مستندسازان به مثابه دیدهبانهای جامعه
زهره کهندل
«سینما حقیقت» که 15 دوره از برگزاری آن میگذرد همزمان با سینمای مستند در این سالها رشد کرد و حتی یکی از دلایل پیشرفت این گونه تصویری شد. مستندسازان جوان و خلاق کشورمان، بستری تخصصی و حرفهای را برای ارائه آثارشان پیدا کردند و امید به دیده شدن فیلمهایشان در یک جشنواره تخصصی، انگیزه تولید را در آنها تقویت کرد. سازندگان آثار داستانی نیز توجه ویژهای به آثار راه یافته به این جشنواره نشان دادند و کارگردانهای فیلمهای داستانی تماشاچی ثابت آثار مستند جشنواره حقیقت شدند؛ چرا که هیچ داستانی، جذابتر از واقعیت نیست.
آثار این دوره از جشنواره نیز مانند سالهای گذشته از نظر مضمونی به موضوعاتی همچون مسائل روز و آسیبهای اجتماعی، اتفاقات و شخصیتهای تاریخ معاصر پرداخته بود. موضوع کرونا و زیست کرونایی هم یا به عنوان خط اصلی برخی از مستندها بود و یا تأثیری مستقیم و غیرمستقیم بر قصه اثر داشت؛ از تأثیر ویروس کووید19 در شکلگیری خط اصلی قصه مستند «روزهای ناتمام» که ماجرای مردی را در گورستان قربانیان کرونا در جزیره کیش روایت میکرد تا تلاشهای مجاهدی افغانستانی در مستند «گلشهر».
برخی مستندها هم روایتی از شخصیتهای تاریخ معاصر ایران داشتند مانند زندهیاد صابری که در مستند «روزگار گلآقایی» به اهمیت این شخصیت در احیای طنز پس از انقلاب پرداخته بود تا مستندپرتره «هنگامه ارکستر مجلسی سارها به رهبری قباد شیوا» که زندگی یکی از طراحان مهم و جریانساز ایران را از زبان خودش روایت میکرد.
تفاوت زاویه نگاه و تکثر دیدگاه هم از محاسن جشنواره امسال است؛ مثلاً دو مستند «هیچ کس منتظرت نیست» و «آن شب» هر دو با محوریت فعالیتهای زنی به نام سپیده علیزاده که مسئول یک مرکز کاهش آسیب ویژه بانوان است ساخته شدهاند اما هر کدام از مستندها، نگاهی مستقل و متفاوت از هم دارند که این نشاندهنده نگاهی چندجانبه به یک موضوع واحد است.
سینمای مستند ایران در یک دهه اخیر، فیلمسازان خوبی تربیت کرده است؛ فیلمسازانی جسور و ریزبین که مانند دیدهبانهای جامعه به مسائل نگاه میکنند و کمک بزرگی برای تصمیمگیران و سیاستگذاران هستند؛ گاهی مستندسازان علاوه بر طرح مسئله، پا را فراتر گذاشته و راهحل نیز ارائه میدهند اما مهم این است که آثارشان از سوی مسئولان و مردم دیده شوند، فیلمهایی که برای دیده شدن و اثرگذاری ساخته شدهاند نه جایزه گرفتن و آرشیو شدن.
آثار این دوره از جشنواره نیز مانند سالهای گذشته از نظر مضمونی به موضوعاتی همچون مسائل روز و آسیبهای اجتماعی، اتفاقات و شخصیتهای تاریخ معاصر پرداخته بود. موضوع کرونا و زیست کرونایی هم یا به عنوان خط اصلی برخی از مستندها بود و یا تأثیری مستقیم و غیرمستقیم بر قصه اثر داشت؛ از تأثیر ویروس کووید19 در شکلگیری خط اصلی قصه مستند «روزهای ناتمام» که ماجرای مردی را در گورستان قربانیان کرونا در جزیره کیش روایت میکرد تا تلاشهای مجاهدی افغانستانی در مستند «گلشهر».
برخی مستندها هم روایتی از شخصیتهای تاریخ معاصر ایران داشتند مانند زندهیاد صابری که در مستند «روزگار گلآقایی» به اهمیت این شخصیت در احیای طنز پس از انقلاب پرداخته بود تا مستندپرتره «هنگامه ارکستر مجلسی سارها به رهبری قباد شیوا» که زندگی یکی از طراحان مهم و جریانساز ایران را از زبان خودش روایت میکرد.
تفاوت زاویه نگاه و تکثر دیدگاه هم از محاسن جشنواره امسال است؛ مثلاً دو مستند «هیچ کس منتظرت نیست» و «آن شب» هر دو با محوریت فعالیتهای زنی به نام سپیده علیزاده که مسئول یک مرکز کاهش آسیب ویژه بانوان است ساخته شدهاند اما هر کدام از مستندها، نگاهی مستقل و متفاوت از هم دارند که این نشاندهنده نگاهی چندجانبه به یک موضوع واحد است.
سینمای مستند ایران در یک دهه اخیر، فیلمسازان خوبی تربیت کرده است؛ فیلمسازانی جسور و ریزبین که مانند دیدهبانهای جامعه به مسائل نگاه میکنند و کمک بزرگی برای تصمیمگیران و سیاستگذاران هستند؛ گاهی مستندسازان علاوه بر طرح مسئله، پا را فراتر گذاشته و راهحل نیز ارائه میدهند اما مهم این است که آثارشان از سوی مسئولان و مردم دیده شوند، فیلمهایی که برای دیده شدن و اثرگذاری ساخته شدهاند نه جایزه گرفتن و آرشیو شدن.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه