بعد اجتماعی و چه زیستمحیطی ایفا میکند و فراتر از آن، بنده مخلوقی است که نباید در امر خداوند مداخله کند.
خودکشی در دین اسلام به قدری قبح دارد که خداوند در بخشی از آیه29 سوره نساء از این مسئله نهی کرده و میفرماید: «... وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً»؛ یعنی خودتان را نکشید، چه اینکه خداوند نسبت به شما بسیار رحیمانه رفتار میکند. از امام باقر(ع) روایت شده است: «إنَّ المُؤْمِنَ یُبْتَلی بِکُلِّ بَلِیَّةٍ وَ یَمُوتُ بِکُلِّ میتَةٍ إلاّ أَنَّهُ لایَقْتُلُ نَفْسَهُ» یعنی ممکن است مؤمن به هر بلایی مبتلا شود و به هر (نوع) مرگی بمیرد، اما هیچ گاه خود را نمیکشد» یا امام صادق(ع) درباره گناه خودکشی فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِیهَا؛ هرکه دانسته خودکشی کند پیوسته در دوزخ خواهد بود».
در سایر ادیان نیز این رویه دیده میشود. کلیسای مسیحی در قرون وسطا خودکشی را نوعی آدمکشی شمرده و آن را محکوم میکردند. «سنت آگوستین» از فیلسوفان و اندیشمندان مسیحیت، آن را در هر شرایطی یک جنایت میدانست. در برخی از کشورهای اروپایی اموال کسی که دست به خودکشی میزد، توقیف میشد و خودکشی را مربوط به کسانی میدانستند که ایمان به خداوند ندارند (قاموس کتاب مقدس، منشورات مکتبة، ص109) و تصریح میکردند: کسی که خودکشی میکند مستقیم به دوزخ میرود. (تاریخ تمدن ویل دورانت، ج6، ص905) در انجیل برنابا تصریح به عدم جواز خودکشی شده است. (الثفافة الروحیة فی انجیل برنابا، ص108)
در یهودیت، خودکشی امری مذموم است و جسد فردی که خودکشی کرده، بیآنکه برایش مراسم ویژهای اجرا شود، در آرامگاهی جدا از دیگر افراد دفن میشود.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه