گره از کار دنیا بردار
رقیه توسلی
«... کتونی، چکمه، سگکدار، طبی، پوتین، گیوه، ورنی، گلدار و بچهگانه را میگذارند روی میز. کلی قفسه خالی هست که کفشها را بچینم و شماره بدهم. هر شیفت که میروم شبیه کسیام که اولین بار است رفته زیارت. شوق دارم، تالاپ تولوپ میکند قلبم، نفسم بجاست، چشم برنمیدارم از کفشها، با امام رضا(ع) حرف میزنم. خاطره زیاد دارم از کفشداری و صفای پیشخوانش»... بعد، دست انگشتردارش را میآورد جلو و میگوید: این شرفالشمس را آقایی از کربلا به نیت خدام مشهدی آورده که قرعهاش افتاد به من. چند دفعهای هم این سعادت نصیبم شد که از پسربچه و دختر کوچولو و بابابزرگی گل هدیه بگیرم... یک بار هم عروس خانمی بستهای قطاب و گز آورد و گفت پدرش کفشدار امام رضا(ع) بود و مرحوم شده. این شیرینیها خیرات است... وهلهای هم پدر و پسری خوش حنجره، ما را به دو بیت مدح و ثنای آقا میهمان کردند. واقعاً ارادتشان شنیدنی بود... باری هم مادربزرگ مسنی که به گمانم نود سال را داشت گفت تو هم مثل نوه من، اجازه میدهی یک جمله نصیحتت کنم آقا. گفتم چی از این بهتر حاجخانم. گفت امام رضا(ع) رئوف و کریم است. تو هم اگر عاشقی، پس خطاط و خادم و راننده و وکیل و دکتر رئوفی باش... فقط عشق، نگهدار و حافظ ماست.
و ادامه میدهد: اما خاطره متفاوتی هم دارم که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشود. پارسال نیمههای شب آقایی از زیارت برگشته بود و قبل اینکه شماره کفشش را بدهد بنا گذاشت به درددل. گفت خدا را شکر که امام رضا(ع)، بدنواز و خوبنواز است و در خانهاش روی همه باز است. خدا را شکر که ما تنها نیستیم. اما خوشا به حال آنکه امام رضایی اصل باشد. زلال باشد. نباشد مثل این صاحبخانه ما که توی این کرونایی، دو میلیون کشیده سر اجاره که پوستمان را قلفتی بکند. حالا هم دیدمش که دارد ضریح را زیارت میکند در حالی که زنم به خاطر نداری و بنیه مالی ضعیفم، توی بیمارستان بستری است.
«آقامحمد کفشدار» میگوید آن شب، آن آقا رفت و ندیدمش دیگر اما این دعای خیلی قشنگ را برای من باقی گذاشت؛ پروردگارا! ما خلق توییم، خلق کمصبرت. گره از کار دنیایمان بردار.
پینوشت
فقط عشق نگهدار ماست!
و ادامه میدهد: اما خاطره متفاوتی هم دارم که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشود. پارسال نیمههای شب آقایی از زیارت برگشته بود و قبل اینکه شماره کفشش را بدهد بنا گذاشت به درددل. گفت خدا را شکر که امام رضا(ع)، بدنواز و خوبنواز است و در خانهاش روی همه باز است. خدا را شکر که ما تنها نیستیم. اما خوشا به حال آنکه امام رضایی اصل باشد. زلال باشد. نباشد مثل این صاحبخانه ما که توی این کرونایی، دو میلیون کشیده سر اجاره که پوستمان را قلفتی بکند. حالا هم دیدمش که دارد ضریح را زیارت میکند در حالی که زنم به خاطر نداری و بنیه مالی ضعیفم، توی بیمارستان بستری است.
«آقامحمد کفشدار» میگوید آن شب، آن آقا رفت و ندیدمش دیگر اما این دعای خیلی قشنگ را برای من باقی گذاشت؛ پروردگارا! ما خلق توییم، خلق کمصبرت. گره از کار دنیایمان بردار.
پینوشت
فقط عشق نگهدار ماست!
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها