احمد کریمی اصفهانی پیشکسوت حوزه فرش در گفتوگو با قدس:
هدف تحریم فرش، معیشت مردم است
سهم ناچیز فرش دستباف ایرانی در ارزآوری برای اقتصاد ملی و گمشدن این مزیت طلایی و اَبَرمحصول ایرانی در میان دغدغههای متعدد اقتصادی و تجاری کشور، ما را بر آن داشت در این روزهای سرد زمستان با احمد کریمی اصفهانی گفتوگو کنیم. مشروح این گپوگفت را بخوانید:
آقای کریمی اصفهانی! شما حدود ۶۰سال در حوزه فرش فعالیت داشتهاید. مبتنی بر همین تجربه از جایگاه این «هنرصنعت» در ایران برایمان بگویید.
ایران، زادگاه فرش دستباف است و هنوز هم در دنیا فرش دستباف بهنام ایران، سکه خورده است. دیگر کشورها بعدها و آرامآرام بهسمت این هنرصنعت رفتند. اگر تمام موزههای جهان را بررسی کنید، بالای ۹۰درصد فرشهای دستباف موجود در این موزهها، ایرانی است. چندسال پیش یکی از این فرشها را در آلمان بهحراج گذاشتند که ۳۳میلیون دلار فروش رفت و افتخاری بزرگ برای هنرصنعت فرش ایرانی رقم خورد. بهتعبیر دیگر در جهان، فرش دستباف، پرچم دوم ایران بوده و هست. لازم بهذکر است که هیچ صنعتی نمیتواند به این اندازه اشتغالزا باشد. زمانی که ایران جمعیتی ۴۰میلیون نفری داشت، حدود ۲میلیون نفر بهطور مستقیم در هنرصنعت فرش دستباف مشغولبهکار بودند که با درنظرگرفتن میانگین چهارنفر به ازای هر خانوار ۸میلیون نفر از این محل امرارمعاش میکردند. هرکدام از این مناطق و افراد متناسب باذوق خود این هنرصنعت را دنبال میکردند؛ بنابراین فرش ایرانی همواره در جهان از تنوع بالای طرح و نقش برخوردار بوده است و دیگر کشورها بهسمت برخی از این طرح و نقشها حرکت و آن را اجرا کردهاند. از دیرباز هر روستا، شهر و استانی نوعی طرح و نقش خاص خود را داشته است و در گذشته بالای ۸۵درصد فرشهای ایرانی با کمترین دستمزد در روستاها تولید میشد و قالیبافی شغل اصلی مردم نبود، بلکه کاری جنبی و جزئی از زندگی مردم برای تأمین معاش در روستا بود و روستایی بعد از آنکه همه کارهایش را از قبیل کشاورزی و دامداری را انجام میداد، سراغ قالیبافی میرفت که این مسئله سبب شده بود روستایی در روستا بماند، ضمن اینکه قالیبافی و زنجیره مربوط به آن به دامداری و کشاورزی رونق داده بود.
نگاهی به روند ارزآوری فرش دستباف برای اقتصاد ایران نشان میدهد در این عرصه افولی تاریخی رخ داده و امروز این محصول که به تعبیر شما «پرچم دوم» ایران در جهان است، سهم ناچیزی در صادرات غیرنفتی ما داشته باشد. چه شد که چنین افولی رخ داد؟
بله. زمانی که صادرات غیرنفتی کشور حدود۵/۴تا۸/۴میلیارد دلار بود ۲میلیارد و ۱۰۰میلیون دلار از این حجم به صادرات فرش دستباف اختصاص داشت. با توجه به این سهم عظیم از صادرات غیرنفتی علیالقاعده باید تمام همّ و غم دولتمردان نظام بر این قرار میگرفت که آن را حفظ کنند و ارتقا دهند. در سال۱۳۷۳ صادرات فرش ما به یک میلیارد و ۷۴۰میلیون دلار رسید. از آن سال بهبعد متأسفانه با قوانین خلقالساعه و برخی تحولات، افول در ارزآوری شروع شد و از آن سال تاکنون این عدد به حداقل رسیده تا اینکه سال۱۳۹۹ به کمترین میزان یعنی ۶۰میلیون دلار رسید و اگر آمار ۱۰ساله صادرات فرش دستباف در فاصله سالهای۱۳۸۹تا۱۳۹۹ را در نظر بگیریم میانگین این رقم کمتر از یک درصد صادرات غیرنفتی بوده است.
بهاینترتیب وقتی سهم فرش دستباف تا این حد در ارزآوری کاهش پیداکرده ، طبیعی است که مسئولان ما در رتبهبندی تجاری و صادراتی کشور، توجه ویژهای به این محصول نداشته باشند.
میزان توجه مسئولان و دولتمردان به فرش دستباف و جایگاه آن در رتبهبندی صادراتی تجاری کشور نباید بر مبنای میزان ارزآوری باشد. وقتی قرار است میزان ارزآوری مبنا باشد، طبعاً دولتمردان ما حق دارند به فرش دستباف اعتنا نکنند، اما آنچه از نگاه دوستان مغفول مانده سهم بالای هنرصنعت فرش دستباف در اشتغالزایی است. حالآنکه در تمام جهان این وجه اشتغالزایی بسیار مهم و ارزشمند است. حتی در کشورهایی مانند ترکیه که اصلاً مهد فرش نبودند، چندسال پیش آقای اردوغان شخصاً اعلام کرد بنا داریم نهایت کمک را به فرشبافی داشته باشیم. همانجا به همه کشورهای تولیدکننده فرش دستباف بهویژه ایران فراخوان داد هر طراح و بافندهای که به ترکیه وارد شود تسهیلات ویژه میگیرد! این فراخوان سبب شد تعداد زیادی از طراحان و بافندگان ایرانی بهسمت ترکیه جذب شوند و بهخصوص طراحان ما در تبریز از این دعوت استقبال کردند. صادرات، لوکوموتیو تولید فرش است و هنرصنعت فرش از بدو عمر تا سال۱۳۷۳ رونق داشت؛ چون فقط بنا نیست فرش نو صادر شود و حتی گاهی فرش نو را با فعلوانفعالاتی به فرش کهنه تبدیل و صادر میکنند. از آن زمان تاکنون فرشکهنه در جهان جایگاه خوبی دارد. تقریباً اگر کسی تجربه داشت و میتوانست از فرش دستبافش بهخوبی محافظت کند، درنهایت این کالا صادراتی بود. یعنی نزدیک به ۱۰۰درصد کالا را میشد صادر کرد و اصل قوانین تسهیلکنندهای که بر این هنرصنعت حاکم میشد، باید در حوزه صادرات میبود، اما با حذف سند «واریزنامه» در ابتدای سال۱۳۷۴ که درواقع تصدیقی برای صادرات بود و میشد برای واردات هم از آن استفاده کرد مشکلات این حوزه شروع شد. امروز گفته میشود برای ایجاد یک شغل، نزدیک به ۳۰۰میلیون تومان نیاز است و اگر این عدد را ضربدر ۲میلیون شغل موجود در هنرصنعت فرش دستباف کنیم مبلغ کلانی بدست میآید و اگر دولت برای کالایی مانند فرش تعهد ارزی را ایجاد نکند، هزینهای از جیبش نرفته، بلکه درآمدی کلان برای نظام است، اما مسئولان ما متأسفانه با بیتوجهی و مبتنیبر رتبهبندی ارزی با فرش رفتار میکنند. همین امر موجب شده مهاجرت از روستاها بسیار زیاد شود و آسیبهای بیشمار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ناشی از بیکارشدن بافندگان بهکشور تحمیل شود. ما همواره به دولتمردان گوشزد میکنیم فرشی که صادر شده شاید سالها بعد در کشور مقصد به فروش برسد، پس نباید در رفع تعهد ارزی این محصول مانند دیگر کالاها زمان تعیین کرد و مطالبه ارز از صادرکننده فرش بابت کالایی که هنوز فروش نرفته، درست نیست. صادرکنندگان ما همچنین با موانعی مواجهاند که اجازه مرجوع کردن کالا و یا انتقال به کشوری دیگر را نمیدهد. متأسفانه مسائلی که ما در مسیر صادرات فرش ایجاد میکنیم، از طرف دیگر کشورها بهعنوان یک فرصت بهرهبرداری میشود. از همان زمانی که ایران مانع مرجوع شدن کالا شد ترکیه اعلام کرد صادرکنندگان میتوانند فرشهای مرجوعی را برای سرویس (رفوگری، شستوشو، حملونقل و...) به این کشور بیاورند و از قِبَل همین کار سالیانه حدود ۱۵۰میلیون دلار درآمد برای خود خلق کرد. چرا نباید خودمان این کار را اجازه دهیم؟! در سه سال گذشته حداقل ۳۰۰نامه از اتحادیه به مسئولان صادر شده، اما متأسفانه گوش شنوایی نیست و مسائل دستوپاگیر، رغبت تولیدکنندگان و صادرکنندگان را بهشدت کاهش داده است. واقعیت این است که وقتی کسی را از مسیرش خارجی میکنید، برگشتش به آن مسیر امکانپذیر نیست و امروز در بسیاری از روستاهای ما دیگر فرهنگ قالیبافی آرامآرام از بین رفته است.
در خصوص مهاجرت و کشور مقصد طراحان و بافندگان فرش دستباف طی سالهای اخیر آیا آمار دقیقی در اختیار دارید؟
نه. آمار این خروج معلوم نیست، اما من شخصاً از مهاجرت ۴۰نفر از بهترین بافندگان و طراحان ایرانی به ترکیه اطلاع دارم و بهتازگی دیگر پیگیر این خروج نبودهام. برخی هم البته هم به دلیل معضلاتی که برای صادرکنندگان ایجاد شد به افغانستان رفتند تا مشکلاتی که در خصوص تأمین کارگر داشتیم مرتفع شود. برخی هم به هند رفتند. واقعیت این است که این تجارب ارزنده توانسته به فرشبافی این کشورها رونق بدهد و دولتهای مقصد هم نهایت همراهی را داشتهاند. به تازگی هم بحث انتقال مرکز ملی فرش به میراث فرهنگی مطرح شده که با این انتقال ما نگران هستیم تولید، اشتغال و صادرات فرش بیش از این آسیب ببیند و حوزه بازرگانی این محصول بهشدت شکننده شود.
در حال حاضر فرش دستباف ایرانی به کدام کشورها صادر میشود و تحریم آمریکا از سه سال پیش تاکنون چقدر در مانعتراشی برای صادرات این محصول نقش داشته است؟
زمانی عمده فرش ما به اروپا و آمریکا صادر میشد و امروز عمده صادرات ما به آلمان و ژاپن است. متأسفانه آمریکا باوجود پیمانهای بینالمللی با تحریم فرش ایران درواقع به معیشت یک ملت آسیب زد و علیه مردم ایران اقدام کرد. البته دورزدن تحریم آمریکا بسیار آسان بود و ما نباید اعتنای زیادی به تحریم میکردیم. بهعقیده من ۸۰درصد موانع موجود در مسیر فرش، داخلی و ۲۰درصدش به تحریمهای خارجی مربوط است. قطعاً آمریکا ظلم بزرگی کرد؛ چون بهخوبی میدانست با تحریم فرش، جمعیت زیادی از ملت ایران را به لحاظ اشتغال با مشکل مواجه میکند، اما ظلم بزرگتر را ما خودمان در داخل انجام دادیم؛ چون مسئولان با بیتوجهی به فرش دستباف قفل تحریم را دو قفله و چند قفله کردند! ما اگر قفلهای داخل را باز میکردیم میتوانستیم قفل آمریکا را هم خنثی کنیم.
بر اساس آخرین آمار، سهم ایران در صادرات جهانی فرش دستباف از حدود چهارسال پیش تاکنون از ۵۱درصد به ۷/۹درصد کاهش یافته است. کدام کشورها در این حوزه رقیب ایران هستند و برای افزایش این سهم چه باید کرد؟
ما امروز رقبای ریزودرشت زیادی در فرش داریم. مثلاً هند رقیب بزرگ ماست. پاکستان و افغانستان هم رقیبمان هستند. امروز جهان به دهکدهای تبدیل شده و به کمک فضای مجازی و پیشرفتهای دیگر بهراحتی انواع نقشها، طرحها، نوع بافت و... را بهآسانی میگیرند. برخی کشورها مانند چین زمانی رقیب ما بودند، اما دیگر فعالیت در حوزه فرش برایش نمیصرفد؛ چون کشوری صنعتی است و در حوزه فرش تقریباً به افول نزدیک شده است.
معتقدم تا وقتی مشکل اشتغال داریم باید بهفرش اهمیت بدهیم. چندین بار هم به وابستههای اقتصادی در امور خارجه گفتهام بسیاری از کالاهای ما در کشورهای مختلف هنوز شناختهشده نیست. هرچند تنوع زیرانداز در جهان زیاد و درمجموع تولید و تجارت فرش در جهان کم شده، اما باید کالاهای ما بهخوبی معرفی شود و کشورهایی هستند که هنوز فرش ما را نمیشناسند و باید وابستههای اقتصادی در وزارت خارجه این کار را انجام دهند تا معرفی کالاها با هدف صادرات انجام شود.
ایران، زادگاه فرش دستباف است و هنوز هم در دنیا فرش دستباف بهنام ایران، سکه خورده است. دیگر کشورها بعدها و آرامآرام بهسمت این هنرصنعت رفتند. اگر تمام موزههای جهان را بررسی کنید، بالای ۹۰درصد فرشهای دستباف موجود در این موزهها، ایرانی است. چندسال پیش یکی از این فرشها را در آلمان بهحراج گذاشتند که ۳۳میلیون دلار فروش رفت و افتخاری بزرگ برای هنرصنعت فرش ایرانی رقم خورد. بهتعبیر دیگر در جهان، فرش دستباف، پرچم دوم ایران بوده و هست. لازم بهذکر است که هیچ صنعتی نمیتواند به این اندازه اشتغالزا باشد. زمانی که ایران جمعیتی ۴۰میلیون نفری داشت، حدود ۲میلیون نفر بهطور مستقیم در هنرصنعت فرش دستباف مشغولبهکار بودند که با درنظرگرفتن میانگین چهارنفر به ازای هر خانوار ۸میلیون نفر از این محل امرارمعاش میکردند. هرکدام از این مناطق و افراد متناسب باذوق خود این هنرصنعت را دنبال میکردند؛ بنابراین فرش ایرانی همواره در جهان از تنوع بالای طرح و نقش برخوردار بوده است و دیگر کشورها بهسمت برخی از این طرح و نقشها حرکت و آن را اجرا کردهاند. از دیرباز هر روستا، شهر و استانی نوعی طرح و نقش خاص خود را داشته است و در گذشته بالای ۸۵درصد فرشهای ایرانی با کمترین دستمزد در روستاها تولید میشد و قالیبافی شغل اصلی مردم نبود، بلکه کاری جنبی و جزئی از زندگی مردم برای تأمین معاش در روستا بود و روستایی بعد از آنکه همه کارهایش را از قبیل کشاورزی و دامداری را انجام میداد، سراغ قالیبافی میرفت که این مسئله سبب شده بود روستایی در روستا بماند، ضمن اینکه قالیبافی و زنجیره مربوط به آن به دامداری و کشاورزی رونق داده بود.
نگاهی به روند ارزآوری فرش دستباف برای اقتصاد ایران نشان میدهد در این عرصه افولی تاریخی رخ داده و امروز این محصول که به تعبیر شما «پرچم دوم» ایران در جهان است، سهم ناچیزی در صادرات غیرنفتی ما داشته باشد. چه شد که چنین افولی رخ داد؟
بله. زمانی که صادرات غیرنفتی کشور حدود۵/۴تا۸/۴میلیارد دلار بود ۲میلیارد و ۱۰۰میلیون دلار از این حجم به صادرات فرش دستباف اختصاص داشت. با توجه به این سهم عظیم از صادرات غیرنفتی علیالقاعده باید تمام همّ و غم دولتمردان نظام بر این قرار میگرفت که آن را حفظ کنند و ارتقا دهند. در سال۱۳۷۳ صادرات فرش ما به یک میلیارد و ۷۴۰میلیون دلار رسید. از آن سال بهبعد متأسفانه با قوانین خلقالساعه و برخی تحولات، افول در ارزآوری شروع شد و از آن سال تاکنون این عدد به حداقل رسیده تا اینکه سال۱۳۹۹ به کمترین میزان یعنی ۶۰میلیون دلار رسید و اگر آمار ۱۰ساله صادرات فرش دستباف در فاصله سالهای۱۳۸۹تا۱۳۹۹ را در نظر بگیریم میانگین این رقم کمتر از یک درصد صادرات غیرنفتی بوده است.
بهاینترتیب وقتی سهم فرش دستباف تا این حد در ارزآوری کاهش پیداکرده ، طبیعی است که مسئولان ما در رتبهبندی تجاری و صادراتی کشور، توجه ویژهای به این محصول نداشته باشند.
میزان توجه مسئولان و دولتمردان به فرش دستباف و جایگاه آن در رتبهبندی صادراتی تجاری کشور نباید بر مبنای میزان ارزآوری باشد. وقتی قرار است میزان ارزآوری مبنا باشد، طبعاً دولتمردان ما حق دارند به فرش دستباف اعتنا نکنند، اما آنچه از نگاه دوستان مغفول مانده سهم بالای هنرصنعت فرش دستباف در اشتغالزایی است. حالآنکه در تمام جهان این وجه اشتغالزایی بسیار مهم و ارزشمند است. حتی در کشورهایی مانند ترکیه که اصلاً مهد فرش نبودند، چندسال پیش آقای اردوغان شخصاً اعلام کرد بنا داریم نهایت کمک را به فرشبافی داشته باشیم. همانجا به همه کشورهای تولیدکننده فرش دستباف بهویژه ایران فراخوان داد هر طراح و بافندهای که به ترکیه وارد شود تسهیلات ویژه میگیرد! این فراخوان سبب شد تعداد زیادی از طراحان و بافندگان ایرانی بهسمت ترکیه جذب شوند و بهخصوص طراحان ما در تبریز از این دعوت استقبال کردند. صادرات، لوکوموتیو تولید فرش است و هنرصنعت فرش از بدو عمر تا سال۱۳۷۳ رونق داشت؛ چون فقط بنا نیست فرش نو صادر شود و حتی گاهی فرش نو را با فعلوانفعالاتی به فرش کهنه تبدیل و صادر میکنند. از آن زمان تاکنون فرشکهنه در جهان جایگاه خوبی دارد. تقریباً اگر کسی تجربه داشت و میتوانست از فرش دستبافش بهخوبی محافظت کند، درنهایت این کالا صادراتی بود. یعنی نزدیک به ۱۰۰درصد کالا را میشد صادر کرد و اصل قوانین تسهیلکنندهای که بر این هنرصنعت حاکم میشد، باید در حوزه صادرات میبود، اما با حذف سند «واریزنامه» در ابتدای سال۱۳۷۴ که درواقع تصدیقی برای صادرات بود و میشد برای واردات هم از آن استفاده کرد مشکلات این حوزه شروع شد. امروز گفته میشود برای ایجاد یک شغل، نزدیک به ۳۰۰میلیون تومان نیاز است و اگر این عدد را ضربدر ۲میلیون شغل موجود در هنرصنعت فرش دستباف کنیم مبلغ کلانی بدست میآید و اگر دولت برای کالایی مانند فرش تعهد ارزی را ایجاد نکند، هزینهای از جیبش نرفته، بلکه درآمدی کلان برای نظام است، اما مسئولان ما متأسفانه با بیتوجهی و مبتنیبر رتبهبندی ارزی با فرش رفتار میکنند. همین امر موجب شده مهاجرت از روستاها بسیار زیاد شود و آسیبهای بیشمار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ناشی از بیکارشدن بافندگان بهکشور تحمیل شود. ما همواره به دولتمردان گوشزد میکنیم فرشی که صادر شده شاید سالها بعد در کشور مقصد به فروش برسد، پس نباید در رفع تعهد ارزی این محصول مانند دیگر کالاها زمان تعیین کرد و مطالبه ارز از صادرکننده فرش بابت کالایی که هنوز فروش نرفته، درست نیست. صادرکنندگان ما همچنین با موانعی مواجهاند که اجازه مرجوع کردن کالا و یا انتقال به کشوری دیگر را نمیدهد. متأسفانه مسائلی که ما در مسیر صادرات فرش ایجاد میکنیم، از طرف دیگر کشورها بهعنوان یک فرصت بهرهبرداری میشود. از همان زمانی که ایران مانع مرجوع شدن کالا شد ترکیه اعلام کرد صادرکنندگان میتوانند فرشهای مرجوعی را برای سرویس (رفوگری، شستوشو، حملونقل و...) به این کشور بیاورند و از قِبَل همین کار سالیانه حدود ۱۵۰میلیون دلار درآمد برای خود خلق کرد. چرا نباید خودمان این کار را اجازه دهیم؟! در سه سال گذشته حداقل ۳۰۰نامه از اتحادیه به مسئولان صادر شده، اما متأسفانه گوش شنوایی نیست و مسائل دستوپاگیر، رغبت تولیدکنندگان و صادرکنندگان را بهشدت کاهش داده است. واقعیت این است که وقتی کسی را از مسیرش خارجی میکنید، برگشتش به آن مسیر امکانپذیر نیست و امروز در بسیاری از روستاهای ما دیگر فرهنگ قالیبافی آرامآرام از بین رفته است.
در خصوص مهاجرت و کشور مقصد طراحان و بافندگان فرش دستباف طی سالهای اخیر آیا آمار دقیقی در اختیار دارید؟
نه. آمار این خروج معلوم نیست، اما من شخصاً از مهاجرت ۴۰نفر از بهترین بافندگان و طراحان ایرانی به ترکیه اطلاع دارم و بهتازگی دیگر پیگیر این خروج نبودهام. برخی هم البته هم به دلیل معضلاتی که برای صادرکنندگان ایجاد شد به افغانستان رفتند تا مشکلاتی که در خصوص تأمین کارگر داشتیم مرتفع شود. برخی هم به هند رفتند. واقعیت این است که این تجارب ارزنده توانسته به فرشبافی این کشورها رونق بدهد و دولتهای مقصد هم نهایت همراهی را داشتهاند. به تازگی هم بحث انتقال مرکز ملی فرش به میراث فرهنگی مطرح شده که با این انتقال ما نگران هستیم تولید، اشتغال و صادرات فرش بیش از این آسیب ببیند و حوزه بازرگانی این محصول بهشدت شکننده شود.
در حال حاضر فرش دستباف ایرانی به کدام کشورها صادر میشود و تحریم آمریکا از سه سال پیش تاکنون چقدر در مانعتراشی برای صادرات این محصول نقش داشته است؟
زمانی عمده فرش ما به اروپا و آمریکا صادر میشد و امروز عمده صادرات ما به آلمان و ژاپن است. متأسفانه آمریکا باوجود پیمانهای بینالمللی با تحریم فرش ایران درواقع به معیشت یک ملت آسیب زد و علیه مردم ایران اقدام کرد. البته دورزدن تحریم آمریکا بسیار آسان بود و ما نباید اعتنای زیادی به تحریم میکردیم. بهعقیده من ۸۰درصد موانع موجود در مسیر فرش، داخلی و ۲۰درصدش به تحریمهای خارجی مربوط است. قطعاً آمریکا ظلم بزرگی کرد؛ چون بهخوبی میدانست با تحریم فرش، جمعیت زیادی از ملت ایران را به لحاظ اشتغال با مشکل مواجه میکند، اما ظلم بزرگتر را ما خودمان در داخل انجام دادیم؛ چون مسئولان با بیتوجهی به فرش دستباف قفل تحریم را دو قفله و چند قفله کردند! ما اگر قفلهای داخل را باز میکردیم میتوانستیم قفل آمریکا را هم خنثی کنیم.
بر اساس آخرین آمار، سهم ایران در صادرات جهانی فرش دستباف از حدود چهارسال پیش تاکنون از ۵۱درصد به ۷/۹درصد کاهش یافته است. کدام کشورها در این حوزه رقیب ایران هستند و برای افزایش این سهم چه باید کرد؟
ما امروز رقبای ریزودرشت زیادی در فرش داریم. مثلاً هند رقیب بزرگ ماست. پاکستان و افغانستان هم رقیبمان هستند. امروز جهان به دهکدهای تبدیل شده و به کمک فضای مجازی و پیشرفتهای دیگر بهراحتی انواع نقشها، طرحها، نوع بافت و... را بهآسانی میگیرند. برخی کشورها مانند چین زمانی رقیب ما بودند، اما دیگر فعالیت در حوزه فرش برایش نمیصرفد؛ چون کشوری صنعتی است و در حوزه فرش تقریباً به افول نزدیک شده است.
معتقدم تا وقتی مشکل اشتغال داریم باید بهفرش اهمیت بدهیم. چندین بار هم به وابستههای اقتصادی در امور خارجه گفتهام بسیاری از کالاهای ما در کشورهای مختلف هنوز شناختهشده نیست. هرچند تنوع زیرانداز در جهان زیاد و درمجموع تولید و تجارت فرش در جهان کم شده، اما باید کالاهای ما بهخوبی معرفی شود و کشورهایی هستند که هنوز فرش ما را نمیشناسند و باید وابستههای اقتصادی در وزارت خارجه این کار را انجام دهند تا معرفی کالاها با هدف صادرات انجام شود.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه