فرمانده لشکر شمر و یزید

درباره فتح‌الله پاکروان، عامل کشتار مسجد گوهرشاد و مجری کشف حجاب در مشهد

فرمانده لشکر شمر و یزید

محمدحسین نیکبخت

در تاریخ معاصر مشهد، نام فتح‌الله پاکروان همواره تداعی‌کننده موجی از خشونت و رفتارهای ضدانسانی علیه زائران و مجاوران حرم رضوی است. تا جایی که برخی از مورخان و راویان تاریخ شفاهی مشهد، از پاکروان و همدستانش به عنوان «لشکر شمر و یزید» یاد کرده‌اند.

پیش از ورود به مشهد
میرزا فتح‌الله طباطبایی مشهور به «مشیر حضور» که بعدها نام‌خانوادگی پاکروان را برای خودش انتخاب کرد، در سال 1259 خورشیدی در تبریز به دنیا آمد و به دلیل وابستگی به خاندان قاجار، در جوانی به فرانسه فرستاده شد و در مدرسه نظامی «سن‌سیر» تحصیل کرد. پنج سال پیش از پیروزی انقلاب مشروطه، به عنوان دیپلمات، مسئول یکی از سرکنسولگری‌های ایران در عثمانی شد. پاکروان با شروع انقلاب مشروطه، ظاهراً به همراهی با آن پرداخت و حتی یک دوره هم طعم نمایندگی مجلس را چشید و تا سال1313 خورشیدی، وزیرمختار ایران در اتریش، ایتالیا و شوروی بود اما از آنجا که رضاخان به منورالفکرهایی مانند او برای اجرای سیاست‌های دین‌ستیزانه خود نیاز داشت، به ایران فراخوانده و عهده‌دار مسئولیت استانداری خراسان شد.
پاکروان در زمستان سال1313 خورشیدی وارد مشهد شد. او از همان ابتدا با محمدولی اسدی، نایب‌التولیه وقت آستان‌ قدس که به دلیل وابستگی به خاندان علم در خراسان، نفوذ فراوانی در میان اشراف این منطقه داشت، درگیر شد و به دنبال راهکاری برای حذف وی از قدرت بود. در ماجرای قیام مسجد گوهرشاد،پاکروان با وجود مخالفت اسدی، فرمان حمله به متحصنان مسجد را صادر کرد و پس از آن قتل‌عام وحشتناک و شهادت صدها نفر از مردم بی‌گناه، در گزارش دروغ خود به تهران، اسدی را به عنوان محرک متحصنان معرفی کرد و در نهایت زمینه اعدام او را فراهم کرد. پس از آن بود که رضاخان حکم نایب‌التولیه و استاندار خراسان را توأمان به پاکروان داد و دوران 6ساله ظلم و جور وی بر مردم مشهد و ایالت خراسان آغاز شد.

چوب حراج به موقوفات 
پاکروان اعتقادات مذهبی نداشت و همین مسئله سبب شد رفتار او با علما و مردم متدین مشهد، سخت‌گیرانه، بی‌پروا و توأم با بی‌ادبی و گستاخی باشد. او بسیاری از فعالیت‌های آستان‌ قدس را که جنبه مذهبی داشت، متوقف کرد؛ از جمله برنامه نقاره‌زنی را. وی برای غارت و مصادره موقوفه‌ها، در تشکیلات و قراردادهای آستان ‌قدس تغییراتی ایجاد کرد که موجب تغییر محل مصرف درآمد موقوفه‌ها و حتی در معرض فروش قرار دادن آن‌ها می‌شد. شاید بتوانیم پاکروان را نخستین کسی بدانیم که در رژیم پهلوی، با سیاست موقوفه‌خواری همراه شد. او حتی پیش از تصویب قانون فروش موقوفه‌ها در اواخر حکومت رضاخان، بخش‌هایی از اراضی الندشت را فروخت و برای آن‌ها سند صادر کرد. با دستور پاکروان، مستأجران املاک آستان ‌قدس که عموماً کشاورزان خرده‌پا و از نظر مالی ضعیف بودند، بیرون رانده شدند تا مجبور باشند در کوره‌پزخانه‌های تازه تأسیس اطراف مشهد عملگی کنند؛ آن ‌گاه این زمین‌ها را به شرکت فلاحتی خراسان که وابسته به دولت بود و سود آن عملاً به جیب رضاخان می‌رفت، اجاره داد. 

هتک حرمت زائر و مجاور
پاکروان پس از قیام مسجد گوهرشاد، اجرای سیاست‌های ضددینی رضاخان در مشهد را با شدت زیادی در دستور کار قرار داد. مهم‌ترین و شنیع‌ترین اقدام پاکروان در این راستا، اجرای قانون کشف حجاب بود. او نه تنها با استفاده از زور و خشونت فراوان، لباس و فرهنگ سنتی مردم خراسان را با فرهنگ وارداتی و لباس‌های تحمیلی رژیم پهلوی جایگزین کرد، بلکه در اجرای سیاست کشف حجاب نسبت به بانوان محجبه شهر مشهد، جنایت‌های کم‌سابقه‌ای را مرتکب شد. ادیب هروی در «حدیقه الرضویه» به خاطرات تلخ آن روزها اشاره می‌کند و می‌نویسد: «روز جمعه پنجم تیرماه 1315، آژان‌ها (پاسبان‌ها) میان کوچه و بازار و خیابان مأمور شدند از بانوان که با چادر نماز و چارقد بیرون می‌آیند، جلوگیری نمایند و آن‌ها باید سر برهنه یا با کلاه باشند... فراموش نمی‌کنم روزی را که سر چهارراه دروازه سراب می‌گذشتم، دیدم آژانی جلو زنی را گرفته که چارقد از سرش بردارد، او امتناع کرد. آژان وی را به قسمی کتک زد که صورتش خون‌آلود شد، مع‌الوصف آن زن حاضر نشد سر برهنه شود و عاقبت او را کشان‌کشان به نظمیه برد. جمعی مثل من این منظره دلخراش را می‌دیدند و جرئت حرف زدن نداشتند». فتح‌الله پاکروان پس از شهریور 1320، ظاهراً از کار برکنار شد و حتی به جرم نقش داشتن در سرکوب قیام مسجد گوهرشاد برایش کیفرخواست صادر کردند، اما نزدیکی وی به دربار سبب شد دادگاه برای او قرار منع تعقیب صادر کند. مدتی بعد و در سال 1324 خورشیدی، صدرالاشراف که مأمور تشکیل دولت شده ‌بود، تصمیم گرفت از پاکروان در سمت وزیر خارجه استفاده کند، اما واکنش شدید مردم به ویژه اهالی مشهد، مانع از این کار شد. پاکروان در سال1330 مُرد تا پاسخگوی جنایت‌های خودش در سرای دیگر باشد. فرزند او، حسن پاکروان نیز به عنوان دومین رئیس سازمان مخوف ساواک، بانی جنایت‌های بسیاری شد؛ اما وی را پس از انقلاب محاکمه کردند و به سزای اعمالش رساندند.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه