نذر خدمت برای شفای محرومان

گزارشی از اردوی جهادی بنیاد کرامت در روستاهای محروم منطقه رضویه

نذر خدمت برای شفای محرومان

سارا صالحی

در مسیر مشهد به سرخس باید از روستاهای آبروان، خارزار، چاهک، کلات‌منار و... بگذریم تا در انتهای جاده آسفالت به روستای «پس‌خوری» برسیم؛ جایی 100 کیلومتر دورتر از بارگاه منور رضوی که حالا با حضور خادمیاران و ادای نذرهایشان برای ارائه خدمات جهادی به محرومان، حال و هوای حرم مطهر را به خود گرفته و اهالی چند روستای منطقه را به شوق آورده است.

برای سلامتی‌شان دعا می‌کنم
مشکلات اهالی این منطقه کم نیست و ساکنان روستا از ابتدایی‌ترین امکانات مثل خانه بهداشت هم بی‌بهره هستند. به دلیل سال‌ها تداوم خشکسالی در خطه خراسان، چهره روستاها رو به خشکی و حال اهالی صبور آن رو به ناخوشی گذاشته است. دامداری در شرایط سخت، تنها راه درآمدزایی روستاییان است. این همه کمبود و مشکلات کافی بود تا مقصد جدید اردوهای جهادی بنیاد کرامت رضوی، این منطقه باشد. اردویی که در مدت سه روز برگزار شد و اهالی روستای پس‌خوری و روستاهای مجاور از خدمات جهادگران سلامت بهره‌مند شدند. 
از نخستین دقایق صبح، جمعیت زیادی برای ویزیت توسط پزشکان و پرستاران خادمیار حرم به مدرسه‌ای آمده‌اند که محل برپایی اردوی جهادی سلامت است. پزشک متخصص داخلی یکی از مراجعان را ویزیت می‌کند. پس از معاینه و نوشتن نسخه، سراغ بیمارش می‌روم، یک مادر میانسال است با کودکی بدحال روی دستش. می‌گوید: «بیش از 20 روز می‌شود که پسرم بیمار است و روز به روز حالش بدتر می‌شد و وسیله‌ای هم برای رفتن به مشهد نداشتیم. تا اینکه خبردار شدیم این گروه جهادی آمدند. برای ما که از شهر و دکتر و دارو دور هستیم و هزینه پرداخت مخارج بالای مطب‌ و حتی مراکز درمان دولتی را هم نداریم، آمدن دکترها به روستا، خیلی ارزش دارد. ممنونشان هستم و کاری که از دستم برمی‌آید این است که برای سلامتی خود و خانواده‌هایشان دعای خیر کنم».   سیدجلال سجادی که از کارکنان مرکز اورژانس 115 شهر مشهد است و جلیقه سبز خدمت رضوی بر تن کرده، از نیت حضور خود می‌گوید: در شرایط کرونایی، کار هر روز ما مثل اردوی جهادی است، حالا هم که نیاز به خدمت به اهالی این روستاها احساس شد، باز هم با جمعی از همکاران تصمیم به خدمت گرفتیم، برای من هر جا و در هر لباسی به حضورم نیاز باشد، آماده‌ام.  
 
یک قرار و مدار با امام رضا(ع)
«حاج‌خانم! این قرص چربیتون، اینم قرص فشارتون که هر هشت ساعت یکی بخورین، این هم قرص قلب که باید زیر زبون بذارین...» این صدای بلند علیرضا شرفیان، تکنسین دارویی است که یک مادر سالخورده را برای مصرف داروهایش راهنمایی می‌کند. دو خادمیاردیگر هم مشغول گرفتن نسخه و تحویل داروها به صورت رایگان هستند.
شرفیان از آن جوانان علاقه‌مند به خدمت است که بلافاصله پس از اتمام دوران تحصیل، با حضرت رضا(ع) قرار گذاشته که به خاطر لطف و حمایت همیشگی‌اش، بخشی از عمرش را صرف خدمت به محرومان کند. او برایمان تعریف می‌کند که از سال 94 تا امروز با حضور در اردوهای خدمت‌محور مختلف از روستاهای حاشیه شهر مشهد تا دورترین نقاط خراسان جنوبی تا ایام اربعین در کشور عراق بر عهد و نیتش ایستاده. شیرین‌ترین خاطره‌اش هم مربوط به پیاده‌روی اربعین است: «وقتی مرهم بر پای یک زائر پیاده آفریقایی تبار گذاشتم، به زبان انگلیسی در حقم دعایی کرد و گفت: «ان‌شاءالله در زمان حکومت ولی‌عصر(عج) در رکابش خدمت کنی».

کشف استعدادهای ورزشی از دل محرومیت
اما این اردوی جهادی فقط شامل خدمات سلامت نیست و برنامه‌های فرهنگی و ورزشی هم دارد. در حیاط مدرسه به خاطر برگزاری مسابقات فوتبال، غوغایی برپا شده است. دو تیم از بچه‌های علاقه‌مند و مستعد ورزش مشغول بازی هستند. یکی از مسئولان اردو توضیح می‌دهد این یک مسابقه کاملاً جدی برای انتخاب بازیکنان مستعد و پرورش آن‌ها به عنوان ورزشکاران حرفه‌ای آینده شهر مشهد است.  
خارج از فضای مدرسه هم دو بیمارستان مجهز سیار آستان قدس رضوی با ارائه خدمات تخصصی نظیر دندانپزشکی، زنان و مامایی و تزریقات در خدمت مراجعان هستند. بین جوانان دندانپزشک، دکتر باقر رضایی از موسپید کرده‌های خدمت زیر پرچم سبز حضرت رضا(ع) است که می‌گوید: «پس از یک هفته کار فشرده، روز تعطیلمان برای اردوی جهادی به این روستاهای دورافتاده می‌آییم اما باورتان نمی‌شود لذتی که در خدمت بی‌منت است، در هیچ کاروکسبی نیست...».  

رضایت قلبی یک مادر سالخورده
پیرزنی که با کمک چند نفر از مراجعان وارد بخشی از بیمارستان سیار می‌شود و به عارضه قلبی مبتلاست، پس از معاینه می‌گوید: عصازنان از روستای قلعه پختوک آمده تا برای دردهایش قرص و دارویی بگیرد، کسی را هم جز همسرش ندارد که او زمینگیر است و ناتوان. دکتر زهرا شرف‌زاده با او مانند مادر خود رفتار می‌کند و پیرزن مهربان هم برایش سلامتی آرزو می‌کند. اما این همه ماجرا نبود و پیرزن وقتی شنید قرار است یک پزشک و گروهی از خادمیاران برای معاینه شوهر بیمارش به منزلشان بروند، حال دلش بهتر شد و لبخندی زیبا روی لب‌هایش نشست... .

برچسب ها :
ارسال دیدگاه