بانوی واقف و خیراندیش عصر صفوی

درباره زندگی و زمانه «سلطان‌بیگم» مادر بزرگ شاه عباس

بانوی واقف و خیراندیش عصر صفوی

محمدحسین نیکبخت

آستان ‌قدس رضوی در تاریخ هزار و 200ساله خود، شاهد حضور میلیون‌ها دلباخته و عاشق اهل ‌بیت عصمت و طهارت(ع) بوده ‌است؛

عاشقانی که هر کدام برای نشان دادن ارادت خود به حضرت ثامن‌الحجج(ع) کوشیده‌اند باری از دوش زائران و مجاوران آن حضرت بردارند و با اتکا به سنت حسنه وقف، منشأ حسنات و خیرات دائمی باشند. در این بین، نقش بانوان در تأسیس موقوفه‌های ارزشمند مشهد رضوی، بسیار مهم و اساسی بوده ‌است؛ برخی از این بانوان مانند گوهرشاد خاتون و پریزاد، در میان زائران و مجاوران حرم رضوی شناخته شده‌اند. اما نام تعداد زیادی از این زنان خیّر با گذشت زمان به فراموشی سپرده شده ‌است و ما کمتر با آن‌ها آشنایی داریم. یکی از این بانوان نیکوکار که مشهورترین نماد خیرخواهی و نیک‌اندیشی او تا سال 1354ش در مشهد و مقابل چشم عموم مردم قرار داشت و مردم نام وی را با نام بازاری معروف در مشهد می‌شناختند، «سلطان‌بیگم» است؛ مؤسس و واقف «سرای سلطانی». در رواق امروز درباره او و خدماتش بیشتر می‌خوانید.
بانوی مقتدر عصر صفوی
سلطان‌بیگم که در تاریخ نام او را «سلطانم» هم ثبت کرده‌اند، همسر شاه تهماسب یکم صفوی و بانوی قدرتمند دربار او بود. پدرش موسی سلطان از امرای طایفه قزلباش و یکی از فرماندهان سپاه شاه اسماعیل یکم صفوی محسوب می‌شد. سلطان‌بیگم پس از ازدواج با شاه تهماسب و تولد فرزندانش اسماعیل و محمد که به عنوان جانشینان شاه تهماسب مطرح بودند، جایگاه بسیار بالایی پیدا کرد. او اهل سیاست بود و در مجادلات و روابط سیاسی آن دوره، وزنه‌ای قوی به حساب می‌آمد. سلطان‌بیگم در به قدرت رسیدن دو فرزندش یعنی شاه اسماعیل دوم و پس از او، سلطان محمد خدابنده نقش داشت. وی به عنوان مادربزرگ شاه عباس یکم‌ تا پایان عمر در دربار او با احترام ویژه زندگی کرد و پس از درگذشت در سال 972ش، پیکرش را به مشهد حمل و در حرم مطهر امام رضا(ع) دفن کردند.

سلطان‌بیگم و فعالیت‌های عام‌المنفعه
با وجود آنکه عموم مورخان به جنبه‌های سیاسی زندگی سلطان‌بیگم بیشتر توجه دارند، اما او بیش از امور سیاسی دلبسته امور خیریه و رسیدگی به وضعیت زائران اماکن مقدسه بود. سلطان‌بیگم را به دلیل کثرت و گستردگی موقوفات، یکی از بزرگ‌ترین بانوان واقف تاریخ ایران و در ردیف گوهرشاد خاتون می‌دانند. سلطان‌بیگم در عتبات موقوفات فراوانی دارد. او در بازسازی حرم امام حسین(ع) و گسترش آن نقش مهمی ایفا کرد و برای روشنایی حرم حضرت اباالفضل(ع) نیز موقوفه‌ای ارزشمند را وقف نمود. افزون بر این‌ها، سلطان‌بیگم اهتمام فراوانی به مسیرهای زیارتی داشت و در راه‌هایی که به عتبات و مشهد ختم می‌شد، کاروانسراهای متعدد و مجللی ساخت؛ یکی از این کاروانسراها در مسیر ساوه به قزوین هنوز وجود دارد. او بارها به مشهدالرضا(ع) مشرف شد و هر بار پس از زیارت و برای نشان دادن ارادت به حضرت ثامن‌الحجج(ع) اموالی را وقف نگهداری ابنیه آستان و پذیرایی از زائران حرم رضوی می‌کرد. 

یادگارهای سلطان‌بیگم در مشهدالرضا(ع)
یکی از موقوفات بسیار ارزشمند سلطان‌بیگم که شهروندان کهنسال مشهدی آن را به خوبی می‌شناسند و به یاد می‌آورند، بازار مشهور «سرای سلطانی» است که در زمینی به مساحت 4هزار مترمربع و مقابل مسجد گوهرشاد بنا گردید و در مدت اندکی به یکی از بازارهای بسیار مهم مشهد تبدیل شد. مرحوم عزیزالله عطاردی درباره این بازار در کتاب «فرهنگ خراسان» می‌نویسد: «این سرای زیبا و تاریخی که در سه طبقه بنا شده ‌بود، در بازار بزرگ مقابل مسجد گوهرشاد قرار داشت و در آن ده‌ها کاسب و بازرگان به کسب و تجارت مشغول بودند و یکی از سراهای معتبر مشهد مقدس بود. این سرا در سال 1354 ویران و تبدیل به فضای سبز شد و پس از انقلاب در محل آن صحن جمهوری اسلامی را ساختند». موقوفات سلطان‌بیگم در مشهدالرضا(ع) تنها به وقف زمین و مغازه خلاصه نمی‌شد. او به عنوان بانویی سیاستمدار و اهل مطالعه، به وقف کتاب و میراث مکتوب نیز بسیار معتقد بود. از وی 13 جلد کتاب خطی بسیار نفیس در گنجینه آستان ‌قدس رضوی و در قالب موقوفه وجود دارد که از میان آن‌ها می‌توان به «شرح عربی اصول دین»، «رساله فخریه»، «صحیفه الرضا(ع)» و «تفسیر تهلیلیه» اشاره کرد. پشت یکی از این کتاب‌های وقفی، وقف‌نامه سلطان‌بیگم وجود دارد که در متن آن آمده ‌است: «وقف فرمود این کتاب را بر عتبه علیه و روضه مقدسه رضیه علی ساکن‌ها السلام و التحیه نواب علیا حضرت بلقیس‌مکانی خدیجةالزمانی ناموس‌العالمین سلطانم الصفویه که طلبه مطالعه نمایند. به شرط آنکه بیشتر از یک هفته در خانه خود نگاه ندارند و نفروشند و نخرند و هبه ننمایند و هر کس این نماید فعلیه لعنة‌الله و الملائکه و الناس اجمعین». نقل است که سلطان‌بیگم، یک بار هنگام تشرف به حرم رضوی، با زنی روبه‌رو شد که سخت می‌گریست و از امام رضا(ع) حاجت می‌خواست. وضعیت آن زن و گریه‌های سوزناک او موجب شد که دل سلطان‌بیگم بشکند؛ او شبی را در حرم رضوی به عبادت و گریه به درگاه خداوند گذراند و پس از آن، سرای سلطانی را وقف آستان قدس کرد تا به زائران و مجاوران ثامن‌الحجج(ع) خدمتی کرده باشد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه