«برادران رفیعی» اسطوره‌‌ای ناشناخته بود

دکتر محمدحسین پاپلی یزدی:

«برادران رفیعی» اسطوره‌‌ای ناشناخته بود

دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، استاد پیشکسوت دانشگاه تربیت مدرس

دکتر برادران رفیعی یکی از استادان و فرهیختگانی بود که سال‌ها در عرصه فرهنگی و علمی فعالیت‌هایی ستودنی داشت.


​​​​​​​شگرد اخلاقی بزرگ دکتر برادران دیده نشدن بود. او هرگز نخواست با سخنرانی، حضور در جلسات بزرگ یا مصاحبه و حضور در رسانه‌ها دیده شود. او هرگز اجازه نداد برایش بزرگداشت بگیرند و یا در جایی او را مطرح کنند. آنچنان کارش را می‌کرد که حتی مدیران میانی دستگاهش  نقش او را در آستان قدس نمی‌دانستند.
تا آنجا که من می‌دانم دکتر برادران هرگز از دو جا حقوق نگرفت و اگر گرفت به دیگران داد. پس از آنکه از دانشگاه و آستان قدس بازنشسته شد، بانی خیر ساخت کتابخانه بزرگ و مجهز «کانون فرهنگی قلم» شد. این کار را با سرمایه «خانواده شگفتی» انجام داد. آقای مهندس هاشم شگفتی داماد ایشان است. دکتر مدیریت این مؤسسه را تا آخر عمر به عهده داشت. در سال 1395 به من گفت 30 میلیون بابت ریاست کتابخانه به من داده‌اند، این پول در اختیار شما. پرسیدم با این پول چکار کنم؟ گفتند: کتاب چاپ کنید. گفتم با این بازار کتاب ممکن است پول برنگردد. فرمودند: نیت چاپ کتاب است. چهار کتاب به اسم کتابخانه قلم چاپ کردم.
دکتر برادران به درجات دانشگاهی اعتقاد نداشت. با وجود داشتن مقاله و کتاب و همه امتیازات دانشیاری و استادی هرگز فرم‌ها را برای ارتقا پر نکرد. حتی برای رسمی شدن در دانشگاه فرم‌ها را پر نکرد، دوست صمیمی و وفادارش دکتر رضا رزقی بدون اطلاع او این کار را کرد. او تا آخر استادیار باقی ماند، در صورتی‌که استادالاساتید بود. دکتر برادران برای دانشگاه مشهد هم خدمات بزرگی انجام داد. در تأسیس دانشکده علوم تربیتی و تکمیل دانشگاه نقش مهمی داشت. اما همت اساسی‌اش را در ایجاد تشکیلات فرهنگی آستان قدس گذاشت. او می‌دانست با ساختار موجود وزارت علوم و دانشگاه‌ها، در گذر دانشگاه از طفولیت به جوانی باید صبر بسیار داشت و به زمان زیادی نیاز است. او توانست ساختاری جدید در حد بلوغ برای تشکیلات فرهنگی آستان قدس ایجاد کند. در آستان قدس می‌توانست پیران باتجربه را کنار جوانان علاقه‌مند پرکار بچیند. در دانشگاه این کار شدنی نبود. ساختار نظام اداری و از جمله دانشگاه طوری است که تا واحدی به مرحله بلوغ می‌رسد، با تغییر مدیر، دوباره دوران طفولیت آن شروع می‌شود. 
من نزدیک 50 سال با دکتر برادران رفیعی حشر و نشر و به ایشان ارادت شاگردی داشتم، هرگز نشنیدم از کسی بد بگوید. بارها توسط من به مخالفان خودش به شیوه‌های مختلف کمک کرد. تازه من تنها یکی از افرادی بودم که کاری را به او می‌سپرد.
در اوایل تیر 1401 به کتابخانه مرکزی آستان قدس رفتم، با یکی از مدیران و تنی چند از متخصصان آن کتابخانه درباره دکتر برادران صحبت می‌کردیم. من گفتم: جمهوری اسلامی اگر 100 نفر آدم مدیر فرهنگی مثل دکتر برادران داشت، وضع فرهنگی کشور خیلی بهتر بود. ناخودآگاه، همه جمع گفتند اگر فقط 20 نفر مثل او بودند کارها گونه‌ای دیگر بود.
او در تمام دوران دانشگاهی و مدیریتش در یک خانه ساکن بود. وضع مالی پدرش خوب بود و میراث خوبی برایش گذاشت، اما او همیشه درآمد آن میراث را در راه خیر صرف کرد، برادرش حاج محمود هم این گونه است.
دکتر برادران یکی از اسطوره‌های ناشناخته این سرزمین است. شخصیت و اخلاق و شیوه مدیریت و سلوک او می‌تواند الگوی بسیار مناسبی برای مدیریت بهینه این سرزمین باشد. پیشنهاد می‌کنم دانشجویان مدیریت و اخلاق درباره زندگی و شیوه کار او پایان‎نامه و تز دکترا بنویسند. 

برچسب ها :
ارسال دیدگاه