116 سال از انتشار اولین نسخه «حبلالمتین» در تهران گذشت
سرگذشت روزنامهای که برای مردم، مقدس بود
اگرچه اولین بار و تا 14سال پس از انتشار، 4 یا 5هزارکیلومتر دورتر از تهران و ایران منتشر میشد، اما تا اعماق قلب فارسیزبانان گوشه و کنار جهان و تا چندین هزار کیلومتر دورتر نفوذ کرد. «حبلالمتین» شهرت و موفقیتش را مدیون افکار و اندیشههای بنیانگذار روشنضمیر و دینداری بود که هم فرهنگ و ملیتش را خوب میشناخت و قدر میدانست، هم از درد و رنج ملتش و دلایل عقبماندگی کشور آگاه بود و هم برای آگاهی مردم و پیشرفت و توسعه ایران دل میسوزاند.
توزیع قاچاقی
9 اردیبهشت سال1286 اولین باری نبود که مردم تهران «حبلالمتین» را دست روزنامهخوانها یا روزنامهفروشها دیدند. «سید جلالالدین حسینی کاشانی - مؤیدالاسلام» 14سال پیش از این شروع به انتشار نشریه در شهر کلکته هندوستان کرده و اسم روزنامهاش را هم از آیات قرآن وام گرفته بود به این امید که برای مخاطبانش ریسمانی محکم باشد تا در مسیر بیداری و آگاهی به آن چنگ بیندازند. میگویند سیدجلال ازجمله مریدان سید جمالالدین اسدآبادی هم بود. ایده راه انداختن روزنامه و نشریه هم ماجرایش به همین رابطه مرید و مرادی و ارتباطات فکری و دغدغههای سیاسی و اجتماعی این دو نفر برمیگردد. «استاد محمد گلبن» - پژوهشگر- در این باره گفته است: «مدیر حبلالمتین مردی بود تحصیلکرده و زحمتکش. در کاشان و اصفهان، به تحصیل پرداخت و عشق جهانگردی به سرش افتاد. از کاشان به حوزه علمیه اصفهان رفت و پس از آن به تهران... عشق زیارت به سرش زد و از طریق گرگان به خراسان رفت. مؤیدالاسلام بعد از خراسان، به سمت بندرعباس حرکت کرد. سید جمالالدین اسدآبادی، میرزا ملکم و مؤیدالاسلام تصمیم میگیرند جایی با هم ملاقات داشته باشند... آنها در بندرعباس با همدیگر ملاقات میکنند و به مدت 12 روز و به قولی دیگر 22 روز، در یک خانه با هم هستند... مؤیدالاسلام میگوید ما اگر میخواهیم به ملت ایران کمکی بکنیم باید زبان گویای مردم باشیم، باید روزنامه داشته باشیم. قرار میگذارند سید جمالالدین اسدآبادی، روزنامه عروةالوثقی را در پاریس منتشر کند. میرزا ملکم، روزنامه قانون را در لندن انتشار دهد و مؤیدالاسلام برود در هند و هر روزنامهای که دلش خواست منتشر کند». البته مؤیدالاسلام در هند تجارتخانه راه میاندازد، با دختری مسلمان ازدواج و بعد از فراهم شدن سرمایه پنج نشریه هم در آنجا منتشر میکند (مفتاحالظفر، حبلالمتین فارسی، حبلالمتین انگلیسی، تمدن و...). «حبلالمتین» با وجود نزدیک به 50 بار توقیف و مانعتراشی و تعطیل شدن در دورههای استبداد و پسا استبداد نزدیک به 39 سال منتشر و تبدیل به تأثیرگذارترین روزنامه فارسی زبان میشود که در کشورهای هند، برمه، افغانستان، عثمانی، مصر، اروپا، روسیه و ترکستان هم طرفدار دارد و توزیع میشود. رسیدن حبلالمتین به ایران آن هم با کشتی و با وجود سختگیریها و ممنوعیتهای گاه و بیگاه انگلیس، گاه قاچاقی، لابهلای صندوقهای چای و کالاهای دیگر خودش داستانهای جالب و مفصلی دارد که نشان میدهد مخاطبان ایرانی چقدر برای این نشریه اهمیت قائل بودهاند. درنهایت هم پس از انقلاب مشروطه و اصرار مخاطبان، سبب میشود از سال 1286خورشیدی، حبلالمتین در تهران هم با سردبیری «سیدحسن کاشانی» برادر مؤیدالاسلام چاپ و منتشر شود. البته حبلالمتین در ایران هم از توقیف و سختگیری مصون نمیماند اما همان راه همیشگیاش را ادامه می دهد.
حبلالمتین آرام گرفت
حبلالمتین در تهران و با مدیریت میرزا حسن کاشانی در سال اول 284 شماره منتشر کرد. در سال دوم هم موفق شد 54 شماره را منتشر کند. سال سوم چاپ مصادف شد با به توپ بستن مجلس شورای ملی و میرزا حسن از تهران گریخت و به تفلیس رفت. البته کمی بعد او پنهانی از تفلیس به رشت آمد و 63 شماره دیگر روزنامه حبلالمتین را در رشت منتشر کرد و بعد هم به هند رفت. شاید برای همین از شماره۲۰ به بعد حبلالمتین چاپ تهران، نام شیخ یحیی کاشانی (روزنامهنگار مشهوری که بعداً سردبیر روزنامههای «مجلس» و «ایران» شد و نشریه «ایران امروز» را منتشر کرد) به عنوان سردبیر در روزنامه دیده میشود. با تغییر ماهیت مشروطه در ایران و تحولات بعد از آن و همچنین بگیر و ببند روزنامههای مختلف عمر حبلالمتین تهران طولانی نمیشود و درنهایت، مرداد سال1288 انتشار آن متوقف میشود. این در حالی است که حبلالمتین کلکته هنوز به کارش ادامه میدهد. در اینکه «حبلالمتین»ها به قول خیلی از تاریخنویسان، ازجمله پایهگذاران آزادیخواهی، روشناندیشی و مشروطهطلبی در ایران هستند، شکی نیست. در دورهای حتی برای مردم به نشریه مقدس معروف است و این فقط به خاطر کلمه «مقدس» که در پیشانی روزنامه حک میشد نیست، بلکه به قول «گلبن» به خاطر مطالب خوبش واقعاً برای خوانندگان مقدس به حساب میآید. شاید تنها نقطه ضعف این نشریه را بشود در سالهای پایانی عمرش دید. وقتی در چند سال ابتدایی حکومت رضاخان برخلاف خط مشی سابق خودش، کاملاً یکسویه از اقدامهای حکومت دفاع میکند و حتی چشمش را روی بیگناه جلوه دادن شاه در مشکلات مملکت میبندد. شاید به همین دلیل شمارگان این روزنامه هم در این سالها کاهش مییابد هرچند مشکلات مالی که معمولاً همیشه یقه روزنامه را میگرفته و همچنین نابینایی مؤیدالاسلام و کاهش نظارت او بر حبلالمتین در این ماجرا بیتأثیر نیست. روزنامهنگار یا روزنامهدار باسابقه و پیشکسوت ایرانی با همه فراز و فرودهای روزنامه معروفش، وطندوستی و دیانتش را تا پایان عمر حفظ میکند. استاد گلبن درباره او گفته است: «گرایش عمیق دینی و مذهبی را تا پایان عمر حفظ کرد... وصیت کرده بود بعد از مرگش، جنازهاش را در حرم حضرت رضا(ع) دفن کنند... حتی عمامهاش را برنداشت. عمامه سیادت داشت، چون سید هم بود... خیلی هم علاقه زیادی به ایران داشت». 19 آذر 1309 در کلکته در دفتر کارش دچار حمله قلبی شد و چند روز بعد فوت کرد. جنازه او را به صورت امانت دفن کردند و بعد از یک سال از هند به مشهد آوردند. علیاکبر دانش، مدیر مجله دانش در مراسمش سخنرانی کرد و بعد پیکرش را در ایوان شاه عباسی حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپردند. «حبلالمتین» هم از همان آذرماه سال پیش انتشارش متوقف شده بود.
خبرنگار: مجید تربتزاده
برچسب ها :
ارسال دیدگاه