محمود کریمی در گفتوگو با KHAMENEI.IR:
هیئت در جهاد امروز باید در خدمت مردم باشد
دیدار اخیر رهبر انقلاب با جمعی از مداحان یکی از دیدارهای پرمضمون چند ماه اخیر بود. بررسی سیره عملی حضرت زهرا(س)، نقش هیئتها و مداحان در جهاد تبیین و بایستههای مداحی و هیئت از محورهای مهم این دیدار بودند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای بررسی دقیقتر این محورها به گفتوگو با حاجمحمود کریمی، مداح اهلبیت(ع) پرداخته است. گزیدهای از این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
رهبر انقلاب در جمله معناداری فرمودند هر تلاشی جهاد نیست. جهاد، تلاشی است که در نسبت با دشمن تعریف میشود. در چنین فضایی هیئت باید در چه مختصات و راستایی حرکت کند که تلاشش در زمینه مودت اهلبیت(ع) در زمره جهاد محسوب شود؟
خلاصه جهاد این است دشمن را هدف بگیریم. خب، هر کدام از ما هر جایی میتوانیم به مقابله با دشمن بپردازیم، ولی چرا آقا اینقدر دشمن دشمن میکنند؟ چرا فکر میکنیم همه دشمن ما هستند؟ چرا فکر نکنیم؟ ببینید، جنگ نرم مثل جنگ سخت نیست، بلکه خیلی سختتر است. بهخاطر همین، آقا در این دیدار خیلی حساسیت به خرج میدهند. البته ما هم در حوزه جهاد داریم کارهایی در هیئت انجام میدهیم. نمونهاش محرومیتزدایی است. الان بعضی از آقایان و خانمهای فعال صنعتی، اقتصادی و فرهنگی را به جلسات خودمان دعوت میکنیم و از آنها کمک میگیریم و کار میکنیم.
هیئت شما در کنار گلزار شهدای امامزاده علیاکبر(ع) چیذر و در محضر ۶۶۰ شهید قرار دارد. این فضای معطر به جهاد و شهادت چه تأثیری روی فضا و فرهنگ هیئت شما گذاشته است؟
هیئت رایهالعباس (هیئت رزمندگان منطقه شمیرانات)، پس از شهادت شهدای هشت سال دفاع مقدس بهوجود آمد. شهدا زاییده هیئتاند و همانطور که حضرت آقا فرمودند هیئت شهیدپرور است. در همین هیئت کسی بود که پس از تمامشدن مجلس، حسینیه را جارو میزد. پس از شهادتش، فهمیدیم مصطفی احمدیروشن، از دانشمندان هستهای است. الان هم در همین گلزار شهدای چیذر دفن است. خب، این یعنی من آنها را شهید کردم؟! نه! این همان هندسه است که شهید از هیئت بیرون میآید. بعد یک مداح خوب از دل شهید بیرون میآید. منِ روضهخوان در جایگاه خودم هم در دامان دو شهید بزرگ شدم. ما میهمان این شهدا هستیم و آنها روی ما تأثیر میگذارند و کار خودشان را انجام میدهند. به لطف امام حسین(ع)، این شهدا خیلی به ما لطف میکنند. یک جاهایی از برکت شهدا جلوگیری میشود که از خطا رفتن ماست. کسی در گوش آنها نخوانده بود. آنها یک جمله را از حضرت امام یا حضرت آقا شنیدند، درک کردند و رفتند. نایستادند که بهشان گفته شود. سیدحسن نصرالله میگوید ما دقت میکنیم ببینیم نظر آقا به چیست، آن را برای خودمان فرض میدانیم، نمیایستیم که ایشان دستور بدهند.
شما یک مداح و هیئتی مورد اقبال دیگران هستید که عقبه اجتماعی هم دارید؛ چرا زمینههای فعالیتتان را از حوزه کودک تا محرومیتزدایی و جمعکردن هزینه مالی زندانیان نیازمند و تأمین جهیزیه تکثیر، متعدد و گسترده میکنید؟ این اقدامات چه ربطی به هیئت دارد؟
خب، آقای حاجقاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس چکار داشت به مسجد ساختن در دهات؟! چکار داشت به حسینیه راهانداختن؟! چکار داشت به سیل؟! به شما چه ربطی دارد؟! من نکنم، کی بکند؟ شما انجام میدهید؟! بفرمایید این کار را بروید انجام بدهید! آتش بهاختیار یعنی این دیگر.
یکی از پیرغلامان میگفت در فتنه ۸۸ تنها قشری که مردودی نداشتند، هیئتیها و مداحها بودند. الان همین هیئت رایهالعباس شهید مدافع حرم، شهید مدافع امنیت، شهید مرزبانی ناجا و شهید هستهای دارد. در رایهالعباس چهکارهایی میکنید و چهکارهایی هم نمیکنید که سر بزنگاههای سیاسی و خطکشیهای مشخص با دشمن، سربلند بیرون آمدهاید؟
من خودم عددی نیستم، ولی اگر من حواسم باشد، دوستان من هم باید حواسشان باشد. من نگاه میکنم آقا امام زمان روحیفداه از من چه میخواهد. دستوراتی دارند که مشخص است. یکجاهایی هم به مسائل روز میرسم. من وظیفهام را انجام میدهم. ممکن است خیلیها خوششان نیاید، خیلیها هم خوششان بیاید. نه از خوشآمدن یک عده خوشحال میشوم و نه از بد آمدن یک عده ناراحت. باید به وظیفه خودمان عمل کنیم. هر کس به وظیفهاش عمل کند امام حسین(ع) او را جلو میبرد. فرهنگ هیئت این است.
شاید بعضی از کارهایی که ما داریم انجام میدهیم، درظاهر در حوزه کار ما نباشد؛ چون کسی آن بار را برنمیدارد ما باید برداریم. اما چرا مجموعه هیئتها تا حالا مردودی و رفوزه نداده؟ برای اینکه به امام حسین(ع) وصل است. کسی که برای امام حسین(ع) میآید، ذهن و دلش هم مال امام حسین(ع) است. وقتی دلش مال امام حسین(ع) باشد، هر جا فکر کند بهطرف امام حسین(ع) میخواهد تیری برود، میگوید این دفعه ما نمیگذاریم.
انقلاب از کجاها قدرت پیدا کرد؟ زمان انقلاب من در مسجدالمهدی شاهینشهر این نوحه را میخواندم:
حسین سرباز ره دین بود
عاقبت حقطلبی این بود
من آن موقع 10ساله بودم. من و پدرم را گرفتند و بردند. رئیس پاسگاه یک چک به من زد و گفت بچه این شعر را کی یادت داده؟ گفتم پدرم. پدرم را هم زد. فهمیدم این شعر تیر است. چرا برای بقیه نوحهها کتک نخوردم؟ معلوم بود یک کاری کرده است. تازه فهمیدم زور هیئت چقدر است، چرا هیئتها را نشانهگیری میکنند، چرا پیش از محرم شروع به تحلیل میکنند.
ما کاری را که باید انجام دهیم، انجام میدهیم. ما کاری که وظیفهمان باشد، باری از دوش مردم برداریم، انجام میدهیم. اگر قرار باشد خودمان هم فدا شویم که این مملکت سفت، محکم، مقتدر و باعزت بماند، شک نمیکنیم و خودمان را فدا میکنیم.
گفتوگو را با حاجقاسم سلیمانی تمام کنیم. ایشان به هیئت شما میآمد و ارتباطاتی با هم داشتید. در پس ذهن حاجمحمود کریمی نسبت به این شخصیت چه میگذرد؟
حاجقاسم الان هست، باور کن! هر کسی از ظنّ خودش یار حاجقاسم شده است. او بنده خالصی بود. هیئت که میآمد، بغل منبر مینشست. کلاً این قسمت را فیلمبرداری نمیکردیم. یا اگر نمیرسید، بعدازظهرها طبقه همین بالای حسینیه میآمد و روضه را گوش میکرد، بعد با موتور میرفت. در روضه هم عین بچهمردهها اشک میریخت.
بعضی مواقع فرصت نمیشود بعضی از بچههایمان بنشینند پای روضه و همهاش در رفتوآمدند. من خودم نذر روضه داشتم و ساعت 6-5 روضه را با این بچهها و خانوادهام شروع میکردم. ایشان هم با خانوادهشان میآمد، این روضهاش را گوش میکرد، بعد هم که میخواست برود، مینشست بند کفش نوههایش را میبست. این را من خودم بارها دیدم. حاجقاسم فوق تصور ما دستنیافتنی بود. واقعاً شهید بود، ما نفهمیدیم.
رهبر انقلاب در جمله معناداری فرمودند هر تلاشی جهاد نیست. جهاد، تلاشی است که در نسبت با دشمن تعریف میشود. در چنین فضایی هیئت باید در چه مختصات و راستایی حرکت کند که تلاشش در زمینه مودت اهلبیت(ع) در زمره جهاد محسوب شود؟
خلاصه جهاد این است دشمن را هدف بگیریم. خب، هر کدام از ما هر جایی میتوانیم به مقابله با دشمن بپردازیم، ولی چرا آقا اینقدر دشمن دشمن میکنند؟ چرا فکر میکنیم همه دشمن ما هستند؟ چرا فکر نکنیم؟ ببینید، جنگ نرم مثل جنگ سخت نیست، بلکه خیلی سختتر است. بهخاطر همین، آقا در این دیدار خیلی حساسیت به خرج میدهند. البته ما هم در حوزه جهاد داریم کارهایی در هیئت انجام میدهیم. نمونهاش محرومیتزدایی است. الان بعضی از آقایان و خانمهای فعال صنعتی، اقتصادی و فرهنگی را به جلسات خودمان دعوت میکنیم و از آنها کمک میگیریم و کار میکنیم.
هیئت شما در کنار گلزار شهدای امامزاده علیاکبر(ع) چیذر و در محضر ۶۶۰ شهید قرار دارد. این فضای معطر به جهاد و شهادت چه تأثیری روی فضا و فرهنگ هیئت شما گذاشته است؟
هیئت رایهالعباس (هیئت رزمندگان منطقه شمیرانات)، پس از شهادت شهدای هشت سال دفاع مقدس بهوجود آمد. شهدا زاییده هیئتاند و همانطور که حضرت آقا فرمودند هیئت شهیدپرور است. در همین هیئت کسی بود که پس از تمامشدن مجلس، حسینیه را جارو میزد. پس از شهادتش، فهمیدیم مصطفی احمدیروشن، از دانشمندان هستهای است. الان هم در همین گلزار شهدای چیذر دفن است. خب، این یعنی من آنها را شهید کردم؟! نه! این همان هندسه است که شهید از هیئت بیرون میآید. بعد یک مداح خوب از دل شهید بیرون میآید. منِ روضهخوان در جایگاه خودم هم در دامان دو شهید بزرگ شدم. ما میهمان این شهدا هستیم و آنها روی ما تأثیر میگذارند و کار خودشان را انجام میدهند. به لطف امام حسین(ع)، این شهدا خیلی به ما لطف میکنند. یک جاهایی از برکت شهدا جلوگیری میشود که از خطا رفتن ماست. کسی در گوش آنها نخوانده بود. آنها یک جمله را از حضرت امام یا حضرت آقا شنیدند، درک کردند و رفتند. نایستادند که بهشان گفته شود. سیدحسن نصرالله میگوید ما دقت میکنیم ببینیم نظر آقا به چیست، آن را برای خودمان فرض میدانیم، نمیایستیم که ایشان دستور بدهند.
شما یک مداح و هیئتی مورد اقبال دیگران هستید که عقبه اجتماعی هم دارید؛ چرا زمینههای فعالیتتان را از حوزه کودک تا محرومیتزدایی و جمعکردن هزینه مالی زندانیان نیازمند و تأمین جهیزیه تکثیر، متعدد و گسترده میکنید؟ این اقدامات چه ربطی به هیئت دارد؟
خب، آقای حاجقاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس چکار داشت به مسجد ساختن در دهات؟! چکار داشت به حسینیه راهانداختن؟! چکار داشت به سیل؟! به شما چه ربطی دارد؟! من نکنم، کی بکند؟ شما انجام میدهید؟! بفرمایید این کار را بروید انجام بدهید! آتش بهاختیار یعنی این دیگر.
یکی از پیرغلامان میگفت در فتنه ۸۸ تنها قشری که مردودی نداشتند، هیئتیها و مداحها بودند. الان همین هیئت رایهالعباس شهید مدافع حرم، شهید مدافع امنیت، شهید مرزبانی ناجا و شهید هستهای دارد. در رایهالعباس چهکارهایی میکنید و چهکارهایی هم نمیکنید که سر بزنگاههای سیاسی و خطکشیهای مشخص با دشمن، سربلند بیرون آمدهاید؟
من خودم عددی نیستم، ولی اگر من حواسم باشد، دوستان من هم باید حواسشان باشد. من نگاه میکنم آقا امام زمان روحیفداه از من چه میخواهد. دستوراتی دارند که مشخص است. یکجاهایی هم به مسائل روز میرسم. من وظیفهام را انجام میدهم. ممکن است خیلیها خوششان نیاید، خیلیها هم خوششان بیاید. نه از خوشآمدن یک عده خوشحال میشوم و نه از بد آمدن یک عده ناراحت. باید به وظیفه خودمان عمل کنیم. هر کس به وظیفهاش عمل کند امام حسین(ع) او را جلو میبرد. فرهنگ هیئت این است.
شاید بعضی از کارهایی که ما داریم انجام میدهیم، درظاهر در حوزه کار ما نباشد؛ چون کسی آن بار را برنمیدارد ما باید برداریم. اما چرا مجموعه هیئتها تا حالا مردودی و رفوزه نداده؟ برای اینکه به امام حسین(ع) وصل است. کسی که برای امام حسین(ع) میآید، ذهن و دلش هم مال امام حسین(ع) است. وقتی دلش مال امام حسین(ع) باشد، هر جا فکر کند بهطرف امام حسین(ع) میخواهد تیری برود، میگوید این دفعه ما نمیگذاریم.
انقلاب از کجاها قدرت پیدا کرد؟ زمان انقلاب من در مسجدالمهدی شاهینشهر این نوحه را میخواندم:
حسین سرباز ره دین بود
عاقبت حقطلبی این بود
من آن موقع 10ساله بودم. من و پدرم را گرفتند و بردند. رئیس پاسگاه یک چک به من زد و گفت بچه این شعر را کی یادت داده؟ گفتم پدرم. پدرم را هم زد. فهمیدم این شعر تیر است. چرا برای بقیه نوحهها کتک نخوردم؟ معلوم بود یک کاری کرده است. تازه فهمیدم زور هیئت چقدر است، چرا هیئتها را نشانهگیری میکنند، چرا پیش از محرم شروع به تحلیل میکنند.
ما کاری را که باید انجام دهیم، انجام میدهیم. ما کاری که وظیفهمان باشد، باری از دوش مردم برداریم، انجام میدهیم. اگر قرار باشد خودمان هم فدا شویم که این مملکت سفت، محکم، مقتدر و باعزت بماند، شک نمیکنیم و خودمان را فدا میکنیم.
گفتوگو را با حاجقاسم سلیمانی تمام کنیم. ایشان به هیئت شما میآمد و ارتباطاتی با هم داشتید. در پس ذهن حاجمحمود کریمی نسبت به این شخصیت چه میگذرد؟
حاجقاسم الان هست، باور کن! هر کسی از ظنّ خودش یار حاجقاسم شده است. او بنده خالصی بود. هیئت که میآمد، بغل منبر مینشست. کلاً این قسمت را فیلمبرداری نمیکردیم. یا اگر نمیرسید، بعدازظهرها طبقه همین بالای حسینیه میآمد و روضه را گوش میکرد، بعد با موتور میرفت. در روضه هم عین بچهمردهها اشک میریخت.
بعضی مواقع فرصت نمیشود بعضی از بچههایمان بنشینند پای روضه و همهاش در رفتوآمدند. من خودم نذر روضه داشتم و ساعت 6-5 روضه را با این بچهها و خانوادهام شروع میکردم. ایشان هم با خانوادهشان میآمد، این روضهاش را گوش میکرد، بعد هم که میخواست برود، مینشست بند کفش نوههایش را میبست. این را من خودم بارها دیدم. حاجقاسم فوق تصور ما دستنیافتنی بود. واقعاً شهید بود، ما نفهمیدیم.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
استفاده از موقوفات برای تحقق اقتصاد مقاومتی
-
استکبارستیزی از تعالیم انبیا تا تجربه میدانی
-
نهجالبلاغه و جنبشهای سیاسی ایران
-
آدمها به هم مربوطاند
-
تقوا پیشه کن، نَسَب به چه کار میآید؟
-
تشکیل نخستین مجمع خیرین مدارس امام رضا(ع)
-
رونق دادن به زندگی محرومان با زکات درختان پسته
-
اجرای طرح کلان «زیارت در ادیان»
-
هیئت در جهاد امروز باید در خدمت مردم باشد
-
تبلیغ دین با ظهور رسانهها بهشدت پیچیده شده است